آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

انقلاب ارز دیجیتال؟

گول نخورید. انقلابی به این صورت در کار نیست. یک مدته در مورد doge Coin میگن Shit Coin شده، خیلی کوتاه. حالا بالفرض که این پول یک مدت اصلا صفر بشه، باز بیاد بالا و حتی سه برابر بشه؟ آخرش که چی؟ خوبه بشیم مثل کشور ونزوئلا که بورسش همین بلا سرش میاد؟! برین ببینین تورم 2000 درصد رو داره تجربه میکنه.

میرین نظرسنجی سایت ایرنا (نظرسنجی دولت) رو پر میکنید میگین مسکن میخرین برای سرمایه گذاری و دیگر ارز دیجیتال. آخه این درسته؟ ارز دیجیتال خانمان سوزه، ارزش سرمایه گذاری نداره. هرکس هم خودش رو ثروتمندترین مرد روی زمین معرفی کرد سر همین چهار کلاس که درس خونده دنبالش نرین. چرا؟

چون خانمان سوزه. دهه هشتاد میلادی گفتن اینترنت انقلابی در جهان به پا کرد؟ شماها جوانید. متولد دهه پنجاه از نظر من هنوز جوانه. میخوام این رو از پدرانتان بپرسین. آیا اینترنت که انقدر همه سر انقلابش توافق داشتن واقعا انقلاب بود؟!

انقلاب نبود. به شاهدی خودم. من کسی بودم که از نظر نمره و معدل جزو بالاترین هام. دوست باهوشم بهم زنگ میزد. برای زنگ زدن و تماس گرفتن باید ساعت ها منتظر میموند تا خط اینترنتم خلوت بشه. زنگ زنگ زنگ تا من اینترنتم یک لحظه قطع بشه. اون زمان خیلی از شماها اصلا نمیدونستین این چی هست. کلی هم دنبال کارهای خوب توی این اینترنت انقلابی میرفتم. بعد از گذشت دو دهه امثال خودم رو دیدم با خرج های گزافی که روی همین بستر کردن. خیلی ها که هنوز ازدواج نکرده اند. برین این سایتهای مدیریت سرور رو ببینین. خلی ها میگفتن اگر به جای این سرورها که خریدیم طلا میخریدیم سودش رو کرده بودیم. خود من با اینکه دختر هستم هنوز شوهر نکرده ام. انقلاب شده. انقلاب شده که پسره میگه هشت سال به پات میمونم با هیچ کی هم ازدواج نمیکنم، چون میدونم یک روزی تو میری آمریکا!

این اشتباهه. اشتباهه. میریم خارج. بعد که دختره رفت آمریکا و اونم تنهایی. پسره هم دنبال استقلال دختره که نیست، دنبال جینی ویزلی دختر ملکه انگلیس با موهای قرمزه، حالا مثل هزار پا یا باید خونواده ش بیفتن تو این رده بندی های کالایی معرفین و راوی های ازدواج، یا بالاخره یک دختر زیر 23 سال پیدا کنن بلکه باهاش وام ازدواجی گیرشون بیاد.

آخه این سوده؟ کجاش سوده؟ زندگیت هشت سال پرید. چشم دخترهای دیگه رو سفید کردی که به پای این بمونی که میدونستی به کمتر از آمریکا راضی نمیشه؟

حالا اونکه برات اون ور سفره پهن کرده، مگر به جز با همین لیست های ازدواج و این چیزها خرت کرده؟

حتی تو که یک بار از زنت طلاق گرفته ای و دوباره باهاش ازدواج کردی، مگر تو کارت درسته؟ اونی که اون ور برات سفره پهن کرد الآن که قصه کروناش عالم گیر شده. به بیل گیتس، دوست خوبت، گفتن نظرت رو بگو، آیا لازمه همه واکسن کرونا بزنن؟ به صراحت گفت: نه

چه دوست خوبی. چقدر انقلابی. این اول با اون کامپیوترهای خانگی انقلاب کرد. حالا با اینترنت انقلابش تکمیل شده. حالا تازه برنامه سوم توسعه داره با ارز دیجیتال انقلاب میکنه!

انقلاب اینترنتش رو که دیدیم. یه عده مثل من هنوز پشت اینترنت له شده ان، و یه عده هم که زمانیکه من نمیدونستم اینترنت چیه، الآن مدل لپ تاپ بچه شون بسیار بالا تر از فقط لپ تاپ منه. این انقلاب که انقدر هم خرج عمر و پول و سرمایه گذاری سرش کردم چرا چیزی به من نمیده؟ چرا برای من شوهر جور نمیکنه؟ چرا من انقدر فقیرم؟ مگر من در توسعه این انقلاب و در مصرف محصول این انقلاب کم از خودم سرمایه گذاری کردم؟ از خودتون نمیپرسین چرا کسایی که تو ایران رفتن رشته کامپیوتر انقدر فقیرن؟

به خاطر انقلاب اسلامی بوده؟ یا به خاطر انقلاب اینترنت؟

انقلاب ملاک هاش مشخصه. تویی که تحصیلکرده هستی کتابی داشته به اسم انقلاب اسلامی ایران. این رو قبول نداری؟ خب برو تحقیق کن. برو ببین ملت سر چه آرمانهایی به حضورشون در صحنه های انقلابی دنیا میجنگن. آرمانهاشون زمین تا آسمون با این آرمان انقلاب ارز دیجیتال فرق داره. ویژگیشون مردمی بودنشونه. این انقلاب اینترنت که اول من مردم رو کشته، حالا هم که با ارز دیجیتال. میخوام بدونم با اون همه تحقیق که درباره پولهای دیجیتال مختلف کردی، الآن زنت نظرش درباره آخرین پولی که اسمش رو در کنار گوه آوردن چیه. به جز اینکه زنت حالت مرغی به خودش میگیره و به جای دوج میگه داف؟ برین ببینین. اینا که درگیر انقلاب ارز دیجیتال هستن و هر روز چشمشون به باز شدن مرزهای کرونا پس از بحران این بیماری هستن، الآن از نظر سلامتی حداقل، در چه وضعین. اصلا از امروز برین چکشون کنید. وضعشون از نظر سلامتی بهتر نیست. ضربه هاشون رو قبلا تو زندگی داشتن میخوردن حالا بدتره.

بالفرض توی جوان بدونی که این پول گوهه، ولی پول ایران شاشیه. اولا که من اونقدری مثل شماها اعتقاد به نجس بودن پول ایرانی ندارم. من هنوز به انقلاب اسلامی ایران امید دارم. دوما، بالفرض این پول شاشی باشه. من نگاه میکنم چی زنم رو خوشحالتر میکنه سرمایه گذاری روی خوشحالی اون میکنم. وقتی میبینم که زنم تا همین الآن هم داشته منو تحمل میکرده، هیچ وقت حاضر نیست اسم این ارزهای دیجیتال خارجی رو درست تلفظ کنه و میره تو حالت مرغی ترجیح میدم نیازهای اون رو در اسرع وقت برآورده کنم تا اینکه رویاسازی کنم سرچیزی که بهش میگن سرمایه گذاری. چیزیکه تا حالا شماها نکردین، و نگاه میکنم نمیکنید تا بلکه دیر بشه و روزگار دیر شماها رو هم ببینیم.

شهرداری ها نقطه فساد ایران

از زمان عین الدوله که مردم رو میکشت ما برای هر چیز کوچکی باید صدامون دربیاد. دونه دونه مردم ایران صدا کردند و عمل کردند و شورا کردند و هی در تهران رو کوفتند و خودشون رو کوبوندن که یک کاری پیش بره. الآن هر جایی از ایران که بری مردمش از شهرداری در حال شکایتن. شکایت تکراری، همه شون مثل هم. مثلا همین چاله کندن و چاله پر کردن آخر سال. ضعف اتوبوس رانی، ساختمون های غیراسلامی که ساخته میشه و اون جریان ماده کمیسیون 100. طرف تخلف میکنه هر تعداد دلش میخواد بالکن و طبقه اضافه میکنه، در حالی که مجوز دو طبقه گرفته. به ازای هر طبقه اضافه یک پولی به شهرداری میده به عنوان جریمه. شهرداری هم بهش گیر نمیده. دو طبقه باید درست کنه، ده طبقه ش میکنه. این وسط حق عامه، حق همسایه که دیگه خورشید رو نمیتونه ببینه، یا مغازه که از چشم میوفته و تمام همسایه ها باید دود بیست تا ماشین رو باید تحمل کنند تضییع میشه، مهم نیست. اونی که به تو مجوز دو طبقه رو داده دلیل داشته، وگرنه همون اول مجوز ده طبقه رو میده. کوچه ما جای پارک دو ماشین هم به زور داشت. اومده هشت طبقه ساخته، بیست و چهار واحد. حالا اینا ماشین هاشون رو کجا پارک میکنن؟ پشت در خونه ما. دودش تو گلوی ما میره.

حالا بعد از بیست یا چهل سال، این رئیسی اومده بالاخره میخواد این یک مورد رو ببنده. عادت داریم نوش دارو بعد از مرگ سهراب. همه ساختن بردن بالا دیگه. تو همین مشهد پرسشنامه گرفته ان مشکلات اجتماعی. سی درصد مردم گفته ان یکی از مشکلات ما اینه که ما شب ها تو اتاق خواب همسایه رو میبینیم. یعنی حریم شخصی هم دیگه با این آپارتمان های غیراسلامی رو نمیبینیم. تو اروپا هم که بری برای دیدن اتاق خواب همسایه باید دوربین بگذاری. حالا اگر بگذاری، میتونه ازت شکایت بکنه. اینجا به شیخ میگیم همسایه میاد تو پنجره ما رو میبینه، گناهش گردن کیه؟ میگه گردن توئه، تو خونه چادر مقنعه سرت کن!

خب ای خاک تو سرت. گناهش تو سر اون شهرداریه. کی بهش اجازه داده. من یک طبقه دوطبقه رو خودم رو میپوشونم. نورگیر آشپزخونه رو باید ببندیم که همسایه از طبقه هشت میتونه آشپزخونه رو ببینه. همسایه بعد از هفده سال که داریم از خونه میریم سرمون داد میزنه که من چه صحنه هایی تو این خونه دیدم! برین از این خونه تا ما راحت بشیم. خب نگاه نمیکردی تو خونه ما! دقیقا این حرف ها رو داد زده گفته!

بریدن درخت ها که شده عادتشون. چنار دویست ساله رو تو تهران میبرن. گردو رو که اندازه چنار شده رو میبره. صدای همه درمیاد. خب اگر همه ناراضین کی بهش اجازه داده؟ شهرداری

مشهد، یازده روزه آلودگیش در حد هشداره تو همین یازده روز راه میوفته آسفالت کوچه ای که بن بسته رو درست کنه. یعنی فقط اگر ماشین های شهرداری حذف شن، نصف آلودگی شهرها حذف میشه.

ما عادت کردیم. شکایتمون هم نمیدونیم به کی بگیم. شهردار شیراز هم همین طوره. مردمش با یک بارون سیل میبردشون. تبریز شاکین. تهران حالا صداشون بیشتر برو دارد. کی این شهردار رو انتخاب میکنه؟ کی به این نظارت میکنه؟ همون ناظر و همون انتخاب کننده شهردار هم باید یقه اش گرفته بشه.

این قوانین از کجا در اومده؟ ما اصلا برای چی انتخاب شورای شهر داریم؟ اگر این انتخاب شورای شهر انقدر بی نتیجه است، چرا مردم رو مسخره کردین که شما در شهرتون نقش دارین؟ مورد داریم شورای شهر در افتاده با شهرداری، هفت ساله، که تکلیف زمینهای کنار باغ و آرامگاه فردوسی و طوس رو مشخص کن، که چه برنامه ای براشون داری. هفت هکتار زمینه که پشت، رو، شمال و جنوب رو مشخص کرده اند که تکلیفشون چیه. فقط همین یک نقطه که عددش ناچیزه بلاتکلیفه. هر روز ماشین های شهرداری مثل کفتار نشسته ان که نه بسازین، و نه بکارین، که معلوم نشه این جا نه کشاورزیه و نه ویلایی. شهرداری هنوز میگه معلوم نیست اینجا تکلیفش چیه. هفت ساله شورا باهاش در افتاده و داره این کار رو میکنه. قشنگ معلومه این نقطه رو میخواد برای خودش.

الآن دارن انتخابات میشه، دارن میرن. دولت عوض میشه و شوراها. همه جا همین طوره، بعد معلوم میشه اینجا چشم گذاشته ان واسه فرهنگیان میخوان بذارندش مثل ارومیه.

کل مردم شاکین که حریم حرم رو حفظ کنید لااقل. بیست سال جلو چشممون شهرداری میدون شهدا رو تبدیل به نیویورک میکرد. قشنگ روبروی ساختمون شهرداری. یک مستطیل بزرگ اونجاست، اسمش شهرداریه، تا تونستن جلوش مستطیل مثل خودش درست کردن. قبلا رد میشدی میتونستی یک سلام به حضرت از اون دور بدی، الآن با خودت میگی امام رضا که پشت این ساختمونی، من دارم بهت سلام میکنم. یعنی امنیت زائرین با این برج هایی که دورش ساختن کاملا رفت زیر سوال. اون آستان قدس با اون همه زورش نتونستن با این شهرداری دربیوفته. بعد از بیست سال که دیگه جا نیست اونجا ساختمون ساخته بشه، اسفند امسال یک چیزی تصویب کردن که حریم حرم حفظ بشه.

الآن بعد از سال ها وسط شهر زندگی کردن داریم میریم حاشیه شهر. زمین های مردم رو به زور با فشار اطرافیان از چنگشون درآوردن. خونه های اجدادی 400-500 ساله رو دادیم به مفت که بریم حاشیه شهر بشینیم همون جا هم هنوز که هنوزه شهردار ولمون نمیکنه. تمام اطراف حرم رو گرفت، آه مادرانمون رو درآورد. هنوز که هنوزه چنگالش رو گرفته رو گردن مردم همون چند تا خونه ای که مقاومت میکنن رو هم بسازن. میگن خونه خالی ها رو پیدا کنید. لازم نیست، همه دست شهرداریه. مردم رو مسخره میکنن. میگن بیاین خودتون رو اظهار کنید چند خونه خالی دارین. دیگه این پنهان نیست از کسی.

تهران نشون میداد یازده سازمان وابسته به شهرداری رو چند تای خونه خالی رو چک کردن. طرف در رو باز کرده، میگن این خونه مال سازمان فلانه برای چی اینجا نشسته. میگه، نه مال بابامه. قشنگ مملکت رو صاحب شدن.

چشم گذاشته، هر چی که نماد محله مون بود رو نابود کرد. تو محله سه نونوایی سنگکی داشتیم. یکیشون بیشتر از صد سال قدمت داشت. انقدر این رو اذیت کردن که ملکش رو فروخت الآن هنوز که هنوزه املاکیه. اینجا املاک نیاز بود، نون نیاز نبود. در عوض یک نونوایی جدید زدن تو نونهاش جوش و شیرین میزنن. ما هشت سالمون بود گفتن قانونه تو نون جوش شیرین نزنین، ولی این میزنه. کسی هم نیست کسی رو بگیره.

ما نهال سه ساله هلو رو که تو باغچه ریختیم چوب هاش رو گذاشتیم جلو در که شهرداری بیاد ببره. رفع معبر اومده زنگ میزنه برای چی سدمعبر درست کردین. اول همسایه اومد، بعد سد معبر اومد.

ما مردم ایران عادت داریم. برای هر چیز کوچیکی که میخوایم باید کشته بدیم که شاید صدامون به جایی برسه. عین الدوله مردم رو میکشت. مردم کرمان رفتن دست جمعی تهران شکایت کنن. اونجا هم به حرفشون گوش ندادن. این ها تحصن کردن. نه تا وزارت خونه داشتیم هنوز عدلیه یا جایی که اینها شکایت کنن نبود. وزارت مالیات و داخلی و خارجه و غیره داشتیم. اما اینکه فقط اسما کسی شکایت کنه، نداشتیم. بعد از دو روز تحصن و کشتن متحصنین انواع و رنجی که به مردم دادن قبول کردن که حالا شاید به حالتون یک فکری بکنیم. مردم میگفن این عین الدوله که مثل سگ هاری شده رو از اینجا بردار. وقتی میگفتن اینو بردار دربار به لرزه میافتاد. سر این هم بود که اگر اینجا دربرابر مردم کوتاه بیان، بعدش چی؟

خب لعنتی، کوتاه بیا. ظلم هم اندازه ای داره. بعدش هیچ دیگه. سرنگون شدن. مشروطه شد. حالا اینکه انگلیس مشروطه رو دزدید مهم نیست. مهم اینه که اینها که ظلم میکردن رو پایین آوردن.

بعد فکر نکنین که این هم از کمبود نظارته و نمیدونن و نمیتونن و ندارن. کل نیروهای شهرداری افتادن که اسلام یک وقت در این کشور برباد نره. اونکه آپارتمانش تو خونه ات با کمیسیون صد و غیره هیچ ربطی به اسلام نداره. یک دقیقه یک دختری بریم توی پارک با حجاب کامل اسلامی بدمینتون بازی کنیم میان دنبالمون. ما چیز نگفتیم رفتیم اونطرف تر. اومد دنبالمون گفت دفعه دیگه نبینمتون. تا جایی که میشد از پل و از باغ و درخت دور شدیم رفتیم تو حاشیه. میبینیم مامور پارک با دوچرخه اومده دنبالمون اصلا تو پارک حق بازی نداری. زن ها باید برن بخش بانوان بازی کنن. بخش زنان هم مثل این استخرهای کوچیک خصوصیه که جای سوزن انداختن هم نیست. اگر اونطرف با فاصله دومتر بایسته توپت رو ممکنه یکی دیگه برداره. میگه شما برین داخل فعلا، اسلام اینطوری حفظ میشه.

میری حرم. یک کتاب دفتر جلوت گذاشتی. دونفری درس بخونی. به جز اینکه خادم ها هی رد میشن، دوربین مداربسته هی روت زوم میکنه، یک نفر هم میفرستن مستقیم بیاد از روت رد شه. ده دقیقه رسیدیم تو کوهسنگی نشستیم. مهرم رو از تو جیبم در آوردم نماز خوندم. با لباس شخصی اومدن میپرسن چرا اومدی اینجا نماز بخونی؟ شما چند ساعته اینجا نشسته این؟ کی میخواین برین حالا؟ چی شده؟ دوباره دو تا دختر دیده ان. یعنی سرعت عکس العملشون جالبه. با چه سرعتی تصمیم میگیره الآن باید بیاد اینجا تا اسلام رو حفظ کنه. اینا حرف من مشهدی و شیرازیو تهرانی نیست دیگه. اینا همه کشور هی دارن درباره شهرداری هاشون میگن.

یک کار خوب میکرد با هزار لایه پنهان که نمیدونیم. یک نهالی میداد. حالا حذف شده دیگه. نگفتن هم نمیدیم. رفتیم تو سایت ثبت نام کردن. هی گفتن الآن میدیم. فروردین، اردیبهشت، داره میاد. ندادن دیگه. خب از اول میگفتن نمیدیم.

حالا اونی که تو پارک میاد دنبال من، یا این مامورهای سطح پایینشون همه میدونن که دارن ظلم میکنن. میدونن که شغل مسخره ای دارن. اما چرا کسی چیزی نمیگه؟ چون جهان سوم جایی هست که اگر میخوای خونه خودت رو آباد کنی باید کشورت رو نابود کنی، و اگر میخوای کشورت رو آباد کنی باید خونه خودت رو نابود کنی. اینا هم تصمیم گرفته که خونه های خودشون رو آباد کنن.