آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

چاه بنزین

جای خونه مون کشف شده. اصلا به خاطر این کشف بزرگ دو روزه شورش شده و همزمان کف خیابون پر از بنزین در درجه اول و در درجه دوم گازوئیله.

آلودگی هوا با بنزین بدتر از گازوئیله. حرف که میزنی انگار یک چیزی میپره تو گلوت. دیشب احساس میکردم اگر تیروئیدم ظرفیت باد کردن داشت بعد از درد گرفتن حتما ورم میکرد. اصلا روز تعطیل نبود. نه پنج شنبه که از صبحش دیدیم قالیباف اومد و نه جمعه. قالیباف که اومده بود انگار کاندید ریاست جمهوری شده بود. من گفتم این داره برای کس دیگه ای صحبت میکنه.

ولی مردم شورش کرده بودن.  چند روز پیش حیدری تو اخبار ساعت 2 گفت یارانه پنهان بنزین داریم. این مشکلیه که با افزایش قیمت که راحت ترین و پیش و پا افتاده ترین راهه ممکنه منجر به افزایش تورم بشه. گفت خودتون یک راه حل اساسی تر بدین، ولی مثل اینکه همون موقع تصمیم افزایش قیمت گرفته شد. الآن که با شما حرف میزنم بوی گازوئیل همه جا رو گرفته و فقط پرندگان و مرغ ها دیشب خواب بودن.

طبق بررسی های قبلم چیزی حدود صدهزار نفر در تکاپو برای کشف چاه بنزین بودن. همه از یک خبر مثل همیشه باخبر بودن. حتی سرش شورش هم کردن.

شهرهای بی فرهنگ

چند شب پیش خواهرم با ماسک میومد میگفت برو چک کن این سایت waqi.info، خیلی هوا آلوده است. راست هم میگفت. از سر شب یک مدتیه که منتظر بارونیم، در عوض هی یکسره بوی گازوئیل میاد. این شهرداری هم که مثل شستا و پدیده اصلا یک چیز دیگه است. هرجا تعطیل کنه، و یا نظارتی بهش باشه کسی حق نداره بهش بگه بالا چشمش ابروست. حالا هم دیگه عادت کردیم. الآن سرشب مشهد ساعت 4 شروع میشه، بوهای بد ساعت 7 بعدازظهر دیگه موندگاره.

امروز از بس که دیگه بو کشیده بودم سردرد شدم. گفتم انگار رفته ام مرکز شهرو برگشته ام. انقدر بوی بنزین و گازوئیل روم اثر گذاشت، که بعد از یک دمنوش رفتم با علاقه و داوطلبانه این سایته رو چک کردم:

دیدن این عددها و کشورها اثر داره. نگاه میکنی مثلا جای جای شبه قاره هند پر از آلودگی هوا در طیف های مختلف بنفش تا زرشکیه، و کلا وضعش خیلی خرابه. بعد از اون قزاقستان، قرقیزستان، چین و افغانستانه. ایران، بعد از ترکمنستان و عراقه و فقط کمی وضعش بدتر از کره جنوبیه. حالا برای انیکه روش بشه، این آلودگی خیلی صنعتیه، یا نه کافیه نگاه کنی شهرهایی که این روزا از همه بیشتر آلوده بودن، داشتن چی کار میکردن. مشهد، که بیست-سی سال پیش فقط ترافیک سنگینش مربوط به تعطیلات عید میشد، الآن چی شده؟

 الآن از شهری معتدل به سمت شهری نیمه بیابانی با آب و هوایی سرد و خشک تبدیل شده. شهری که موزه آستان قدسش در راس جاهای دیدنی اول بوده، و تفریحات مسافران بعد از اون طرقبه و شاندیز و خواجه ربیع و آرامگاه فردوسی بود، زمانی بعد از کارخانه تلویزیون سازی، کارخانه نخریسی و بعد از آن کمپوت سازی و رب سازی داشت. کارخانه موتور سیکلت و لوازم یدکی و تولید برق در جایگاه بعد بودن. الآن جدیدا در راس کارخانه های مشهد که دیگر فقط اسمی از کارخانه نخریسی مونده، کارخونه لاستیک سازی به دلیل بوها و درآمد خاصش از کارخانه مونتاژ تلویزیون مشهد جلو زده، مصالح جدید آورده ان دارن جای موزه برج میسازن، و دیگه خونه به سبک قدیم پیدا نمیشه. نماها شیر و خورشید دارندو از بالا تا پایین ساختمون هی ایزوگام اجرا میشه. بخش مهم آسفالت و ایزوگام خیابون ها هم که دست شهرداریه. با تمام این اوصاف میرسیم به اعلام وضع کنونی شهرهای بی فرهنگ:

اول عشق آباد ترکمنستان، چون نزدیک مشهده. بعد، خود مشهد. شهر ساوه استان مرکزی، بانه و یاسوج کردستان (فکر کنم از خرابترین شهرهای ایران باشن)، اهواز از استان خوزستان، شیراز، تهران جاهاییش نارنجیه، و نهایتش قرمز میشه. اینو در نظر بگیرین که همسایه ساوه میشه و میتونه آلودگی هوای اونجاها رو هم بگیره. زرند کرمان، سرایان خراسان جنوبی، ایرانشهر سیستان و بلوچستان اینا زرد هستن. حالا یک جاهایی مثل اصفهان میتونه تحت شعاع شهرهای آلوده ای مثل اهواز بشن، ولی این آلودگی ها چیزی نیست به جز فرهنگ پایین مردم منطقه، و به طور کلی شهرهای بی فرهنگ. مال چیز دیگه ای نیست. باید برین ببینین، وقتی میگن بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان جنگه، وضعشون از نظر آلودگی هوای ناشی از دود و دم و گازوئیل از ما بهتره. یک گرجستانه، که حالا باید ببینیم اونا چقدر بی فرهنگ بوده ان.

حالا یک چیز دیگه، که احتمالا بچه مدرسه ای های الآن بیشتر میدونن، سایت worldmeter.com هست، که اون باز از نظر گازوئیل و از نظر COVID-19 و چند مورد دیگه آمار کشورها رو میشمره.

اکسیژن نیست

یه مدتیه که باید به عنوان اثرات آلودگی هوا به شمارش افتادن نفس ها رو هم بذارم. اما در این حیث نباید دست به گیرنده های خودتون بزنید، چون این هواست که خود اکسیژن ندارد.

این روزا، صبح های زود اکسیژن هوای مشهد تموم میشه. باید وایسیم تا یک چند ساعتی آفتاب بالا بمونه تا این آلودگی که نمیدونم منشاش چیه بره بالا و اکسیژن هوا به اندازه کافی بشه. من اول فکر میکردم خودم تنهایی اینطورم. فکر میکردم آهن بدنم کم میشه، ولی وقتی با بقیه چک کردم به این نتیجه رسیدم که این هواست که اکسیژن کافی به بدن نمیرسونه. یه مدتیه بوی چوب سوخته میاد گاهی. یک چند روز هم هست که ساختو سازی که سودساز شده و پر رونق شده باعث شده کلی دود گازوئیل کامیون تو دهنمون بدن هر شب. اینا رو دیگه چون محتوای تکراری داشتم نمیومدم اینجا بشمرم.

اون روز یکی آورده بودن به عنوان نماینده مردم که میگفت باید مازوت هم بسوزونیم. میگفت پالایشگاه های دیگه برای تولید بنزین 5% مازوت اضافی تولید میکنن، ولی ما پالایشگاهمون قدیمیه به عنوان محصول ناخواسته جانبی ما 25% مازوت اضافی میاریم. نمیدونیم هم باید چی کارش کنیم و برای همین به یک طریق میسوزونیمش تا پالایشگاهمون بسته نشه! این آلودگی ها براشون توجیه داره دیگه. میکنن، و میگن هم. شما با خودتون اکسیژن اضافی بردارین!

عکس کامیون شهرداری

براتون نصف شبی عکس گرفته ام. دیگه قسمت بوده این دفعه بیدار باشم. الآن یک ساعته کامیون روشنه و من نمیدونم چرا این ها کاراشون رو فقط و فقط باید نیمه های شب انجام بدن تا صبح که میشه قبل از 7 صبح. صبح که بیاد، کارشون تمومه. خدا روز رو از این کامیون داران محترم که ساختمون سازی میکنن، و یا وابسته به شهرداری هستن گرفته؟

موضوع بعدی اینه که ارتباط مطالبی که من تو این وبلاگ مینویسم با حضور گرم نیمه شب های این کامیون داران دزد شبانه در چیه؟ چطوره که هربار من اسم شهرداری مشهد رو میارم اینا نیمه شب ها دزدکی پیداشون میشه و خیلی روشنو فعال نیمه شب کار میکنن؟ اونم تا این حد؟ فقط دود گازوئیله که همه جا رو پر میکنه.

یک بار ترقه دودزا جای اتاق من در روز میترکونن. یک بار که قبلا عکسش رو هم دیدین، هنوز هم هست خاک و شن پشت پنجره اتاق من میریزن، و این کارشون هم ادامه داره؟ و چقدر هم که دارن. یعنی، خدا انقدر بهشون داده که با یک وبلاگ نویس اینطوری، در این حد حربه داشته باشن؟

احتمالا از نظر شهرداری، این فعالیت های نیمه شبانه و دزدانه دیگه ربطی به کرونا و محدودیت های اون نداره. مثل همیشه، قانون برای حضور گرم نیمه شب های شبانه، اونم دزدکی، بالای سر ما حد و مرز نداره.

عطر گازوئیل

ساعت 10 شب بود که بوی گازوئیل با بوی طبخ جگرهای همسایه ادغام شده بود، و من با خودم فکر کردم که اگر بخوابم احتمالا همه چیز خوب و درست میشه. همین طور هم شد. الآن صبحه و ماشین گازوئیلی هنوز خوابه و هوا خیــــــــــــــلی بهتر از دیشب شده.

پریروز رفته بودیم پارک جای خونه. درخت اقاقیای پارک هنوز گل داشت و این برای ما عجیب بود. قبلا گفته بودم که ایستگاه هواشناسی رو تو پارک می ذارن تا همیشه هوا رو سالم اعلام کنن. همین طور بود. زمان در پارک نزدیک خانه به کندی میگذره. در حالیکه الآن جای خونه ما دو قدم پایین تر پاییز شروع شده و نیمی از برگ های بزرگترین درخت جای خونه که چنار هست زرد شده و من ذهنم درگیر شعر معروف به بازشدن مدرسه ها شده که می خونه «مدرسه ها وا شده... همهمه برپا شده؛» زمان کمی این طرف تر پارک برای ما بسرعت در حال گذره. و من فکر می کنم احتمالا خیلـــــــــــــــی زود مثل همین درخت ها باید احساس پیری و بیماری کنیم. و نفهمیم که از کجا و دلیلش چه بوده

دیروز شیخی آورده بودن تو تلویزیون برنامه »عصر« که گفت ما باید بگیم همه ساختارهای غیرسیاسیمون اسلامی نیستند. این رو که گفت مامانم گفت الآن هر سه نفر مهمان برنامه رو دستگیر می کنن. امروز سوالی برای من پیش اومده که یعنی مثلا باید بگیم ساختار سازمان محیط زیست ما اسلامی نبوده که تا حالا اینه وضع هوای اطراف خونه مون؟ حالا باید حتما اسلامی باشیم تا همسایه ها با 4 تا درخت اطراف مبارزه نکنن؟! آخر من دیگه به این نتیجه رسیده م نهال نباید جلوی در خانه کاشت، چون از ریشه می کنندش این همسایه ها