اسم کوثر که اسم زن نیست. وقتی اسم جنگنده تمام ایرانی رو کوثر گذاشتن منظورشون زن نبوده. منظورشون شبکه کوثر بوده، اون رو میخواستن بیارن بالا. پس خانوما دلتون رو خوش نکنید. اونی که وزیر دفاعش زنی میشه آلمانه، نه ایران. بعد هم هی دارن میگن به ما شرکت های دانش بنیانی کمک کرده اند که اصلا دولتی نیستن. آها، راست میگین خاندان کماری که دولتی محسوب نمیشه. باباشون هم که دولتی نبوده. بعد هم ماها دیگه یاد گرفته ایم؛ هربار هی دیدیم تلویزیون گفت اصلا دولتی نیستیم باید در نظر بگیریم که اتفاقا دولتی هم هستند.
خیلی جالبه. الآن دارم کتاب تاریخی میخونم که متعجبم چرا مثلا ما تو کتابهای درسی دبیرستانمون داستان گیله مرد بزرگ علوی رو داریم که شیون میکنه، ولی کتاب تاریخی ده نفر قزلباش رو نداریم. این کتاب رو دانشجوهای ارشد ادبیات به بعد در موردش تحقیق میکنن و درباره سلطنتی بودن و مارکسیستی بودنش تحقیق کرده اند و به این نتیجه رسیده اند که کتاب متعادله و از این نظر مشکلی نداشته. حالا این دیالوگ رو بخونید که از آنجا برداشته ام (کتاب مال 100 سال پیشه):
عباس میرزا (شاه صفوی) تبسمی نموده به داروغه نیشابور گفت:
- تویی که کوچه های شهرت بی درخت است؟
داروغه سر به زیر انداخته گفت:
-خوب بود کوچه ها و خیابان های هرات را می دیدید.
«ابوالمعالی» که از بزرگان نیشابور بود و در مجلس حضور داشت در جواب شاه عرض کرد:
-خشکسالی پی در پی مهلت نداده است، وگرنه امر نواب والا جامه عمل پوشیده بود.
...
جالبه که بدونید الآن هم بعد از گذشت 700 سال از دوره صفوی و 100 سال از چاپ این کتاب که دیگه الآن زیرخاکی محسوب میشه1، هنوز که هنوزه اوضاع همینه. امروز وقتی میگیم چرا آتشسوزی راه میندازین؟ میگن طبیعی هست و فصلشه. بعد هی آتش سوزی های کالیفرنیا رو نشون میدن. اصلا معلوم هم نیست که خود آمریکایی ها شاید دیپلماسی شوک دارن اجرا میکنن اونجا. ولی هی ما باید بگیم نگاه نکنید اینجا درخت میسوزه، آمریکا که بدتره. میگیم یعنی چی؟ دریاچه هامون چرا باید خشک بشه؟ جواب میدن خشکسالی های پی در پی نذاشته. تازه رودخانه راین هم یک بخشیش خشک شده! میگیم ساعت 9 صبح چرا باید درخت جلو شیرینی فروشه قطع بشه؟! نصف شب ماشین آبیاری شهرداری میاد تا این بار به جای 3 ساعت 4 ساعت با دود گازوئیلش خفه مون کنه. میگیم اصلا چرا باید دمای اهواز مثلا به 60 درجه برسه. اروپا رو نشون میدن 33 درجه اش شده 35 درجه، کانادا رو نشون میدن مثلا یک دمایی رسونده به 38 و از این جور جوابای تکراری که قرن هاست مانع از پیشرفت ایرانی ها بوده و در عوض اروپا و آمریکا همیشه پیشرفت کرده بودندو اصلا هم خشکسالی پی در پی نداشته اند!
داشتم فکر میکردم شرکت ما برای اینکه بازار هدفش رو پیدا کنه کلی داکیومنتو تبلیغاتو این چیزا میکنه ولی بارها شده جنس چینی ارزان قیمت دست من اومده خراب که شده هیچ داکیومنتی براش پیدا نکرده ام. از چرخ سردوز گرفته تا وب کم چینی. حتی برای اینکه ببینیم اصلا این جنس چه طور کار میکنه هم چیزی براش پیدا نکرده ایم. در صورتی که الآن مردم و حتی خود من کلی شناسنامه و راهنمای جنس رو تو وبلاگ ها میخونیم راضی نمیشیم به هزار و یک دلیل از جمله مثلا آگاهیمون از مدیرعامل شرکت مربوطه ( شما که آگاهین مثلا شرکت بیز رو درنظر بگیرین) جنس رو نمی خریم. اما چطور این ممکنه؟!
یک شرکت معمولی برای فروش اجناسش اون هم در کشور دیگه دقیقا باید بدونه که داره به آقای ایکس جنسشو میفروشه که انقدر مطمئن، بی کیفیت و بدون خدمات پس از فروش جنسشو داره عرضه میکنه. اگر این جنس به من خریدار نهایی بود که از همون اول انتخابش نمیکردم. کمی پول بیشتر میدادم و جنسی میخریدم که خدمات پس از فروش داشته باشه. چون میدونم که معنی پیدا نکردن این داکیومنت های چینی این هست که وقتی جنس خراب شده من باید مینداختمش دور. جنس شناسنامه داشته باشه و خیلی موارد دیگه. آیا رانتی در کشور ما هست که اون جنس چینی اون هم از نوع بی کیفیتش در تعداد بالا داره مثل سند زمین های مشاع بدون نام و نشون دست ب دست ما ایرانی ها میچرخه؟
اخیرا روابط مختلفی بین زندگی جگرکی جای خونمون و سرطان پیدا کرده ایم. تو تلویزیون دستگاه لاشه سوزی رو دیدیم. با توجه به این که جگرکی خونه ما نه گربه داره و نه هیچ آشغالی، فهمیدیم که یک عدد دستگاه لاشه سوزی برای سوزوندن آشغالاش استفاده میکنه. مرحله لاشه سوزی جگرکی خونه ما مرحله سرطان زایی هست که به خاطر بو عفونت بدن ما همسایه اون عود میکنه. طوری که وقتی دندان خرابمون مثلا شروع میکنه به درد گرفتن، معنیش اینه که باید پنجره خانه را ببندیم چون برنامه لاشه سوزی جگرکی راه افتاده. جگرکی ما برنامه لاشه سوزی از نصف شب تا صبح فردا داره. گاهی هم بین روز این کار رو انجام میده. همه اش حسرت این رو میخورم که چرا اون روز که دود سفید رنگی از دودکشش همه منطقه رو گرفته بود ازش عکس نگرفتم.
اما سرطان با بو مرتبط هست. بعضی سلول های سرطانی با بو رشد میکنن. برای همین هم هست که رایحه درمانی مثلا با گیاهان داروی یکی از راههای درمان سرطان هست. من فقط مونده ام که در این مدت فعالیت این جگرکی خونه ما تا حالا چند نفر به خاطر سرطان ناشی از بویی که میسازه سرطان گرفته و مرده اند.