آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آتش سوزی میانکاله

چند وقت پیش گفتم یک چیزی حدود 4000-8000 پرنده رو اونجا کشتن. عامل کشتو کشتار پرنده های میانکاله رو نگرفتن، و حالا همون باعث آتش سوزی میانکاله شده.

هوای مشهد یکباره آلوده شده، البته، متغیره، ولی یکباره آلوده شدن هوا اونم در شب چیز عادیه برای ما.

یک دو سال پیش، تو سطح شهر پروانه قهوه ای میدیدم با کفشدوزک. بعضیا میگفتن چی شده این پروانه ها انقدر زیاد شده ان؟ آفته همه گیره؟

دیگه پارسال، اون موقع که تو عراق آشوب شده بود، میگفتیم بریم اربعین عراق یا نه؟ اهوازی ها میگفتن اگوهای فاضلاب رو باز کرده ان رو مردم. موش ها شهر رو گرفته ان. البته من اهواز رفته ام، خیلی وضع خرابی دارن، اون دستشویی های تو حیاطشون. هر کسی طبقه اول دستشویی داشته باشه، یک سنگی چیزی به جز اون حفاظ سوراخ دستشویی باید بذاره روش، تا موش های قدر یه گربه (بهشون میگن گرزه) از اون سوراخ ها در نیان! شبکه ای زیرزمینی داره این شهر از موش ها.

دیگه، پارسال، اسفند اعلام کردن که کرونا (Covid-19) اومده. ما مشهدی ها هم بقدری تمیز میکنیم که موش هامون قدر موش های اهواز نشند و شهر رو موش نگیره. حالا شما فکر کنین، اعلام کردن کرونا اومده. ظرف کمتر از 2 هفته تا عید که مدیریت زباله های شهری به هم ریختو، خیلی دیر به دیر اومدن زباله ها رو بردن، شهر رو موش گرفت. موش، اما نه به بزرگی موش های اهواز.

دیگه، فقط که موش نبود، اپیدمی و همه گیری شپش و انگل های خارجی به جز کرونا شهر رو گرفت. در هر داروخانه ای میزدن که داروی شپش سر هم داریم. گفتن از سمت مرزهای جنوبی و شرقی ملخ ها هجوم میارن، ایرانی ها آماده باشن. ملخ افتاد به جون این درختا و کشتزارها.

حالا، اینا رو دارم میگم نیمه تابستونه. شهریور که بیاد، یه آنفولانزای چمیدونم خوکی ای، خفاشی ای، چیزی اضافه کنید به این اپیدمی ها که تا حالا اومده ان. ماها هی باید بگیم اصلا خسته نیستیم. خیلی مقاومیم! از کشورهای دیگه هم مثلا یه پاکستان خبر داریم که هرچی بگیرن، مثلا این چینی ها میرن کمکشون. دیگه اینطوریه دیگه. فوقش از کشورهای دیگه خبر بگیریم در این حد میدونیم.

فقر اصلا چی هست؟ یه پیرمردی بره مثلا بچه 4-5 ساله بخره 35 تومن اشکالی داره؟ فقیر نیستن دیگه لابد. چون خرید و فروش کرده ان. اون بچه چی میخوره؟ چقدر زنده میمونه؟ کی مراقبشه؟

مشهد که خیلی پایین شهر و بالای شهر توش معنی نداره با این امام رضاش. همه میرن اونجا. از پایین شهر گرفته تا بالای شهر. اپیدمی ها با گذشت زمان کمتر میشن؟ چه کسی مسبب این هاست؟ پیداش نمیشه کرد؟

شباهت انفجار انبار 12 بیروت با قطار باربری نیشابور

تاحدی با هم شباهت دارن. سال 82 که برای ما سال خاصی بود، همه چیز یک روز آروم بود که صدای مهیبی آمد. بقدری این صدا مهیب بود که از لرزه پنجره ها من فکر کردم زلزله آمده و رفتم زیر میز. همه مشهدی ها این صدا رو حس کرده بودند. بعدا در اخبار اعلام شد که قطار باربری در نیشابور حاوی گوگرد منفجر شده، و در دو نوبت هم این اتفاق افتاده. یک بار که باعث شده مردم و حتی فرماندار دورش جمع بشن، و بار دیگه انفجار بعدی باعث کشته شدن امدادرسانان و ناظران شده.

آن سال، حرفش این بود که ایران در حال کار بر روی بمب اتمه. یک عده هم این خبر رو منتشر کردن که این قطار حاوی گوگرد نبوده، و بلکه حامل زباله‌های هسته‌ای بوده. خیلی ها فکر کردن جنگ میشه. همان سال ها جنگ عراق-آمریکا اتفاق افتاد و معلوم شد که هنوز آمریکا نمیخواد ایران رو بگیره. اما، از اتفاقاتی که افتاد خسارت خود ایستگاه قطار نیشابور بود. منکه مسافر 10-15 سال بعد از اون ماجرا بودم، شاهد زمان بر بودن بازسازی این ایستگاه بودم. تا 10-15 سال بعد، این ایستگاه، هنوز که هنوزه داره بازسازی میشه. پس خسارت هم جانی و هم مالی هم کم نبوده. هنوز که هنوزه مردم وقتی زلزله های پر تکرار سال های 96-97 رو حس میکردن خاطره انفجار قطار نیشابور رو برای هم بازگو میکردن. احساسات مردم تا چه حد تحت تاثیر قرار گرفته بود؟

الآن بیروت رو تصور کنید. 2750 تن نیترات آمونیوم منفجر شده. شدت انفجار بقدری بوده که صیدا و جبل البنان هم حس شده. کشور قبرس که 240 کیلومتری لبنان بوده هم این انفجار رو حس کرده. البته، واقعا نگاه کنیم میبینم که خیلی وضع خرابه. چون میشه گفت که حتی این انفجار با انفجار قطار ایستگاه نیشابور هم قابل قیاس نیست. جنگ میشد، انقدر خسارت نمیزد که حالا این اتفاق افتاده. تمام انبارهای گندم بیروت به فنا رفته ان. 90% داروهای ضد سرطان نابود شده ان. 80 نفر کشته، و 4000 زخمی ( بیمارستان سوانح سوختگی کم آورده ان). آمار کشته شده ها رو به افزایشه. نیمی از ساختمان های اداری این بندر که پایتخت هم هستن، تخریب شده ان.

چه مقدار زمان میبره این ها بازسازی بشن؟ میگن میلیاردها دلار خسارت. اگر با انفجار غیرقابل قیاس قطار باربری نیشابور مقایسه اش کنیم میشه بگیم با یک فاجعه طرفیم. همه اش هم سر چی؟ سر یک اختلاف در معامله؟ که توقیف شده بود؟ چه چیز عجیبی!

اون ماجرای داستانی اسب تروا نیست؟ همون اسب بزرگ چوبی که اومد تو بندر نشست (شایدم توقیف شد) و در نیمه شب همه مردم رو به کشتن داد؟ ها هاا تاریخ تکرار میشه؟

آیا اسب تروا بود؟ کیا به این ماجرا خندیدن؟

احساسات مردم قطعا تحت تاثیر قرار میگره. با یک شباهت غیرقابل قیاس. امروز قیمت نفت و اونس طلا بالا میره، و تا چند دهه فکر مردم درگیره، و این به جز خسارت های انفجارهای ریز و درشت عمدیه که در سرتاسر دنیا یک چیزی مثل غده سرطانی عاملشونه. انفجارهایی در انبارهای ایران، آتش سوزیهایی در کالیفرنیا، ایران، استرالیا و هرجایی که خواسته بشه با فتنه ای هر کسی مجری قانون بشه.


بعدا اضافه کرد: یه ویدئو هست اینجا که میتونید دانلودش کنید، قشنگه. منشد عربی هست که درباره موسی صدر در لبنان، ایران، و سوریه.

الآن ساعت 10 صبحه، آمار زخمی ها، 5000 نفر و کشته شده ها 100 نفر. این طوری که نخست وزیر لبنان گفته این انباره از سال 2014 بوده. اگر این نخست وزیر الآن احساس قدرت میکرد، میگفت احتمال اینکه این عملیات نظامی باشه زیاده. نه این که به سبکی ماست مال گونه بگه این انباره خطرناک بوده. این حرفش در حد خیانت میتونه باشه. حالا تو مترو روسیه یه اتفاقی افتاد گفتن احتمال تروریستی هست. یک بار هم یک ساختمون تجاریشون که آتیش گرفت گفتن تروریستی بوده. حالا ما باید منتظر ماست مال شدن قضیه انفجار عظیم پایتخت لبنان بشیم.

عدالت یا مستضعفین

کاری کردن که هرجایی این کلمه مستضعفین رو ببینم استفاده کرده ان روش یک خط بکشم. از بس از این کلمه سوءاستفاده کردن. رفته ام به جز سایت های معروف آپارات، نماشا که مال همین بلاگ اسکایه، و تماشا که از دوستانشونه دنبال سایت آپلود دیگه ای بگردم. از بس اذیت کردن این سایت ها تو این چند ساله. حالا به جز اون یک چند سایتی پیدا کردم که یکیشون هرچند وقت یک بار فیلتر میشه، و خودش هم همچین مالی نبود و یکی هم که انگار راه اون سه تای دیگه رو دوست داره پیش بگیره. مثل اینکه اگر همه شون یک راه رو برن خیلی بهشون خوش میگذره. یک سایت پیدا کردم مستضعفین. دقیقا با همین اسم. یعنی منظورش هم لابد اینه که ماها که انقدر پول پهنای باند و اینترنت بهشون میدیمو سایتشون رو با محتوامون پر میکنیم، مستضعف بوده ایمو حالا باید بیاییم اونجا که میگن رو پر کنیم.

اصلا به این سایته نگاه نکردم. بهش به عنوان یک آشغال نگاه کردم. چشمم هم دنبال اینه که یک جورایی از شر این سایت های دیگه هم راحت شم. ولی فعلا باید باهاشون سر کرد.

نکته بعدی همین سهامه عدالته. گفتیم یک مو از خرس بکنیم. گفتن سی درصد با هزار تا سوراخ میذاریم سر راهتون. یک قرارداد یک طرفه که مضمونش این بود که هر ...ی بگیم میخوری؟ رو هم گذاشتن جلومون و ما یک طرفه گفتیم بله، و امضا کردیم. عین همین قراردادهای یک طرفه سایت هایی مثل بلاگ اسکای، آپارات، نماشا و غیره. گفتیم میخوریم. عین اون مظفری کلاه بردار که بیت کوینامون رو دادیم بهش بخوره. گفتیم حالا بده اون سی درصد سهامو. از ما گرفتن امضا، و دادن مهلت سه روزه و بدو بدو، و از خودشون حالا لخ لخ و پاس دادنو جواب ندادن. حالا دبدو. هرچند وقت که شاخص بورس مثبت باشه از هزار تومن گرفته تا نصف یک میلیون، قطره چکونیو بعد از کلی معطلی، حالا، یک چیزی بهت میدیم. ولو گفته باشن این سی درصد فروش میرفت حداقل باید دو و نیم میلیون بهتون میدادن. هنوز که نداده ان. هنوز که یک میلیون نشده از اون موقع تا حالا دادناشون. اصلا کی سهام عدالتو داده کی گرفته؟ اگر خیلی نیاز شدید داشتین و اثبات کردین که مستضعفین (!) بهتون میدیم! چاردیواری اختیاری. عین همون قضیه خونه های خالی اول انقلاب که هنوز قانونی نبود. اون موقع هم تلویزیون مستند نشون میداد، مثلا طرف رفته بود یک پرسشنامه بهش داده بودن پر کنن. خودش تو مصاحبه تلویزیون میگفت هشتاد هزار نفر بعد از اون بودن و بعد از 10 ماه هنوز کسی هیچ جوابی نداده. حتی گفتن کتک کاری هم کردن. اگر این بابا که مصاحبه میکرد اون زمان بابای من بود، الآن کلی باهوش شده بودم. میگفتم از پدران ما شروع کرده ان، و حالا نوبت ماست. نه اینکه یه مدت هی بیایم اخبار فریبکاری اینا رو بخوریم، بعد کلی تازه بگیم ا... اینکه چهل سال پیش هم همین بوده، حالا هم که همینه! نمیرفتیم شاید دانشگاه هاشون، برا حرفاشون تره خورد نمیکردیم، و خیلی پول ها رو کتکمون هم میزدن بهشون نمیدادیم.

هرچند که من ندادم و یکی مثل خودشون بهشون داده تا حالا. با این حرفا، و این اوضاع احوال از هرکی کلمه مستضعفین رو استفاده کنه و هرچی که به عنوان مستضعفین به کار برده بشه بدم میاد.

لامعاد لامعاش له

کسی که زندگی براش نیست، معاد نداره. این ترجمه تحت الفظیشه. معنی کلیش اینه که از کسی که زندگی براش نذاشتن انتظار نداشته باش براش معاد هم بذارن.

گاهی به این فکر میکنم. میدونم موقعیت خیلی ایرانی ها الآن با آلودگی هوا رقم خورده. چیزی که مطلقا درست نیست. تمام زمستون به امید یه فصل بهار و تابستون سر کردیم. البته، امید خوبی بود. ولی اینکه در فصل تابستون هم آلودگی هوا داشته باشیم و یا فصل بهار چیز بی جاییه. بی نظمی بدیه که به جز خواست شیطانو ابلیس چیز دیگه ای نمیشه اسمش رو گذاشت. مثلا شما در نظر بگیرین، میخواد عید بشه. از چند روز قبلش ما بومی های مشهد از آلودگی میکروبی حاکم میفهمیم. تو تلویزیون دیروز اعلام کردن نیایید، 20% تخت های بیمارستانی مشهدی رو غیربومی ها پر کرده اند. کو گوش شنوا. یه عده گفتن میخواستیم بیاییم، ولی به خاطر کرونا نیومدیم. ما با این وضع میگیم خدا بخیر کنه، تازه یه عده نیومده ان!

موضوع فقط اومدن زوار نیست. موضوع برج هاییه که معلومه با وجودیکه از سودآوری ساخت و سازشون به ضرر رسیده اند، و درست شبهای عید مثل تولد امام رضا و عید غدیر باید برای غیربومی های مشهد رونمایی بشن. حدس اکید میزنم، سازنده شون اصلا مشهد حتی زندگی نمیکنه. چراغ های نمایشی زیادی اون موقع از این ساختمون ها برای رونمایی روشن میشن. هوای مشهد با هوای یک تعمیراتی ماشین یکی میشه. استشمام گازوئیل حداقل کاریه که باید تو این هوا بکنی. البته، قبلش که آلودگی میکروبی بود، با یک دودی مثل دود سیگار و یا شایدم آتش سوزی گسترده کل مشهد رو فرا میگیره. و این چیز عجیبی نیست، چون تکراریه. اصلا خود این وبلاگ تکراریه. من خیلی مطالبو نمینویسم چون تکرارین.

نزدیک عید که میشه صدای پیس پیس ماشین های بزرگ ساختمون سازی زیاد میشه. البته، شب ها. چون شب کارن. البته، نزدیک عید، چون کسایی که میسازن مشهدی نیستن. و ما مشهدی ها به امید یه هوای تازه تر ...

گفتم از رفتنو و خوندیم از سفر ...

ولی نرفتم. فرهنگ من هنوز جا نیوفتاده، باید برم یه کشور دیگه. چرا؟ چون، مگر به جز اینه که ابلیس خونه اش کنار خونه منه؟ ابلیس. ساخت و سازش تو ضرره، ولی براش خیلی مهمه که حتما اون نماد شیر فراماسنریش سر در برجش باشه. بیش از دو و نیم سال ساخت ساختمونش طول کشیده، پس معلوم میشه در سود نیست، ولی اون سرهای شیرش باید گوشه گوشه دیوارهای بتنیش رو پر کنه. که بگه چشمت کور، هستم، خوبم هستم. عجیب، این فراماسون خوب میدونه که ساختمونش رو کی باید رونمایی کنه. برای تک تک پنجره هاش یک نرده میذاره، به سبک ساختمون های غربی، اونم از نوع قرن بیست. کی این کار رو میکنه، یه جوون؟ نه، یه پیری بیش از شصت سال.

اینه آینده کشور ما. تا حالا کجا بوده؟ معلوم نیست. ولی چیزی که مشخصه اینه که مشهد هم نبوده. مشهد داره میسازه، با ضرر و با یه امیدی. چه امیدی؟ خدا میدونه!


بعدا اضافه کرد: با وجودیکه در موج دوم کرونا خونه بودم، احساس میکنم دوباره مبتلا شدم. ویروس میره اونجایی که عفونت کمی هست، اونجا تا زمانش تکثیر میشه. احساس عطش دارم. آب بدنم کم شده. غذا نخواستم بخورم. شاید بی اشتهایی ناشی از کروناست. هنوز طعمو مزه ها رو حس میکنم. بدنم کمی گرم تر از معموله و کمی در ران احساس درد ناچیز حس کردم.

تو این موج دوم، فقط فرقش این بود که آمادگی بیشتری که اونموقع دوست داشتم رو دارم، و شاید فصل تابستان بود و به سختی زمستان هم نبود. وگرنه، اینا گفتن موج دوم اومده ما رو هم گرفت. هربار موجی بیاد باید هی ماها رو بگیره؟ سختیش تو اینه که آدم ازینکه ویروس کووید-19 رو گرفته باشه مطمئن نباشه. آخه آلودگی های تحمیلی دیگه هم هست...

سهام کرونا

همینطوری به ذهنم رسید. تو این بورس مورسا یه سهام هایی باید اضافه بشن برای تجارت ویروس. اشکالش چیه؟

دیروز داشتم این نمودار افزایشی آمار مرگ و میر کرونای یک ماه اخیر رو میدیدم. واقعا اسف انگیز بود. این نمودار اگر یک نمودار از قیمت سهام بود، نمودار خوبی بود که افزایشی هم بود. ولی این نمودار، آمار مرگ و میر آدم هاست. نموداری که داره نشون میده مقاومتی داره با دستکاری و بازیگردانی صورت میگیره، ولی یکی اون رو متمایل به صعودی کرده. اون یکی، حالا میتونه افزایش و نوسان نرخ ارز باشه و یا حتی اون یکی میتونه یه سری آدم باشن. هربار بیان این نمودار رو با دقت نگاه کنندو مثل این سایت های سهام نگر، آدما توش چت کنندو بگن مقاومت هنوز نشکسته؟ #کرونا، بچه ها همه بشکن، لینک صف خرید. یا صف فروش. هیچ هم بعید نیست این کار؛ تجارت ویروس راه انداخته باشن. یه جور بورس بازی راه انداخته باشن. اگر اینطوره، خب ما هم یه عده جوون بیکار داریم، سهامش رو به طور مجازی برامون عرضه اولیه کنن، برای برعکسش سرمایه گذاری کنندو اینطوری مثل اون یه عده باهم سر کم شدنش سرمایه گذاری کنن. منظورم سهام شرکت های دارویی نیست، که الآن سر خریدشون کلی صف تشکیل داده ان. منظورم واقعا سهام مثلا خود ویروسه. اینطوری، شاید، حتی نیازی به اون کمک مومنانه و بیرون رفتن برای پیدا کردن نیازمندان هم نباشه!

چند ماه پیش که کرونا شروع شده بود کافی بود بگیم کرونا مثل پودر سفیدی در بدن جامعه میمونه که اگر بیرون نریم، بهداشتو فاصله گذاری اجتماعی رو رعایت کنیم محو میشه. الآن، من به این نمودار نگاه میکنم میگم کی داره رشدش رو صعودی میکنه؟ انقدر برام عجیبه.

تو این مدت خودم چند بار رفتم بانک. بانک ها و کارگزاری ها جواب نمیدادن. کسی پاسخگو نبود. هرچند که یه کسی هم نشسته بود و میگفت نه، باید جواب بدن. نه، نباید حق مردم رو بخورن. نه، مردم بشینن تو خونه هاشون، و فقط برای کارهای غیرضرور برن بیرون. همه ما میدونیم که این ها مسخره بود. حتی میشه گفت دروغ بود. دیشب مثلا، ما یه گازوئیلی نوشیدیم در حد بی حس شدن گوش هام. درست، از ساعت 10 شب شروع شد و تا ساعت 2 و نیم، همین حدودای امشب ادامه داشت. امشب البته، کمتر بود. ولی ساعت دو نصف  شب نمیدونم برای بعضیا چه تقدسی داره، این موقع. بلند میشی مثلا هی صدای آژیر یک ماشینی میاد که طرف باید بلند شه دکمه شو بزنه خاموش شه.

تنها چیزی که میشه گفت اینه که صبر کنیم. ماسک بزنیم، و به خودمون برسیم که حتی اگر دوباره در این خیز چند باره کرونا به اون مبتلا شده ایم، زودتر خوب بشیم. برای خودمون و دیگران. الآنم که ملت کلی ماسکای جدید دارن رو میکنن. حتی دیروز من به فکرم افتاد رو ماسکامون آرم شرکتمونو هم بزنیم. ماسک اومده عروسکی، گل گلی، هم رنگ لباسمونو متنوع.