آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

درخت توت بیچاره حاشیه شهر

توت بیچاره مشهدترافیک پشت چراغ راهنمایی که اتوماتیکم نیست شهر هوشمند شهر هوشمند شهر بهشت همش الکی ‌ پلیسه واستاده زنگ می‌زنه میگه ترافیک اینجا روانه چراغو روشن کن حالا چراغ خاموش کن فیزیکی ! یه قیف درست کرده با پارکینگی که اضافه کرده جلوی پارک ملت. از سه تا جاده میان تو این خیابون و اینم خیابون کوچیک کرده. از لبه شهر باید بکوبیم هر روز بیایم وسط شهر اون لبه شهرم بوی کارخانه پشم سازی میده. بوی لاستیک سازی بوی دوم میشه. ساعت ده شب آلودگی شروع میشه تا هشت صبح دیگه آفتاب که در میاد آلودگی میره. این لبه شهر چه گناهی کرده مگه درخت نداره اونجا هم. هر بار این شهرداری رو میبینیم داره وسط شهر با شمشاد مجسمه درست کنه. یکی نیست بگه بیا درختا اینجا هم هستن آدمها پیشکش، نمی‌خواد جاده بزنی مترو بیاری که باید می‌کردی و نکردی. یه بار از وسط شهریا فحش بخوریم یه بار از کنار شهرداری بوده که این کارو باید می‌کرده بگیم تقصیر ما نیست وظیفه شهرداری بوده باید این کارو می‌کرده. میاد شهرداری غیر قانونی کنار خیابان مصالح ساختمانی می‌ریزه. بعد ما بگیم ولش کن فقط شهرداری که نبوده بقیه هم کارای غیرقانونی می‌کنن. این چیزا مال مشهده، شبیهشو تو تبریزم دیدم. ولی باز میرن مترو برای تهرانیا و افغانیای پرند درست می کنن و 3000 تا اتوبوس به ناوگان تهران اضافه می کنن، عملا تمام مردم شهرهای دیگه شهروندان درجه 2 و درجه 3 این کشورند. یه نفر تهرانی شهروند درجه یک وجود داره که خبرشو  از خارجیا میبینه و هر وقت گفتن برای خارجیا یه لنگی می رقصه و پولشم همون دلار خارجی می گیرند.

لازمه بگم که مترو پرند که با بودجه ملی درست شد واسه شهریه که موالید افغانیای فقط یک بیمارستانش نسبت به ایرانیها 80 به یک بوده. شهر پر افغانی که حتی حاضر نیستن برند ثبتنام کنن تا 4 ریال پول بدهند و اونوقت تهران برای اینا مترو میزنه که برند نیاوران، ما مشهدیا و تبریزیا و شیرازیا هی غصه بخوریم که کی خط 2 مترومون بشه 3 تا! راه بیافتم واسه روزی 250 ت برم وسط شهر از جاده ای که روزانه 45 میلیون سفر درش ثبت میشه. و خودم هر روز حداقل یک تصادف منجر به جرح ببینم...


بعدا اضافه کرد:

البته فقط اینها نیست. از بی مهری به طبیعت میشه همون وسط شهر رو هم مثال زد. مثلا تعداد درختایی که تو تصادفات تخریب میشن رو شمرد و یا آسیبی که فقط سرمای ناگهانی ناشی از بیابانی شدن منطقه بهشون میزنه. در اوج گرمای تابستان بهش میگن گرمای بیسابقه در کل دنیا، و در اوج سرما که کلش میشه بیابانی شدن منطقه.

این بیابانی شدن منطقه، چون از سمت دانشگاه هم هست و به اصطلاح ماهی از سر میگنده منجر به کاهش جمعیت پسران جوان نسبت به دختران جوان شده. تو خیابون وسط شهر یک پسر حسابی خورده و کت شلواری روشن میبینی که قشنگ معلومه فقط باید تیپ میزده. از کنارش یک اتوبوس دختر میبینی رد میشه. دست و سر و رو بر سفید و دیگه نه هفت قلم آرایش کرده، بلکه 100 قلم آرایش کرده.

به دانشگاه میگی مشکل جا و مکان داریم. میگه بله، از بتن ریزی روی همین درختان کنار واحد اداری بخش مرکزی شروع میکنیم به مولد سازی و جا باز کردن. در نتیجه تعداد بیشتری اصله درخت اول آسیب دیده مکانیزه بتن ریزی شده تحویلت میدن و بعد هم نمیفهمی کی روشون ساختمون و دفتر اداری شد. در این جابجایی ها هم یک چند لوازم آرایش بی صاحاب پیدا میشه که هر کدوم مثل صفحه پیانو صد قلم رنگ و مواد روشون جمع شده.

نتیجه میگیری آنچه که بهش میگن بی مهری به زن و فرزند، قبلش از طبیعت شروع شده. بی مهری به طبیعت شده که بعد به زن و بچه رسیده. موالید کم شده و اصلا مردان بشدت مصرف گرا که نمیدونی پول کت و شلوارشون از کجا جور شده سمت زن نمیرن که چه برسه به اینکه بخوان زن بگیرند و مسئولیت زن و زندگی به عهده بگیرن

دوتا تجمع جلوی استانداری مشهد- زنان میخوان که خودشون ماماشون رو انتخاب کنن- به مستاجرا اجازه ساخت نمیدند

امروز جلوی استانداری دو تا تجمع بود تو تحمع اول مردم جمع شده بودند و می گفتن که چرا کسی به اونها که حاشیه شهر و طرفهای طرقبه شاندیز مجوز ساخت نمیدهند. در واقع اون ها کسایی بودند که بینشون حتی افراد مسن بود که خانه نداشتند و زمین داشتند ولی چون بهشون اجازه نمیدهند که زمینشونو بسازند اینا مستاجر و بدبخت موندند. و از طرفی وقتی مجوز نمیدند زمین هاشون رو دلال های زمین مفت خری می کنن.

این که به این ها اجازه نمی دهند بسازند ظلم رایجی شده، این زمین ها رو می زنن کاربری کشاورزی، بعد این بیچاره زمینش کنار لاستیک سازیه، نه بدرد کشاورزی میخوره با اون آلودگی های لاستیک سازی نه به درد خونه ولی این پیرمردا از شدت نداری پول اجاره می گن بذارن بریم همونجا راضییم!

این ها زمین هایی هستند که اطرافشون هم هیچ کی کشاورزی نمی کنه، فقط شهرداری واستاده بالا سر این زمین ها مردمی که میان خونه های یک طبقه اونجا میسازند رو آزار میده و خون مردم رو تو شیشه کرده! هدفشم مشخصه می خواد همه زمین ها رو خودشون بالا بکشن. شورای شهر لعنتی هربار به این مردم بیچارهوعده میده صبر کنین که توی طرح جدید شهری شما تکلیف زمین هاتون روشن میشه، اما هر بار شورای شهر چهارسال چهارسال عوض میشه و طرح نمیاد که تکلیف این ها رو روشن کنه مدت هاست هی منتظر شدند و هی صبر کردند الان پیر شدند، پشت عکس هاشون امروز باید بنویسیم زنده یاد.

لعنت به شورای شهر و شهرداری و استانداری که همشون با هم خون مردم رو تو شیشه کردند!

چقدر این مردم عفیف و صبور بودند هر جای دنیا بود تا حالا این مسئولا رو به سیخ کشیده بودند.

حالا پیرمردا با پلاکارد جلو استانداری تجمع کردند و  این جریان فقط برای مشهد نیست، شمال دارن خود دولتیا و فرهنگیا و استاددانشگاه ها تو پلاژهاشون  زمین خواری می کنند. بعد به اسم حفاظت از محیط زیست و زمین های کشاورزی میان و زمین های چسبیده به شهر رو کشاورزی اعلام می کنند. به طور مسخره ای هم کل اطراف این زمین ها رو کارخونه های بسیار آلاینده گرفته که سوخت ندارند و مازوت میسوزونند. و بعد شهرداری میره یکی که تو باغش یک اتاق زده با بلوک رو خراب می کنه، میگه مبارزه با تغییر کاربری کردیم.

نزدیک آرامگاه فردوسی که باید فردوس و باغ باشه شده بیابان دود!

قوانین ساخت و ساز رو جوری کردند که هیچی از اسلام تو شهر نمونده، 30 درصد مردم مشهد گفته اند مشکلمون با همسایه مون اینه که تو اتاق خوابشون رو نگاه می کنیم! یکی نیست بهشون بگه خوب نگاه نکنید! توی اتاق خواب همسایه رو!

وسط شهر مثل عقب افتاده ها مثل کشورهایی که یک وجب جا بیشتر ندارند هی برج و آپارتمان می زنن، تو کوچه بیست متری ده تا آپارتمان گذاشته مجوز داده بیچاره مغازه ها پشت ماشین های این آپارتمان ها دیده نمیشن! بعد مغازه دار که میخواد بیشتر به چشم بیاد تنها درخت کوچه رو با اره میبره که دیوارش از همه کوتاه تره...

بعد چهار نفر هم که طبق فرهنگ اصیل ایرانی میخوان باغ ایرانی تو ملک خودشون درست کنن رو مجوز نمی دهند، دلیلش هم روشنه اون کسی که مجوز میده عادت کرده صبح هاش رو با دیدن اتاق خواب همسایه شروع کنه!  برج بابل وسط شهر بالای سر حرم مجوز میگیره، باغ ایرانی به اسم تغییر کاربری تخریب میشه!

خانه ایرانی

ما دیگه چیکار کنیم چقدر صبر و تحمل چقدر صحبت چقدر نامه... این آرزوی هر ایرانیه که تو یه باغی مثل باغ شازده کرمان زندگی کنه ذات ایرانی اینجوری دوست داره کی دوست داره تو برج یه خونه پنجاه متری قوطی کبریت داشته باشه؟

خونه آپارتمانی

 این کاریه که شهرداریها متفق الاجرا دارند تو کل کشور می کنن! همه ش هم به اسم صیانت از زمین و محیط زیست، لعنت به تو که فکر می کنی وقتی برج 20 طبقه وسط شهر درست می کنی و از  اون برج روزی 50 تا ماشین میرن بیرون و دور دور تو شهر هوا آلوده نمیشه و یه روستایی و یه حاشیه نشین تو باغ اطراف شهرش یه ملک 200 متری بسازه به محیط زیست ضربه زده!

ایده «باغ شهر» تو آلمان و فرانسه از باغ های ایرانی گرفته شده ولی خودمون اجازه نداریم اون جوری خونه باغ داشته باشیم.

من این رو میبینم که این حرف همه است، همه از این وضع شهرداری ها و مجوز دادنهاش ناراضی هستن، همه از شکل شهر بدشون میاد، مردم فیزیکی میان مثل همین امروز تجمع می کنن، ولی بازم شهرداری کار خودشو می کنه، وقتی شهر انقدر آلوده میشه و باغ و درخت انقدر  بی ارزش میشه باید منتظر بی ارزش شدن بقیه ارزش هامون بشیم همونطور که داریم میبینیم و آخر از همه هم جون آدمه که بی ارزش میشه، خونه خود ما رو خراب کردند الان 7ساله ساخته شده یک برج 12 طبقه که برای رضای خدا یک نفر هم توش زندگی نمیکنه،  خونه ای بود که درخت توت 80ساله داشت، و همسایه ها بی عقل مادی گرای ما از بریده شدن این درخت خوشحال شدند،  چون درخت پاییز برگ می ریخت هر روز همسایه می اومد در میزد که باد زده بیاید برگ های درختتونو از جلو خونمون جارو کنین. همه اذیت هاشونم برای این بود که خونه ما رو خراب کنن و مجبور به عقب نشینی بشیم و این ها بتونن ماشینشونو راحت تو پارکینگ خونشون بذارند.

این آدم های بی عقلی که ارزش درخت و خانه ویلایی قدیمی رو نمیدونن وقتی فرزندانشون بچه های عقب افتاده ناشی از آلودگی هوا به دنیا میاورد هم نمی فهمن که از «ماست که بر ماست»


تجمع بعدی مال انتخاب درمانگر حق مسلم ماست،


 اینجا همه پر زن جوون، حرفشون این بود که ما 8  ماه از حاملگی مون رو پیش دکتر و مامایی میریم که انتخاب خودمونه، بعد ماه آخر هر کسی بیمارستان دلش خواست می اندازه بهمون که کلی مشکلات برامون ایجاد می کنه، وقتی اینجوری میشه مجبور میشیم یا سزارین کنیم یا ببینیم طرف ماما کثیف چطور با ناخون ها بلندش میاد سراغ بچمون!

بعد وقتی نمیشناسیم که ماما و دکتر کی هستن و کارشون چطوره نمیتونیم هم ازشون شکایت کنیم و حرفی بهشون بزنیم.

اینم از این یعنی واقعا ما تو این مملکت برای کوچکترین حقوقمون باید بجنگیم.


نماینده مجلس انتخاب می کنیم یه مشت خائن درمیان که فقط دنبال منافع خودشونن که همان طایفه معلم ها و استاددانشگاه ها هستن. هنوز منتظریم ببینیم که این شفافیت کی درست میشه تو این مجلس.

الان بعضیا می گن این طرح شفافیت رو یه شورایی که 5 نفر هستن و سه نفرشون اعضای اقلیت های دینی هستن دارندچپه می کنن. دو نفر دیگه می گن نماینده ها از ایلام و سمنان بودند(سمنان شهر حسن روحانی) می گن این ها هم به شفاف شدن رای ندادند.

حالا این شفافیت که ما به زور از این دزدهای مجلس نشین داریم می گیریم اون اوایل انقلاب یه چیز خود به خودی بود، یعنی اون اوایل چون با برخواستن و نشستن رای میدادند قشنگ دیده میشد که کیا رای مثبت دادند و کیا منفی.


دشمن پیش رو: مشکلات شهری و کشتی ها

یک باری ساعت حدود هشت و نیم شب بود که از آلودگی هوا چپه شدم. قبلش هربار با بقیه چک میکردم که آلودگی امشب مثل دیروز بعدازظهر و دیشب نبوده؟ اونا هم میگفتن حسگرهاشون از کار افتاده.

سختی کار تو اینه که تشخیص میدی آلوده هست، ولی تا چه حد رو باید همه با هم بگن. سرم مثل دیشب درد میکرد. دیروز خیلی زود در و پنجره ها رو بستیم. هیچ وقت فکرش رو نمیکردم بدون طی مسافتی در خیابان دچار حالت تهوع بشم. اونموقع فقط فکرم هوای تمیزتر و نقطه بهتری برای نفس کشیدن بود. دیگه به غذایی که چند ساعت پیش خورده بودم فکر میکردم که زیاده روی نکرده باشم. بلند شدم رفتم تو حیاط دیدم بدتر میشه برگشتم رفتم این ور و کمی هم اون ور. فکر کردم اگر بخوابم درست میشه. همینطور هم شد و خوابیدم.

دیگه ساعتهای 11 دوباره بلند شدم. به نظر امروز مراسم خاصی از نظر محرم باشه. چون مردم هم نوع خاصی از ارتباطات رو دارن. بنزین این دو روزه کلی مصرف شده.

مسئولین که سکوت. کاش این کرونا تموم بشه اینا به خاطر بچه هاشون کمی آلودگی رو کنترل کنن تا دیگه به خونه هامون نرسه. میگن هر قدر به خاطر کرونا مردم رو بیشتر خونه نشین کنن، ساخت و سازها و خانه سازی هم بیشتر میشه. لابد نیاز کارتن خواب ها هم به خونه بیشتر میشه و در این روزها سود خوبی نصیبشون میشه. یک ارتباط مستقیم این دو با هم دارن. سالانه 41 هزار نفر طبق آمار رسمی آدم فقط به خاطر آلودگی هوا تو این کشور میمیرن. غسال خونه ها میگن روزهایی که هوا بیشتر آلوده است مراجعه کننده بیشتری هم دارن.

اما از اوضاع کشور بگم که بجز مشکلات شهری، اوضاع هم چنان آرامه. دانشجوها که همچنان دغدغه امتحاناتشون رو دارن، و مراسم ها هم کامل اجرا میشن. آنچه که باید حواسمون باشه اینه که وقتی قرار شد جنگی پیش رو باشه، اون جنگ حتما جنگ فناوری و برتری مردم یک کشور بر دیگریه. اینکه انقدر در داستان ها و رویا روی کشتی سازی و آرمان سازی، کشورها رو مردمشون کار میکنن سر همینه. یک سره داستان های دزدان دریایی، کشتی های سطحی و زیر سطحی رو درست میکنن و با اون به نقاط مختلف دنیا سفر میکنن. جنگ آینده، به جز حالا تهدیدی که مرزهای خاکی میتونن داشته باشن، جنگ کشتی هاست. الآن اگر دقت کرده باشین سر این کشتی اسرائیلی که در دریای عمان حادثه ای براش اتفاق افتاد کلی تو نهادهای بین المللی سرصدا کردن. کشتی انگلیس، آمریکا و از اونطرف امارات در منطقه ما رو تهدید میکرد. در همان منطقه اتفاقی برای یکی از کشتی های ما افتاده بود، تهدید کشتی انگلیس به قدری بود که حتی وقتی قایق پاکستان برای کمک آمد آن را هم تهدید کردند و عقب نشینی کرد. در روزها و سال های اخیر تعداد کشتی های جنگی آمریکا و اسرائیل در منطقه دریای سیاه تا منطقه دریای عمان که جای ما هست بیشتر شده. آن ها همچنان در حال خرید و تجهیز پیشرفته ترین ناوهای جنگی و کشتی ها هستند. اسرائیل همچنان تهدید میکند که وقت اقدام نظامی علیه ایران رسیده است.

علاوه برآن، مشکلات شهری مشکل پیش روی ماست. با اعمال تغییرات آب و هوایی (و اعلام اینکه جنگ آینده جنگ آب و غذاست) که از جمله آن ها آتش سوزی جنگل هاست، ما در آینده مشکل آب، غذا و هوا خواهیم داشت. مثال در این زمینه زیاده، ولی مثال جالبش دستگیری حدود 42 نفر در الجزیره در جریان آتش سوزی اخیر این کشوره. پس از بازجویی ها معلوم شد که به جز اسرائیل، کشور همسایه یعنی مغرب نیز در این آتش سوزی ها نقش داشته. کشور الجزیره مرز خود را با مغرب بست. تکرار این سبک زمین سوزی روش رژیم صهیونیستی مثل دانه های نخود پخش در زمینه. 

اینکه جنگ ایران با اسرائیل حتمی است در آن شکی نیست. فقط میزان تلفات از دید کشورها و نوع نگاه آنها به جنگ مطرحه. اسرائیلی ها خیلی جان دوستن، پس شاید بردن از نظر آنها بیشترین میزان تلفات انسانی و به نوعی نسل کشی باشد. کاری که تاکنون در منطقه ای به اسم فلسطین ترتیب داده ان. از نظر ما میگن جنگ همان دفاعه. پس اگر تجهیزاتشون رو طوری بزنیم که نتونن آب و هوا رو آلوده کنن، و یا ماها رو کمتر بزنن، احتمالا برد را ما کرده ایم.

زندگی خوش مسلمانان

تبلیغ بزرگ یک انبوه ساز واحد تجاری بزرگ رو درباره خودش میبینم. اولش بازار سنتی اصفهان (بازار نقش جهان) رو گذاشته با این حدیث:

زندگی جز به سه چیز خوش نمی‌شود: هوای پاک، آب فراوان گوارا و زمین آماده زراعت. امام صادق علیه السلام «تحف العقول، ص 320»

پس، یک انبوه ساز خوب میدونه چه چیزی زندگی رو برای ما خوش میکنه.

از طرف دیگه هم آیه قرآن داریم که کیست ظالم تر از آنکه مانع از رفتن مسلمانان به مسجد شود؟

این هم از آیه. ما در اسلام، ظلمی بالاتر از این نداریم که کسی بیاد به هر اسمی، آب و هوا کشورش رو آلوده کنه، اون قدری که نتونیم در و پنجره باز کنیم، چه برسه به اینکه بریم مسجد! الآن نگاه کنید، چند ساله. کرونا هم مزید بر علت شده. امروز چهارشنبه، نیمه مرداد، آب و هوای اغلب نقاط کشور در طیف سطح آلوده متوسط تا خطرناک هست. مشهد هم یکیش. ضمن اینکه روزی نزدیک به 500 نفر، فقط کشته به دلیل کرونا داریم.

حالا آمار جالب بدم. در آخرین وضعیت ابتلا به کرونا در آسیا سوم هستیم. اول هنده، بعد ترکیه است، بعد ایرانه، بعد اندونزی و بعد عراق. در تصویر آفریقا رو هم آورده ام، (آفریقای جنوبی، مراکش، تونس، مصر، اتیوپی):

این کشورها آمار بیشترین تعداد مسلمانان رو هم در خود دارند.

از طرف دیگه، سایت waqi.info میزنم و آمار آلودگی هوا رو هم میگیرم. ایرانشهر از ایران و یک شهری از یونان، از نظر وضعیت آلودگی در وضعیت خطرناک قرار دارند. الآن، نیمه شبه و طبیعتا باید همه خواب باشند، میبینیم که بیدارن و آلودگی هوا برای گروه های حساس در شهر مشهد درست کرده اند.

آلودگی هوای مشهد نیمه شب

این هم تصویری از طیف هوای سالم در اروپاست تا برسه به غرب آسیا و ایران:

چه اتفاقی در حال افتادنه؟ آیا ما با برنامه میریم که نسل کشی بشیم؟ خواننده خوب میخونه که این نسل مفقود الاثر شد!

خوبه که اینجا حقوق بشر رو ببینیم.

چاه بنزین

جای خونه مون کشف شده. اصلا به خاطر این کشف بزرگ دو روزه شورش شده و همزمان کف خیابون پر از بنزین در درجه اول و در درجه دوم گازوئیله.

آلودگی هوا با بنزین بدتر از گازوئیله. حرف که میزنی انگار یک چیزی میپره تو گلوت. دیشب احساس میکردم اگر تیروئیدم ظرفیت باد کردن داشت بعد از درد گرفتن حتما ورم میکرد. اصلا روز تعطیل نبود. نه پنج شنبه که از صبحش دیدیم قالیباف اومد و نه جمعه. قالیباف که اومده بود انگار کاندید ریاست جمهوری شده بود. من گفتم این داره برای کس دیگه ای صحبت میکنه.

ولی مردم شورش کرده بودن.  چند روز پیش حیدری تو اخبار ساعت 2 گفت یارانه پنهان بنزین داریم. این مشکلیه که با افزایش قیمت که راحت ترین و پیش و پا افتاده ترین راهه ممکنه منجر به افزایش تورم بشه. گفت خودتون یک راه حل اساسی تر بدین، ولی مثل اینکه همون موقع تصمیم افزایش قیمت گرفته شد. الآن که با شما حرف میزنم بوی گازوئیل همه جا رو گرفته و فقط پرندگان و مرغ ها دیشب خواب بودن.

طبق بررسی های قبلم چیزی حدود صدهزار نفر در تکاپو برای کشف چاه بنزین بودن. همه از یک خبر مثل همیشه باخبر بودن. حتی سرش شورش هم کردن.