آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

اکسیژن نیست

یه مدتیه که باید به عنوان اثرات آلودگی هوا به شمارش افتادن نفس ها رو هم بذارم. اما در این حیث نباید دست به گیرنده های خودتون بزنید، چون این هواست که خود اکسیژن ندارد.

این روزا، صبح های زود اکسیژن هوای مشهد تموم میشه. باید وایسیم تا یک چند ساعتی آفتاب بالا بمونه تا این آلودگی که نمیدونم منشاش چیه بره بالا و اکسیژن هوا به اندازه کافی بشه. من اول فکر میکردم خودم تنهایی اینطورم. فکر میکردم آهن بدنم کم میشه، ولی وقتی با بقیه چک کردم به این نتیجه رسیدم که این هواست که اکسیژن کافی به بدن نمیرسونه. یه مدتیه بوی چوب سوخته میاد گاهی. یک چند روز هم هست که ساختو سازی که سودساز شده و پر رونق شده باعث شده کلی دود گازوئیل کامیون تو دهنمون بدن هر شب. اینا رو دیگه چون محتوای تکراری داشتم نمیومدم اینجا بشمرم.

اون روز یکی آورده بودن به عنوان نماینده مردم که میگفت باید مازوت هم بسوزونیم. میگفت پالایشگاه های دیگه برای تولید بنزین 5% مازوت اضافی تولید میکنن، ولی ما پالایشگاهمون قدیمیه به عنوان محصول ناخواسته جانبی ما 25% مازوت اضافی میاریم. نمیدونیم هم باید چی کارش کنیم و برای همین به یک طریق میسوزونیمش تا پالایشگاهمون بسته نشه! این آلودگی ها براشون توجیه داره دیگه. میکنن، و میگن هم. شما با خودتون اکسیژن اضافی بردارین!

خدایا باد نیاد!

وقتی مدرسه ها رو تعطیل کردن، دیگه انتظار داشتیم یه چند روز وضعیت هوا از قرمز، نارنجی و زرد به سبز بره. انتظار زیادی نیست. ولی این اتفاق نیفتاد. خبرنگار شبکه خبر این موضوعو از شهردار پرسید. شهردار هی میگفت: الی، الی... باد نمیاد!

زنه 6 بار از شهردار پرسید که ما میبینیم خیابونا خلوتن، چرا وضعیت هوا باید ناسالم باشه؟

جواب نمیداد! آخرش گفت به خاطر خودروهای دیزلی (گازوئیلی) که ما محدودیتی روی اونا اعمال نمیکنیم!

فقط به خاطر اوناست؟ برین تا چند قدمی خونه های مسکونی و کارخونه ها رو ببینید که با سوخت مازوت کار میکنن. به جز اون، اگر تولیداتشون مثلا لاستیکو پلاستیک باشه، تا شعاع چندصدمتری هوا رو چنون آلوده کرده اند، که ترجیح میدی تو همون شهر گوهی پر از دود بمونی. ترجیح میدی اصلا بیرون نیای. همون چیزی که الآن به خاطر کرونا من نمیرم بیرون، و بعدش هم به خاطر سربی که چند وقت پیش همین ماشین شهرداری دادن ما خوردیمو عوارضش هنوز روم مونده. یه فیلتر رو کارهاشون نمیذارن! هزینه اش مگر چقدر میشه؟!

بیرون نمیریم دیگه، باور کردیم که خونه امن تره!

میری میبینی شهرهای شمال کشور، پر از کوهو دشتو سبزه. از اون طرف هی این ماشینای سنگین و کامیون هاست که این ور اون ور ریخته ان. چون هواش خوبه، تحملش بیشتره دیگه! پس ماشینهای دیزلی اونجا بیشترن. تعجبی نداره که شهرهای شمالی کشور بعد از قم و تهران بیشترین آمار جان باختگان براثر کرونا رو دارن. بعد از اون کردستان، و هرجایی که مرزی برای حمل کالا داره!

چرا باید اینطور باشه؟ کامیون هایی که ما الآن داریم، خیلی وقته که از رده خارجن. یه ماشین همین جای حرم رضوی، میاد فقط برای تمیز کردن سطل های آشغال. ماشین عجیبی که ازش فقط دود گازوئیل درمیاد. میادو سطل آشغال پاک میکنه!

یه دودکش از همون خیابون نزدیک حرم در اومده هرچند ثانیه یک بار دودهای سیاهی ازش میزنه بیرون. برا همین کتابخونه های شهر رو تعطیل کرده ان، اسمش اینه که برای کروناست، و اگر میتونستن میگفتن برای کدوم خودروهاشونه!

ایران، صد سال پیش کامیون هایی از آمریکا وارد کرده که الآن اگر خود اون کارخونه بیاد ببینه، میگه آفرین به ما و تولیدات ما! ببین چقدر اینا تا حالا کار کرده ان! ماشین های سنگین از رده خارجی که همون 40-50 سال پیش باید از رده خارج میشدن، ولی ماها عاشق واردات آمریکایی هستیم!

میگن بذارین باد بیاد. خواهش میکنم، نیاد. سیاه میشیم با این بادها! این سیاهیمون هم تمومی نداره. بعد، میگن صبر کنید بارون بیاد. بارون میاد زمینامون اسیدی میشن. بعد سرب ها میرن تو میوه ها و سبزی هامونو همینطور هی منتظر باد و بارونیم!