آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

ایرانی های مهاجر

یک دوره هایی مهاجرت تو ایران زیاد بوده و یک دوره هایی هم که فکر میکردن میشه تو ایران از داخل خود کشور کار کرد، خب کم شده. اینو گفتم یاد جلسه اخیر طالبان و دولت کشور افغانستان افتادم که برگزار شد. حامد کرزی یک حرف جالبی زد که تلویزیون ما هم پخش کرد. گفت این جلسه رو میتونستیم تو خیمه تو کشور خودمون هم بذاریم. حتما باید هتلهای لوکس باشه؟

ما ایرانی ها سفر رو خیلی دوست داریم. وقتی این سفر مهاجرت بشه البته قضیه فرق میکنه. زمان من میگفتن انقلاب اسلامی شده و پس اگر تو بومی باشی بهتره. در ظاهر میگفتن و در باطن خودشون طور دیگه ای عمل میکردن. دلیلم هم فقط همین خروجیهایی هست که اخیرا میبینیم. نگاه میکنی وزیر صمت انتخاب میکنن، کسی رو انتخاب میکنن که یک دوره طلایی کشور خودرو وارد میکرده. دخترش کاناداست و هزار رفتار مهاجرت گونه، و بعد به ماها میگن بومی دوست داریم!

حدود 50-60 سال پیش اینطور نبود. از همون اول تکلیف دانشجویی که تازه وارد دانشگاه شده بود روشن بود. اون دانشجو در کنار درسش میدونست کدوم کشورها باید بره: آلمان، فرانسه و آمریکا. و میرفتن. حالا شاید برمیگشتن و شاید ساکن میموندن. تکلیف روشن بود. کنار درسها که اغلب کلمات رایج زبان های این کشورها واردشون شده بود یک فصل باز میکردن برای آموزش زبانهای مخصوصا فرانسه و انگلیسی. حالا اونا که میخواستن مهندس بشن، نمیدونم چطور بود که سر از آلمان درمیاوردن.

الآن قضیه پیچیده تره، کلی شعر و هنر ایرانی انداخته ان جلو. از طرفی هم بیگاری میخوان بکشن و نگاه میکنی اصل درآمد از خارج از کشوره (حالا بعدا یک پرانتز هم برای افغانستانی ها در این زمینه باز میکنم.) قبلا هم بوده، ولی الآن دیگه کسی نمیاد ازت بخواد کنار جزوه های دانشگاهیت دانشگاه بعدیت در فلان کشور رو انتخاب کنی. از این جهت خروج از کشور سخت تر و پیچیده تره.

خروج از کشور از سمت کشورهای قبلا مقصد هم سخت تر شده و مثل سابق نیست. این کشورها هم به دلایلی ورود به کشورشون رو مخصوصا از ایران سختتر کرده اند. چند ساله، از سال 2015 میلادی که عفونت ها هم زیادتر شده. طبیعتا سفرهای بین‌المللی هم کمتر شده. کرونا هم که اخیرا اپیدمی شده و واقعا شرایط پذیرش دانشجوی خارجی برای کشورهای همیشه مقصدی مثل آلمان، کانادا، آمریکا، انگلیس و فرانسه سخت تر شده.

حالا پرانتزم برای کشور افغانستان این نقشه است:

همونطور که در تصویر نه چندان واضح میبینید، ما یک خراسان دیروز داریم که فقط بخشی از اون رو خراسان امروز شامل طوس، نیشابور و حرم امام رضا در برمیگیره. بقیه این سرزمین بین کشورهای ترکمنستان، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان تقسیم شده. من روی نقشه دو درگاه مهم از دیدگاه افغانی ها رو پر رنگ کرده ام که یک سرخس و دیگری تایباده. این هم تصویر دیگه که واضحتره:

خراسان بزرگی که الآن دارم حرفش رو میزنم، شاید برای مردم هیچ کشوری اندازه مردم کشور افغانستان اهمیت نداشته باشه (حتی برای مردم کشور ما که در میان استانهایش سه استان با اسم خراسان دارد نیز انقدر مهم نیست). این خراسان بزرگ زمانی پایتختش نیشابور بوده. نیشابور باشکوهی که تا قبل از حمله مغول کسی حتی فکرش هم نمیکرد که از پایتخت فرهنگ و هنر با اون عظمت به این روزگار برسه که حتی الآن هم هنوز نشده مثل سابقش بشه.

مردم کشور افغانستان، حتی آنهایی که در مهدها به پرورش کودکان مشغولند، با وجودیکه تک تک خیابانهای شهرهایشان را میشناسند، وقتی میخواهند راجع به نقشه کشور خود نظر بدهند، با این دید که دو درگاه از کشورشان به کشور ایران دارند، به نقشه کشور خود نگاه میکنند. دلیل این دیدگاه هم پیشینه مشترک این دو کشوره.

این هم از پرانتز. اما از ایران کنونی باید بگم که حتی باوجودیکه کرونا اومده و بیماری های عفونی بین المللی زیاد شده، نویسنده ای مثل قصد عزیمت به کشور دیگری جز ایران داره. مثل همه بقیه. اشکالش چیه که من هم از کشور دیگری در همین وبلاگ تایپ کنم، در حالی که بابت تلاش هام پول میگیرم؟

نگاه میکنم اغلب سایتهای پابرجای ایرانی رو دارن ایرانی ها خارج از کشور پر میکنن. من هم مثل بقیه. این همه عمر نشستیم تو این خاک که چی بهمون بدن؟ مدال؟

آلمان همون آلمان قدیمه، و فقط اگر دوست داشت بیشتر از مهندسی به پزشکی بودنش توجه شود، این اتفاق افتاد. فرانسه تغییر چندانی نکرده. انگلیس همون انگلیس سابقه. آمریکا، رفتارش با ایران چهل ساله که در وضعیت جنگی پیشرونده است. و ایران؟ من ایرانی اگر بگم من حتی صبورتر از ایرانیهای سابق بودم گزافه نگفتم. من صبورتر بودم. نگاه میکنم هردو مادربزرگهام صاحبخونه شده اند، و من دختر ایرانی بعد از چهل سال سن، هنوز نه خانه ای دارم، نه بچه ای، و نه یک زندگی درستی.

اشکالی نداره، که هربار من از خودم بد بگم شماها شادتر بشین. اشکالی نداره، ماها عادت کردیم. ولی میگیم، به موقعش هم میرسه. دنیا برای من نهایتش صد سال اول زندگی باشه.

کار نیست در ایران

من هر چند وقت یک بار به صورت تصادفی این رسانه های دولتی رو اعم از تلویزیون و روزنامه برای دیدن بارقه ای امید از کار و استخدام چک میکنم. تا یه مدتی که روزنامه بیشتر در دسترس بود اون رو چک میکردم و وقتی میدیدم که فرمایشی مینویسن، هرچند وقت یک بار با حرص دراومده اینجا یک افاضاتی میکردم. حالا، هنوز تلویزیون در دسترسه و هر چند وقت یک بار حرصم از این درمیاد. هنوز برای جایگزینیش دنبال گزینه میگردم.

اگر دنبال کننده برنامه های تلویزیونی بوده باشین، شبکه یک اول برنامه پایش رو میذاشت. بعد از یه مدتی که کارش گرفته بود، یک روز همین حیدری مجری بود و یک نفری که کارخونه سوسیس کالباس رو داشت. کار برنامه پایش معرفی بهترین کارآفرین های ایران بود. فکرش رو بکنید این برنامه بعد از نشون دادن یک دو تا خونواده برتر کارآفرین حالا کارش رسیده به معرفی خونواده ای که مثلا میتونیم امید داشته باشیم بعد از مک دونالد آمریکایی اینا جاشون رو تو ایران بگیرن! حالا اونم محصولاتشون برا افتخار چی بوده؟ سوسیس و کالباس! همون محصولاتی که کلی سرشون حرفه که آقا اینا برای روده و معده هزار تا ضرر دارن!

دیگه کم کم شاهد خروج حیدری از صحنه برنامه پایش بودیم. یک بار هم مرور تاریخچه داشتند و یکی دیگه از مجری های برنامه رو دیدیم که اون هم با ناراحتی داشت میگفت که چی شد که داشت میرفتو ولی خودش دوست نداشتو از این حرفا.

چند وقت بعد نفهمیدیم این برنامه پایش عاقبتش چی شد. به جاش شاید برنامه کارستون رو آوردن. دیروز داشتم برنامه کارستون رو میدیدم. نمیدونم مجریش همون مجری قبلی برنامه پایش بود یا نه! یک شباهت هایی قیافه اش داشت!

حالا، این برنامه میگه از کجا شروع کنیم. دیروز اول یک داروخانه دار و کارخانه دار داروسازی رو نشون داد و بعد یک کسی که تو کار چوب بود. دومی از نظر من امکان رسیدن یک ایرانی بهش بالاتر بود تا اولی، ولی برام جالب بود که مجری ای که نگران لهجه جنوبی دومی بود، که میره با چینیه صحبت میکنه چی میشه، همون هم میگفت مردم دنبال کار مفت و بی دردسر میگردن! داروخانه داره این طوری شروع کرده بود که مثلا گلپایگانی بوده و بعد قبل از انقلاب (توجه کنید قبل از انقلاب اول کاهش ارزش پول ایران، انقلاب اسلامی 1357) رفته تهران و در حالی که کارمند بوده همزمان تو داروخانه کار میکرده. مسلما صاحبخونه هم نبوده. حالا این پولداره و کارش گرفته. مجریه چی میگفت؟ میگفت مردم دنبال کار راحتن. کسی دیگه حاضر نیست بره اجاره خونه بده شهر دیگه به جز تهران کار کنه، مثلا! برعکسش هم ممکن بود مدنظرش باشه. مجری در تکمیل فضلیاتش گفت که کسی دیگه حاضر نیست بره شاگردی کنه و از همون اول پول میخواد! از همون اول کار درست میخواد!

این برنامه ها خیلی حرص من رو درمیارن. اولا که من هیچ وقت حاضر نیستم بگم بیکارم. چون هم شغل و هم مقام و هم مدرک دارم. با این وجود، حاضر بودم به عنوان یک شهرستانی هم برای فرصتهای شغلی که در مشهد مسلما خیلی کمتر از تهرانه بلند شم برم اونجا. ولی چند مشکل داشت. یک اینه که مشهدی ها رفته اند اونجا. من باید برای گرفتن فرصت شغلی تو تهران با یک مشهدی صحبت کنم! دو اینکه 60% صاحبخونه در ایران زورشون به 40% مستاجر رسیده! همه دارن میگن اجاره بهایی که یک مستاجر در ایران میده به حق نیست. بعد من بلند شم یک اجاره هم به این صاحبخونه ها بدم؟!

بعد اینکه برنامه استخدامی در ایران، ویژه فقط همین کشوره. به طور ویژه، یا تو میتونی در دستگاه دولتی اعم از دولتی و خصولتی بشی یا نه. همون هم نکته داره. در ایران، بعد از آزمون استخدامی که چیزی حتی بدتر از کنکوره، چیزی به اسم فرم پر کردن مرسومه. که این فرم در دستگاه دولتی یک معنی داره و در خارج از اون معنی دیگری. در دستگاه دولتی گزینه ای داره به اسم شغل پدر، که یعنی اگر بابات قبلا در این دستگاه بوده! این گزینه معنیش اینه که شغل ها در دستگاه جداندر جد هستن. کسایی که شغل پدر رو دنبال میکنن، به هر نحوی، تنها مشکلشون استخدام رسمی و پیمانی بودنه؛ یعنی دغدغه 25 میلیون ایرانی اینه. اما کسایی که میرن فرم خارج از دستگاه رو پر میکنن معنی متفاوتی داره. معنی اون فرم شناسنامه و کارت ملیت رو ببینم هست. مثلا درباره شغل مرسوم کارگری میگم. طرف یک سالمند لگنی داره. میگه الی ابد میخوام تو رو استخدام کنم، پول بدی هم نمیدم. میری اونجا فرم پر کنی. بعبارتی دیگه شناسنامه و کارت ملی نشون بدی. بعد اولین چیزی که بهت میگن اینه که بی تجربه ای. این بی تجربگی تو میتونه از یک ماه تا دو ماه طول بکشه. در تمام این مدت هم حسابشون اینه که داری از امکانات رفاهی محلی که میری تجربه کسب کنی استفاده میکنی. بنابراین در طی دو ماه کار رایگان براشون چیزی گیرت نمیاد. موضوع اینه که کسی که آگهی استخدام گذاشته مگر فامیل نداشته؟ در فامیل هرکسی هم پیدا میشه کسیکه کار یک سالمند از خودشون رو با پول کمی قبول کنه. چرا به اون ندادن؟ دلیلش اینه که حتی همون پول کم رو هم نمیخواستن بدن! با خودشون میگن اینطوری حتی 4 روز 4 روز هم آدم بیاریم برای فرم پر کردن، مشکلمون حل شده!

این در حالیه که حتی یک هفته هم برای کارورزی رایگان که خیلی خیلی مرسوم هست در ایران، زیاده!

من اسم کارگر مرسوم رو آوردم. شما بگین مشاغل خدماتی دیگه مثل رایانه و فناوری اطلاعات! اونم همینطوره. حالا دیدن صدای مردم در اومده، میگن کرونا هست، ترتیب کار رو یک مقداری تغییر داده ان. اول تو میری آگهی های استخدام رو چک میکنی. بعد، با یک مرحله میانی که میتونه شامل استفاده از یک سایت ایرانی باشه با یک عبارت "تشریف بیارین" گام بعدی اخراج، و نه استخدام، رو آغاز میکنن، علی برکت الله.

تشریف بیارین شعبه تا من بهتون بگم قرارداد، حقوق و مزایا برای شما چی میتونه باشه. تشریف بیارین، ا ...، کرونا هست؟ آهان، تشریف بیارین تلگرام تا من عرض کنم خدمتتون. تشریف بیارین واتساپ تا من بعدش در خدمتتون هستم.

تشریف بیارین، این مرحله ای از بی ادبی یک ایرانی برای اخراج هفت روزه است.

بگم نگردین دنبال کار؟ خودم دارم میگردم، ولی تصادفی. هرچند وقت یک بار سر میزنم. یک نگاهشون میکنمو از کنارشون رد میشم. خارج از کشور هم که راهمون نمیدن، ولی برای اون هم به همین صورت در حال بررسی هستم. البته بگم، خیلی تصادفی و همینطوری بازی بازی و تفننی این کار رو میکنم. چون اگر جدی بودم که با این ردیفهای شغلی که دولتی ها برای ما فراهم کرده ان که تا حالا از پادراومده بودم.

کرونا و عقیم شدن

کرونا رو دست کم میگیریم و عاقبتش مخصوصا برای جوانانی که هنوز بچه دار نشده ان میتونه از بقیه هم وخیم تر باشه. کرونا 2019 میگری و عقیم میشی. چطوری؟ با دیابت. چقدر احتمال داره بعد از اینکه دیابت ناشی از عوارض کرونا رو گرفتین بتونین باردار بشین و بعد بچه رو حفظ کنید؟

در این چند روز محدودیت دو هفته ای ما شاهد همه جوره حضور مردم در صحنه بودیم. اونی که تلویزیون رسمی ایران نشون میداد اعصاب خوردی بود که میخواست کسانی که یکسره ماهواره میبینن، ببینندشون. مردم مشهد فقط روز اول رو درست رعایت کردن. روز دوم کمتر روزم سوم، و همینطور که دیدن خبری از رعایت بقیه نیست و جریمه هم نمیکنن، کمتر. تا این که دیگه دیروز رو میشه گفت رسما از روز دوشنبه همه ریخته بودن تو خیابون. ترافیک همیشه بود، به اضافه گودبرداری شهرداری منطقه هشت مشهد، به اضافه خاور و به اضافه همه جور دودی.

گفتم مشهد، فکر نکنید شاهد عدم رعایت فقط مشهدی ها بودیم. چند روز قبلش رفتیم همین سایت waqi.info. هر موقع میریم اونجا دلیلش افزایش مستمر و لحظه ای آلودگی منطقه خودمونه. دیدیم از کل دنیا یکی هند آلوده ترین نقاط جهان بود و یکی ایران. ایران آلوده ترین نقطه در اون لحظه بود؟ چرا؟ مگر تعطیل نکردن که مثل بقیه دنیا رعایت کنیم؟ اون روز تبریز خیلی تو چشم بود. گفتم دیگه نگم.

حالا شما میدونید کرونا بگیرین عقیم میشین؟ دیروز پژوهشکده چشم پزشکی و بینایی افتتاح کردن. میدونید چرا؟ چون انقدر چشم های مختلف آسیب دیده ناشی از عوارض کرونا داریم و انقدر تحقیقات ما درباره انواع چشم آسیب دیده کم هست که اینا اصلا گفته ان پژوهشکده تاسیس کنیم.

تلویزیون ما فعلا که باید بگیم کم دروغ میگه. بیاد بگه میدونید چقدر بچه هاتون عقیم شدن؟ دوربین رو میبره رو زنها و مردهای خوشگلی که کرونا گرفته اند، یک وقت آرشیوش خراب نشه. ولی چشم خونی میشه. دفعه اول که کرونا گرفتی ممکنه کم خونی بشه، و دفعه بعدی که گرفتی ممکنه عوارض بدتری داشته باشه.

فشار خون بالا میره. تو چمیدونی کی دیابت میگیری. یک روز میری بیرون و از قنادی که اون هم تعطیل نکرده شیرینی میخری. همون روز هم نمیدونی کرونا گرفتی. شیرینی خوردن از کرونا همان و خونریزی از چشم ناشی از کرونا همان. و تازه نمیفهمی که خونریزی کردی. چون فقط میبینی چشمات قرمزه و پای چشمات سیاه. کلیه هات درگیر شده ان و هزارتا دردسر دیگه.

اونجا هرکی میرسه میگه باید بری دکتر. چشم چیزی نیست که از عوارضش نشه گذشت. حالا ساعت چنده؟ 12 نیمه شب. قند بالا زده و به چشم نشون داده میشه؛ قند 24 ساعته. سفیده چشمت دراومده و قرنیه حالت خشکی پیدا کرده. اون ساعت دکتر پیدا میشه؟

نکنید این کار رو با خودتون. حالا اگر کرونا گرفتین، و این اتفاق براتون افتاد خیلی نگران نشید. چون این روزا چشم بیرون زده زیاد داریم. چشم بیرون زده و آدم عقیم شده. چشم بیرون زده و دیابت. فکر میکنید برای چی این روزا هرکی دستش میرسه از ایران فرار میکنه میره خارج؟ از همین چیزاست. عجله دارن، یک وقت جاشون رو کسی نگیره. مخصوصا اگر کسی دختر داشته باشه احتمال فرارش از ایران بیشتر میشه. این همه سال برای یک شوهر خوب صبر کرده و حالا یک باری به دلیل کرونا و عوارض ناشی از اون با این مساله باید دست و پنجه نرم کنه که اگر با هر مرد بدی ازدواج کرد، دیگه ممکنه بچه دار هم نشن.

اندر احوالات دشمن

متاسفانه این پست میتونست پربارتر از یک پست تسلیت باشه. ولی لازم دیدم اینجا ترور شهید محسن فخری زاده، معاون وزیر دفاع و مدرس فیزیک دانشگاه امام حسین رو تبریک و تسلیت بگم.

جستجو که کردم دیدم این شهید محجور بوده. در میانه یکی از محدودیت های کرونایی هم شهید شده، و این تنها دلیلم برای ذکر مصیبت این شهید نیست. نام محسن فخریزاده به عنوان یکی از پنج شخصیت ایرانی که در فهرست ۵۰۰ نفره قدرتمندترین افراد جهان که از سوی نشریه آمریکایی فارین پالیسی منتشر شده بوده. طبیعتا به عنوان معاون وزارت دفاع مسئولیتهای زیادی گردن او بوده. یک سری خریدهایی انجام میداده، و جنبه اجراییش بیشتر از جنبه علمی اش بوده.

حالا چرا تسلیت باید بگم؟ دلیلش برای خودمونه. این ترور اولین طرح نبوده و آخرینش نبوده. انتخاب کرده اند، ابعاد کار رو بررسی کرده اند، و دیده اند ریسک و خطر این کار کمتر از بقیه کارهاشون بوده. دشمن با طرح و برنامه این انتخاب رو ترتیب داده. این طرح، یکی از طرح ها بوده. قطعا ما مثل عراق یا سوریه نخواهیم بود، چون امیدوارم هوشیاری بیشتری در ارتباط با جریانات پیش رو داشته باشیم.

نقض حقوق بشر در ایران

چند تا پست متفاوت داشتم میدیدم که احتمالا طرفداران آمریکایی میگن. خیلی برام جالبه که رئیس جمهور ترامپ آمریکا کرونا میگیره میره بیمارستان های نظامی درمان میشه، بعد اونوقت فارسی زبانان آمریکایی برای ما شعار مینویسن که مسکو القا میکنه آمریکا با همکاری همسایه های ایران، روسیه و چین دارن رو سلاح های بیولوژِیک کار میکنن. پررویی دیگه تا چه حد؟ در حالی که کسی دیگه نموونده که از بیش از 200 آزمایشگاه سلاح بیولوژیک ایالات متحده آمریکا این اطراف خبر نداشته باشه، اینا میگن مسکو داره القا میکنه که این وجود داره! داعش که ساخته پرداخته دولت اوبامای آمریکا بود، و خود ترامپ دروغگو هم اذعان کرد، سلاح بیولوژیک داشته، حالا این آمریکای بیچاره نداشته.

حتی اون زمان که هنوز خبری از کرونا در این حد حاد نبود، کلی ما خبر میخوندیم که آزمایشگاه هایی این آمریکایی ها دارن که با کمک دانش آنها قراره دشمنان ایالات متحده آمریکا خاکستر بشن. در عوض یک چیزی به اسم فناوری نانو به کمک سربازاش میاد و اینا همه دنیا رو هم نجات میدن!

این اخبار بسیار قدیمیه، و حالا لابد با فرض اینکه ماها به عنوان دشمنان آمریکا داریم خاکستر میشیم، نسل بعدی شآآآآآآآآآید داریم که لازم نیست بدونن یک آمریکایی ماها رو خاکستر کرده!

گفتم نسل بعدی، شاید. چه نسل بعدی. خب میدونین که کانادا با کمک سرمایه گذاران سارقی مثل خاوری، که تریلی تریلی پول این مملکت رو برد اونجا، کسی هم بهش نگفت بالا چشمت ابروست، گفته ما در مورد زنان نقض حقوق بشر داریم.

حالا من نمیدونم دقیقا چی گفته، ولی در یک مواردی که اینجا ذکر میکنم حرفش درسته. کشوری هم مثل ایران تا زمانیکه حقوق زنان رو نقض میکنه، نمیتونه حق زنان جوامع بشری دیگه رو بستانه. به عبارتی دیگه کارد نمیخواد دسته ش رو ببره، یا شایدم برعکس!

هشت سالو نیمم که شد گفتن بچه ها، شما نه سالتونه باید به جز نماز که میخونید روزه هم بگیرین. من با این علم که هنوز نه سالم نشده بود، خیلی روزه ها رو نگرفتم. خیلی که میگم منظورم چند روزه با احتساب کفاره ش. حتی نه سالم هم که بود یادمه دیگه پررو شده بودم، یک چند روزه ای رو گناه کردم و نگرفتم.

زمان ما گناه دخترها زودتر دیده میشد. نوجوان نباید گناه کنه، حتی اگر به سن تکلیف نرسیده باشه. اما، بعد از خودم هم ندیدم کسی از بچه ش بخواد با اون سختگیری که برای ما میشد، دخترش نماز بخونه در اون سن، و یا روزه بگیره! اصلا عمه ام می افتاد دنبال دخترعمه ام که حق روزه گرفتن نداری!

هر قدر هم من از زیر اون روزه های اون سالها در رفته باشم، به پای دختران نسل امروز که به دلایل مختلف علمی و غیرعلمی روزه نمیگیرن نمیرسم. نهایتا چند روز رو با کفاره حساب کردم، و چقدر هم عذاب وجدان گرفتم.

حالا این نماز و روزه چرا زودتر از پسران بر دختران واجب شد؟ یک دلیل مهم که ذکر میکنن، حیض شدن اونا معمولا در سنی است که پسران به سن تکلیف میرسن. دخترها در بعضی شهرها که صنعتی ترن زودتر، و بعضی شهرها به دلیل موقعیت جغرافیایی، ویژگی های تغذیه ای و غیره دیرتر، به سن بلوغ جنسی میرسن.

خطبه هفتاد و چند بسیاآآآآآآآآآآآآآآر مهم امام علی در مورد نقص عقل زنان ملاک و معیار شد و با آن ماها رو بیچاره کردن. احتمالا این وجوب نماز و روزه در این سن بر دختران به همون برمیگرده. حالا بگم که این خوبه که. دیگه دهن اون عده بسته میشه که این زن ها ناقص عقل هستند، چند نماز کمتری به ازای روزهای حیضشون میخونن. سر این یک موضوع چه سختگیری که به ما نکردن. روزه های بعد از حیض رو هم که همون سال باید جبران بگیریم، وگرنه اگر به سال بعد بیفته کفاره داره.

اما، دهن پولی و مالی عده زیادی از این هشتاد و چن میلیون جمعیت این بشر ایرانی بسته نخواهد شد. چرا؟ چون قراره که زنهای ایرانی نصف مردان ارث ببرن. میگن زن ایرانی طبق آیه قرآن نصف مرد ایرانی ارث میبره. 4 میلییارد جمعیت دنیا برابر مردان ارث پدر میبرن، و زن ایرانی نصف این مقدار. حالا دلیلش چیه؟ دلیلش رو میگن اینه که زن ایرانی نصف ارث رو از پدرش میبره و نصف دیگه اش رو از شوهرش!

عاقا، پس تکلیف اون زنی که ترشیده شده، و اتفاقا الآن خیلی هم ایران زیاد داره از اینا، چیه؟ ترشیده شده، ازدواج نکرده، خونه پدر موهاش سفید شده. از سی و چند سال هم گذشته، خواستگار اگر براش بیاد پیرمردی میاد. اگر براش خواستگار بیاد، مردی که قبلا ازدواج کرده و طلاق گرفته میاد. به معنای واقعی همه بهش میگن ترشید. تکلیف اون چیه؟ قانون گذاشتی، یک تبصره بذار، اگر راست میگی. تبصره بذار، دختر ترشید ارث کامل رو از پدرش ببره. حرفت مبنای منطق داره، براساس اون عمل کن. بعد تو میای، جواب اون کانادائیه رو میدی؟ کی حرفت رو قبول داره؟! تازه اون موقع یادت میاد که خاوری که تو بانک ملی صف اول نماز میخوند و کسی هم جرئت نداشت بگه بالا چشم این مرد ابروست، خونه اش جایی وسط کاناداست؟ یا اون موقع یادت میاد که عربستان با زن هاش چه میکنه و چند زن رو بدون اینکه حتی حکم براشون صادر کنه زندان کرده.