آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آیا ترور بزرگ تازه شروع شده است؟

جریان امروز بورس ایران اسف بار است. پیش بینی می‌شود وضعیت تاسف بار آن لااقل تا 4 سال دیگر ادامه داشته باشد، اما این پیش بینی نه برای وضعیت هایی مثل نمودارهایی هست که تاکنون دیده ایم. وضعیت امروز، دلیلش این نیست که اول دولت یک نزول نمودار داریم و این نزول در انتهای دولت بعد از چهار سال به رشد میرسه. این نزول شاخص میزان فساد کشوره. چون کشور در وضعیت فساد شدیدی هست، این نمودار نه به وضعیت عادی میرسد و نه می تواند برسد.

اما فساد تا چه حد؟ آیا فساد ساختاری است؟ آنچه میشه استنباط کرد اینه که تعداد بسیار بالایی منافق در جریان اجرای احکام اسلامی داریم. این نفاق در چه حدی است؟ ما تا دیروز میگفتیم فتنه 88 داریم و تمام. امروز باید بگیم، بزرگتر از آن در جریان اجراست.

سوال اینجاست که در وضعیت ترور بزرگ قرار داریم؟ آیا گیوتین های انقلاب فرانسه داریم؟

بله، گیوتین انقلاب فرانسه در جریان است، اما اینکه در پایان آن هستیم و یا تازه شروع شده است و یا در میانه راه هستیم را شاید بتوان از وضعیت فعلی بورس ایران و انتصاب های عجیبی که اخیرا ترتیب داده اند دریافت.

چند وقت پیش سهم ارزنده غذایی گلوکوزان را داشتم. با وجود ارزندگی و یک بار سقوط تاریخی آن را خریدم. اصلا فکرش رو نمیکردم این نصف باز هم نصف و بازهم همین طور نصف شود. هر بار بورس میخواست ریزش داشته باشد اول این سهم قرمز میشد. شده بود نشانه ای برای ریزش بورس! در همان ابتدای خریدم فقط چند نفر این ریزش را انتصاب به فامیل خاصی دادند. من گفتم ما آن فامیل را نمیشناسیم و به نمودار نگاه میکنیم. حتی گفتم این سهم را که غذایی زر ماکارون خرید کرده قرار نیست تا اسفند دست بخورد. این سهم واماند تا امروز روز بورس. من زرماکارون رو یکی از خودی ها گرفته بودم، که اشتباه بود.

امروز، من اگر میدانستم قرار است این سهم به دست یک فامیل از خانواده حقوقی زرماکارون تا این حد وامانده باشد، آن را نمیخریدم. مهم نیست که تا چهار سال دیگر بالا برود. مهم این است که احساس میکنم به من دروغ گفته شده است.

اتفاقی که امروز برای بورس هم می افتد همین است. آیا باید سرمایه چند بار نصف شده ام در بورس را خارج کنم؟ آیا چون چند انتصاب سفیهانه در آن رخ داده است، و قرار است اتفاق سهم غذایی گلوکوزان در مورد شاخص کل بورس رخ دهد، باز هم باید سرمایه را خارج کنم؟

معلوم نیست. تصمیم میگیرم، اما و اما زر ماکارون، شاخص بورس، محمود گودرزی و ریزش بورس چه ارتباطی با گیوتین های انقلاب فرانسه دارد؟

ارتباط دارد. محمود گودرزی هنوز زمان زیادی نگذشته که در جریان نصب ماینرها در اتاق بورس تهران خلاف کار شناخته شده است. در اینترنت جستجو کنید و ارتباط محمود گودرزی با بازیگر صدا و سیما را بیابید! سپس،

این لیست را از دیلی مارکت ببینید:

همبرگر هپی نس، کباب لقمه هپی نس: این برند مال آلمانه.

رب گوجه فرنگی مکنزی: من در شهر مشهد زندگی میکنم و رب چین چین و سهم غچین در بورس باید برند اصلی هر فروشگاهی در این شهر باشه لااقل.

این دیلی مارکت که صدایش از همه بلندتر هم هست داره مکنزی تبلیغ میکنه!

نوشیدنی آلوئه ورا دالاس

در این لیست از بین انواع ماکارونی، ماکارونی زر ماکارون انتخاب شده است. نام ماکارونی رو ما به رشته های اسپاگتی اطلاق میکنیم. اما، وقتی رئیس جمهور فرانسه مکرونه و شیرینی معروف کرده آن ها مااکارونه، انتخاب نام زر ماکارون  بی ارتباط با فرانسه نیست. زر ماکارون جزو معدود عرضه اولیه هایی بود که سقوط تاریخی داشت. کسانی که غذایی گلوکوزان را داشتن با سهام دار شدن خانواده و فامیل منتسب به زرماکارون با سقوط تاریخی قیمت سهمشون مواجه شدند. سهم غذایی گلوکوزان (غگل) همون سهمیه که هنوز که هنوزه بعد از خریده شدن سهم توسطش ما نمیدونیم به طرز عجیبی چرا باید انقدر پایین باشه. چرا؟

این آقای سلطانی که یک عکسش کنار تاج و تخته کیه؟ آیا یکی از مسئولین و جلادان اجرای طرح گیوتین انقلاب فرانسه در ایرانه؟!

دیلی مارکت رو تلویزیون داره تبلیغ میکنه؛ صدا و سیما. این هایپر مارکت که معلوم نیست کی سر از جامعه اقتصادی ما در آورد، مجموعه ای از محصولاتی است که هر کس آن‌ها را بخرد، ضد انقلاب دست به تحریم محصولات با اصالت وطنی زده است.

در اینترنت جستجو میکنی، مدیر دیلی مارکت، عکس دو نفر کراوات زده میاد! آخر در این صدا وسیمای جمهوری اسلامی که زن با چادر میاره نقش بازی کنن، چه کسانی حضور دارند که این طوری باید پوشش آدمهای این چنینی باشند؟ چرا صدا و سیما؟!

وضعیت امروز؛ فقط گویای یک چیزه: آن هم این است که تعداد بسیار زیادی فاسد در ساختار کشور داریم. منظورم اتفاق و تکرار نظام طبقاتی نیست. منظورم فساد در حد اجرای گیوتین انقلاب فرانسه است.

اصلا با خودتون فکر نکنید چون این انقلاب اسلامی است، و چون مردمی است امکان اتفاق و تکرار گیوتین فرانسه در آن کم است. این طور نیست، و اصلا هم زیبا نیست که ماها بنشینیم بریم بالای چوبه دار و بعد از بین صدها نفر فاسدی که قرار است حکم اعدام بیگناهانی را اجرا کنند یک نفر پیدا شود که بگوید تو یکی شاید نمیری! تو یکی شاید زنده بمونی!

سرنوشت فتنه شاید شکست باشد، اما چرا ما باید به این روز می افتادیم؟

تا دیروز باید میگفتیم در یک اشتباه استراتژیک مردم از اداره کشور بازماندند. امروز باید بگیم در جریان نفاقی که در کشور راه افتاده گیوتین انقلاب فرانسه داره اجرا میشه!

بعدا اضافه کرد: چه کسی مسئول تغییر انتصابات اتاق بورس تهران است؟ هیئت مدیره اتاق بورس تهران باید عوض شوند. دست آنها باید از صندوق توسعه ملی هرچه سریع تر کوتاه شود. این ها برای نظام و کشور بسیار مضر هستند. ببینید کی گفتم.

یک ایران و یک فاصله طبقاتی باثبات

حقوق سی میلیونی تو جیبشه، اصلا دلش نمیخواد نگات کنه. کژدم ترینشون میره پول همه رو آتیش میزنه، به خاطر فروش شصت تن طلا، که برای برگشتش اگر دویست تن هم باز بخریم جبران کنیم کم میاد. میره فقط هشت-ده سال حبس میگیره. اون وقت بری ببینی که این تو تجدید نظر چقدر برای خودش کم میکنه. البته میگن که روحانی سی و شش میلیارد ارز و 80 تن طلا در اختیار فقط سه باند قاچاق قرار داده، دیگه خودتون حساب کنین. مگه این کاری که کرده فساد فی الارض محسوب نمیشد که حداقل حبس ابد بخوره، بگیم از اعدام بدتون اومده. ما هنوز چشم داریم ببینیم کی بابک زندانی اعدام میشه، ولی نه نمیخوان اعدامش کنن. چون کارد دسته خودش رو نمیبره. چون اگر بابک زنجانی رو اعدام کنن، اونوقت باید بابک مشهدی و بابک همدانی و بابک شیرازی و بابک تهرانی رو بخصوص، اعدام میکردن. مگر فقط بابک مال زنجان بود؟ همه کارهاشون همین جوره. الآن اگر این رئیس بانک رو حکم عادلانه فساد فی الارض رو براش میدادن، اونوقت معلوم میشد تمام رئیس بانک قبلی ها هم تو دسته فساد فی الارض بودن. اما الآن در جامعه ایران، فساد فی الارض فقط از زن و مرده. چون تنها وجه اسلامی ایران ریخت زنهاشه.

بعد اون وقت یکی رو رئیس کنن که مثل این بابک زنجانی بره هتل ده سال حبس بگیره. طلاها رو اونجوری دولپ دولپ خوردن با گرونی هایی که رو سرما انداختن پوشک رو مساله اصلیش کردن. اون وقت یکی بیاد روی سن، اونجا که همه دوربین ها هستن یک سیلی بزنه تو صورت استاندار آذربایجان شرقی، شماها بگیرین رسانه ایش کنین! حالا برین ببینین چی کارش میکنن.

هان، جرم ها دو جنبه دارن: یک جنبه که خود طرف شکایت نکنه و جنبه دیگه از جنبه عمومی بررسی میشه. برین ببینین چی کارش میکنن، از جنبه عمومی چی کارش میکنن.

یک حساب درست حسابی براش درست کنن که خوب حال کنن. اینو بذارین جای اون خودکشی دانشجوی فوق دکترای فیزیکی فردوسی مشهد. دانشجوها تجمع کردن. این نمونه است. تجمع کردن و گفتن حالا شما انقدر این رو اذیت کردین که رفت خودشو کشت. حالا اگر ما یک سیلی بزنیم تو گوشتون چقدر همین ایسنا که به اسم خبرگزاری دانشجوهاست، بیاد خبر رو پخش میکنه. بعد، براش یک بدبختی و بیچارگی درست کنن، صد بار پشیمون بشه از زنده بودنش.

اگر اینا انقدر اون پولهاشون حروم نبود انقدر هار و سگ نمیشدن.

مفسد فی الارض فقط اونه که ... تو ...نش بکنه؟!

مفسد فی الارض اونی که پول های مملکت رو آتش میزنه نیست که فقط ده سال حبس تو هتل بهش بدن! بعد بره دلار سه هزار تومن رو بده دست یک نوجوون 15-16 ساله که بره بکندش 27 هزار تومن. آب از آب تکون نخوره. اینها اصلا مفسد فی الارض نیستن.

یک خبر کوتاه پخش میکنن، فرزند شهید که بچه هم داشت به خاطر بستن در بنیاد شهید روش خودسوزی کرد که منجر به فوتش شد. چقدر راحت؟

اصلا رفتن پیش اینا هیچ معنی ای نداره.

مثال اون رو شاید بشه تو همون یونس عساکره پیدا کرد که تحت پوشش کمیته امداد بود، شهرداری خرمشهر بساطش رو ازش گرفت و بعد هم که بیچاره اش کرد، این خودسوزی کرد.

آقا، چیه داغش میکنی؟ اینا عادت دارن خودسوزی کنن!

مفسد فی الارض کیه؟

اون قاضی دادگستری با تصور سفیهانه و ظالمانه خودش بیاد حکم بده علیه من و بعد اون مدیر رو اصلا، اصلا کاری بهش نداشته باشه. حقوق مدنی و حقوق عامه مردم رو طوری استنباط میکنه که نشه ازش فردا ایرادی گرفت. انقدر فساد کردن که دولت که عوض میشه اعتراف کنن، ما فساد کردیم!

الآن دولت عوض شده دیگه. میخوایم ببینیم چه غلطی میکنن! میخوایم ببینیم.

اینا هم مثل همون قبلی هان. اون طرح مسکنشون رو که دیدیم. هی گفتن الآن لباس جدید پادشاه، لباس پادشاه رونمایی میشه. سامانه ده روز دیگر، چند ساعت دیگر و چند ثانیه دیگر:

saman.mrud.ir

این بود سامانه؟ این که همون سایت قبلیه! حتی نکردن شرایطش رو عوض کنن. دختران مجرد میتونن صاحبخانه شوند. به شرط اینکه خودسرپرستی آنها توسط دادگاه های سفیه ایرانی اثبات شود، و دیگر اینکه چک داشته باشن بعد از پرداخت اولیه قسط هاش رو بدن!

شعار رئیسی؟ جوون ها ازدواج از شما، خونه و مسکنش از ما!

خودشون رو نخبه و دانش بنیان و بنگاه زودبازده و کارآفرین فناور محور میذارن، تو هر جا که میخوان اول اونا ثبت نام میکنن. شرکت تاسیس میکنن، خود بانکه سهامدارشه. حالا کاش به همین هم راضی بودن، کل زمین ها و پول های یارانه معیشتی و مسکن اولی و وام های کم بهره و سفرهای علمی خارجی تحت عنوان فرصت مطالعاتی که هیچ وقت تموم نمیشه همه چی مفت میخوان. میزنن تو جیب و از اون ور ماینرهاشون رو شب تا صبح روشن میذارن تا وقتی تو خواب هستن هم گرون گرون شاخصش بره بالا. حالا بیا و بگو این مال یهودی هاست لطفا تو کشور ممنوعش کنین، میگن نه یک چیز دسنترالایزده. یعنی یک جوری میگن د سنت را لای زده که یعنی تو نمی فهمی چی میگن! حالا بیا، ثبتش کردن توی بورس آمریکا، چی کارش میخوای بکنی؟ چه جوری بگن مال ماست؟ ولی نه، اینا کل نیروگاه های کشور رو آوردن پایین، که لپ تاپ، زنگ خونه، تمام یخچالها، فن کامپیوتر، همه اینها تو خونه مون بسوزه، آقایون دارن استخراج میکنن، میخرن میفروشن، ادب داشته باشین اهانت نکنین، صدا بلند نکنین، ضرب و شتم نکنید... اینا عناوینیه که واسه موقعی که دیگه کنترل خودت رو از دست دادی و از دیدن این همه ظلم و جنایتی که در حقت کردن خسته شدی بهت میچسبونن!

نماینده دانشجوها میگه استاد و دانشگاه ها و مراکز بالا دارن از دانشجوها شکایت میکنن، ما نمیتونیم صدامون در بیاد. بعد اول میگه مناظره کنید. مناظره رو تبدیل کردن به بازی، جایزه هم براش گذاشتن، ولی شکایت استادها پشت سرمون هست، هنوز. که چی؟ که صدات رو سر استاده بردی بالا.

بارونمون و برفمون رو قطع کردن. میگن لطفا خجالت بکشین مردم، آب نخورین. چای کمتر بخورین. با آب برنج آبکش کرده تون برنج رو درست کنین. صرفه جویی کنید. خانوم های خونه دار وقتی ظرف میشورید، همه آبها رو شما حروم میکنید. هیچ به روی خودشون نمیارن که اون برقی که گرون گرون براشون بیت کوین میاره اثر آب و هواییش بالا رفتن دو درجه دمای کشوره، جوری که ابر هرچقدر هم غلیظ باشه بالای خاک ایران میرسه خشک میشه. اصلا هیچ کی این رو نمیگه. حتی اون ها که مثلا به سیاست ها اعتراض دارن. چون دست همه شون تو یک دیگه. چون کارد دسته خودش رو نمیبره. کی نون خودش رو آجر میکنه؟ پنجاه و سه درصد آلودگی هوا و بالای شصت درصد مصرف سوخت توسط ماشین های بزرگ شهرداری و ماشین های ساخت و ساز مصرف میشه. این شهرداری با سوزاندن این همه بنزین کارش جز آلوده کردن هوا و بالا بردن دما چیه؟ کارش، بله دست کردن تو سفره ایتام و بیچاره ها و کمیته امدادی ها و غیره است، جوری که اینا برن جلو ساختمون شهرداری خودسوزی کنن. صدای همه مردم که دربیان رئیس مجلس میره به همه شهردارها تعظیم میکنه و میگه ما به همه شماها محتاجیم شما سرمایه های ما هستین! همون کاری که به طور همزمان رئیس مجلس و رئیس جمهور و رئیس سازمان صداوسیما و رئیس قوه قضائیه پارسال دربرابر اساتید دانشگاه کردن. حالا ساکن ایران هم نیستن خیلی از اینها. نصف سال اون ور هستن. با خانواده هم میرن. یعنی در این فرصتهای مطالعاتی با خانواده میرن. بچه هاشون اصلا اونجا به دنیا میان، اونجا تحصیل میکنن، و یک زندگی قاجاری در دوره جمهوری اسلامی دارن.

از این شعارهای رای جمع کن ما هم بلد بودیم هرجا بردنمون رو سن بدیم. مطمئن باشین منم رای میووردم اگر به اونجا میرسیدم.

از سال 99 گفتن که مردم از حقوق ماهانه شصتی میلیون تومن تعجب نکنن، در ریزش های بورس اخیر هم گفتن تحت هر سناریویی از دلار شصت تومن هیچ تعجب نکنن. ما تعجب میکنیم اگر شرایط خوب بشه!

فاصله طبقاتی الآن شدیدا در ایرانه:

طبقه اول: با حقوق خانواده سی میلیون تا بالای دویست -سیصد میلیون. البته، حد بالا نداره و بخصوص با انواع چندشغلگی که دارند، درآمدشون مشخص نیست. طبقه روشنفکران شامل بسازبفروش‌ها، کارگزاری ها، پزشکها اساتید دانشگاه، معلمین، نمایندگان مجلس، کارمندان بانک و بازیگران، سلبریتی ها، مجری های تلویزیون، اعادی رسمی رسانه، خبرنگاران، کارمندای وزارت خونه، شهرداری و استانداری، دیپلمات ها. از ویژگی های اهالی طبقه اول اینه که اینها اصل پایستگی طبقه دارند. یعنی میتونن از حالتی به حالت دیگه تغییر پیدا کنن، با حفظ سمت. یعنی مثلا کارمنده مغازه هم داره، برده داری هم میکنه، خبر رانتی هم میگیره. شرکت خدماتی هم زده، شرکت بازرگانی هم داره، و همین طور معلمه؛ هم شرکت داره، هم مغازه داره و هم کارخونه. ممکنه حالا تصمیم بگیرن همزمان این کار رو بکنن، یا بذارن بعد از بیست سال با تجمیع پاداش بازنشستگیهاشون شغل دوم و سوم رو اجرا کنن که یک وقت اذیت نشن. ویژگی دیگر اینها اینه که همه ساختار سه قوه هر روز سنگ اینها رو به سینه میزنن. مثلا اسم کشاورزها رو میارن. یک بار اسم کشاورزا رو میارن، سه بار اسم معلم ها. اینا منبع فتنه و فسادن. این ویژگی تغییر حالت به حالتشون اصل فتنه است. یعنی راحت معلمه لباس یک بدبخت رو تنش میکنه میگه من بیچاره ام بهم رسیدگی کنید. البته این قابل ذکره که پشت هر مرد در این طبقه یک زن معلم خوابیده، و معمولا در این طبقه زن و مرد هر دو شاغلند و درآمدهای بالا دارن. بالاترین درصد موفقیت شغلی، ازدواج و بقیه موفقیت های حتی دینی در فرزندان این خانواده ها شکل میگیره.

دسته دوم: اینها هم همینطور، بین ده تا سی میلیون حقوق دارند. املاکی‌ها، صادرات-وارداتی‌ها، ارتشی‌ها، سپاهی ها، خلبانان، دریانوردان، تاکسی رانان، رانندگان، پمپ بنزینی ها. یعنی مشاغل خدماتی که خبر رانتی دستشونه. اینا اونایی هستن که سال 96 سر بنزین شورش درست کردن. یکی از ویژگی‌های اینها اینه که به جز درآمد اصلی شون با خبر رانتیشون به وقت درآمدهای ویژه دارند. نون اصلی اینها به جز حقوق اصلی که میگیرن، با خبر رانتیه.

دسته سوم: اینها حدود 9-15 میلیون حقوق ماهانه دارند. طبقه قضات، وزارت ارشادی ها، چاپخانه ها و روحانیت و بسیجی ها، خادمین مساجد و حرم ها، کارمندان آستان قدس، و از این دست و خانوم اونجوری پری روی دست به سیاه سفید نزده پوشیه پوش

دسته چهارم: بین سه - نه میلیون خانوادگی حقوق دارند. اهالی بازار، کسبه، بقال معمولی (نه اونهایی که صبح معلم هستن و بعد شب میان مغازه هم دارن به جز معلمیشون)، اونایی که پدر و پدربزرگشون فقط یک مغازه بوده. کارگرانی که حقوق میگیرند، در این دسته قرار دارند. منظور کارگران بیکار نیست.

دسته پنجم: بین صفر تا سه میلیون حقوق خانوادگی دارند. ماها هستیم؛ کسانی که حجم کار بسیار بالایی دارند و درآمد نمیکنن.،مثل کشاورزان. ما نویسنده های بدون مزد، دانشجوهای بالای ده - بیست سال تحصیل کرده و الآن بیکار که بهشون فحش موجودات بدون مهارت داده میشه، مجردان دهه شصتی که سه-چهار میلیون هستن، به عبارتی دسته پنجم کسانی هستند که خوداشتغالی میکنن و درآمد ماهانه شون نزدیک صفره. با وجود کار فراوانی که میکنن، درآمد ندارن! و به خصوص چشم همه اون بالایی ها رو در آوردن. چون صداشون بلنده، ولی نه از رسانه رسمی، ولو که مثل از تو وبلاگ باشه. صداشون رو به هر طوری که میتونن سعی میکنن برسونن. مثلا من الآن حتی نشریه هم دارم، ولی اصلا نه حقوق خبرنگاری، نه کارت خبرنگاری و نه هیچ امکانی از امکانات اون رسمی ها ندارم

دسته ششم: بین صفر تا یک میلیون حقوق خانوادگی دارند، واقعا بخور نمیر هستند و دارند هم میمیرن، تو این آلودگی هوا و کرونا اجیر شده ان، تو خیابون هم باید هی برن بیان خیابون رو گز بزنن. خلاصه اش اینه که دسته برده هان. خیلی هم زیادن که تمام حاشیه شهری ها رو در برمیگیرن. یک سوم جمعیت مشهد برده هستن. تو تهران هم مثلش زیاده. اینها حاضر میشن، میپذیرن که کار کنن برای کس دیگری. اون کس دیگر معمولا اسمش یکی از این سه حالته: یا شهرداریه، که اینا رو به شکل نیروهای خدمات حجمی استخدام میکنه. یا رئیس کارگاه بازیافته، که اینا که آشغال ها رو برایش تمیز میکنن. یا یکی از اون برده دارهایی هست که اسمشون کارآفرینه، و معمولا تولیدات صنایع دستی رو یا کارگاهی رو میدن به این برده ها به ثمن زیر بخس انجام بدن. بالاش سودهای میلیاردی میبرن.

یک مدل درآمدش صفره که میتونه زنده بمونه، ولی یک مدل داریم که درآمدش صفره نمیتونه زنده بمونه. اونی که میمیره، حمایت خانوادگی کمتری داره.

تصویر فاصله طبقاتی رو اینجا آورده ام:

توضیح شکل اینکه برحسب کف قیمتی درآمد رسم شده.

این طبقه بندی حالا از نظر درآمده. همین درآمد میزان احترامیه که اشخاص در جامعه دارن. از نظر میزان احترامی که به طبقه ها میگذارن هم میتونیم حدس بزنیم شغلشون چیه و حتی پوشششون هم مشخصه.


طبقه 1 طبقه 2، 3 طبقه 4 طبقه 5، 6
شکل ظاهری درجه یک، همه خوشگلها، تغذیه و ورزش مناسب بخصوص در سن رشد متوسط، تغذیه مناسب ورزش ویژه کم متوسط، تغذیه مناسب ورزش ویژه کم داغون، تغذیه و ورزش خراب، حضور در محیط آلوده بازار و شهر
پوست صورت و مو درجه یک، اصطلاحا در شیر خوابیده‌اند، زندگی در شهرک متوسط، مجبور شدن کارکنن کمی از آلودگی شهری لطمه دیدن. متوسط، مجبور شدن کارکنن کمی از آلودگی شهری لطمه دیدن. داغون، حضور در محیط آلوده بازار و شهر

شکل ظاهری و پوست و مو همراه با کفش و لباس، درطبقه اول به گونه‌ای است که اگر سال پنجاه و دو تا هفته داره، این صد و چهار تا لباس داره که یک روز درمیان عوض کنه. هر لباس در سال بیشتر از سه بار پوشیده نمیشه. همینطور نوی نو یا میندازن یا میدن به کلفتشون که از طبقه شش هست. یا میدن میفروشن به اعضای دیگر از فامیلشون که از طبقات پنج و شش. چند تا ماشین دارن؟ همه خارجیه.

اینا معمولا ملک خارج از کشور دارن. مقدار زیاد بیت کوین دارن، تجهیزات الکترونیکشون فوق العاده و تو خود اپل و لندن هم مثلش نیست.


طبقه ارتشی‌ها تعداد لباس هاشون کمتره. اولا که لباس کارشون فرمه. دوما چون وقتشون بیشتر باید برای کار بره ممکنه یک لباس رو یک هفته-دو هفته بپوشن. اینا هم همینطور، یا لباس ها رو میندازن یا به طبقات شش فامیل میدن. سعی میکنن به طبقه پنج در فامیل ندهند. چونکه به خصوص، اینها با خبرهای رانتی گنده شده ان، با امکانات نامردی گنده شده ان که خودشون هم میدونن و میدونن که اهالی طبقه پنج اگر یک چکه از این اطلاعات و امکانات مفت در اختیارشون بود الآن جایشون رو گرفته بودن. برای همین معمولا با طبقه پنج فامیل قطع رابطه ان. بچه هاشون هم اصلا نمیدونن طبقه پنجی در فامیلشون هست. چند تا ماشین دارن، به اضافه راننده، و یه عده که هر روز جلوی خونه شون سلام میدن و امنیتشون رو حفظ میکنن.

اینها بیشتر املاکشون داخلیه. تجهیزات الکترونیک خوبی دارن.


دسته سوم کاملا دو چهره اند. این دو چهرگی به خصوص در زنهایشان معلوم است. بیرون قراره یک لباس مذهبی فرم دینی فرهنگ اسلامی بپوشن، داخل خونه یه لباس و آرایش فوق مد روز فوق گرونه که البته اسم آرایشه رو میگن پیرایش،  و حفظ بهداشت. بنابراین، لباس بیرونشون ممکنه یک سال پوشیده بشه، ولی لباس خونه از همون قواعد طبقه یک و دو پیروی میکنه. همه این کارها رو هم زنها باید به خاطر حفظ شوهر بکنن. به اضافه اینکه مقدار قابل توجهی زیورآلات طلا اضافه میکنن. مردهاشون، تعداد لباس داخل و بیرونشون کمتره. سالی یکی دو دست بیرون و هفت هشت دست داخل. سفرهاشون هم سالی یک بار حداقل زیارتی هست. یک دونه ماشین پژو پارس، پرشیا و یا سمند دارند.

گوشی‌هاشون و لپ‌تاپهاشون اندازه یک ماشین می‌ارزه، چون مسئولیت فرهنگ رسانی در ایران رو دارن. املاک هم یک آپارتمان دارن.


دسته چهارم: به شغلشون بستگی داره، در لباس صرفه جویی و حرکت اقتصادی بیشتری دارن معمولا. لباسی ندارن که به کسی هدیه بدن. اینا وقت کمی برای خرید میگذارن. بیشتر وقتشون برای فروش میره. از پراید دارن تا سمند و پرشیا.

یک گوشی دارن که انقدر باهاش تو اینستا کار میکنن لمسی اش باید تعمیر بخوره. خونه هم از خودشونه.


دسته پنج و شش: لباسشون ممکنه مال چند سال پیش، یا هدیه از کسی باشه. نه وقت دارن لباس بخرن، نه حال دارن و نه پول.

نگاه میکنی طبقات ایران خیلی عوض نشدن: در عصر ساسانیان مردم به پنج طبقه اشراف، روحانیون، ارتشیان، دبیران، کشاورزان و پیشه‌وران تقسیم می شدند. فقط اسمها عوض شده، الآن طبقه اشراف شده دولت و سه قوه و رسانه، روحانیون یک درجه تنزل پیدا کردن. ارتشیان از روحانیون بالاتر شدن. دبیران معنی معلم نداره، نویسنده بوده ان. دبیران هم یک درجه تنزل پیدا کرده ان. به علاوه اینکه یک درجه برده ها هم اضافه شده ان. نمیدونم برده در دوره ساسانی کجا بوده، شاید اصلا نداشتیم.

اصلا ماشین ندارن، بیشتر پیاده این ور اون ور میرن و من کارت اتوبوس هم به زور میزنن.

گوشی اینها رو هیچ گوشی فروشی حاضر نیست به عنوان دست دوم بخره. تو شیپور و دیوار هم نمیتونن گوشیشون رو بفروشن، انقدر خراب و قدیمی شده. خونه شون هم اجاره است، دست ششی ها بخصوص خونه شون، پلاک هم نداره. پول پیش خونه شون برابره با پول گوشی بچه کوچیکه طبقه اولی ها.

خیلی دوست دارم تو گوش خبرنگارها و رسانه بزنم. به اسم شغل پرخطر میشینه تو خونه تو پر قو، یکی از طبقه پنج و یا شش اجیر میکنه، تا تو خیابون گز بزنه براش خبر پیدا کنه. زورش که بیشتر به طبقه شش میرسه ازش فیلم لایو هم میگیره یک اخبار ساعت دو ظهر مردم رو هم پر میکنه. انقدرم پر رو هست میگه من خودم اجیرش کردم، ولی منم مثل این کچلم. کچلی هاش هم نشون میده میگه ببین همچین پوستم سالم هم نیست، تو پر قو نبودم! حالا نمیگه خانوادگی فشار خون داشته بسکه گوشت خورده. یا معلوم نیست حرص و طمع چی داشته که کچل شده

بعدا اضافه کرد:

پیشنهادم اینه که هر جا دوربین صدا سیما و خبرنگار دیدین بقاپین چون گرونن لازمه اینها رو داشته باشیم تا فیلمشون رو بگیریم که چه لذتی میبرن. توضیح بیشتر اینکه یک بار هم خود تلویزیون بیشتر نشون نداد. یک خبرنگار بیست-سی سال پیش میره تو محله سیاهپوستان ایالات متحده آمریکا تا از خیابون های اونها پخش زنده بگیره، سریع یک جوونی هم از پشت میکروفونش رو می قاپه. برداشت تلویزیون ما این بوده که آخی اینا چقدر فقیر بودن که این قاپیدنه رخ داده. الآن که نگاه میکنم فلسفه بسیار خوبی در این کار بوده. شاید ما از این جهت از سیاهان آمریکایی عقب تر هستیم.

تو آمریکا از این اتفاق ها بیشتر می افته. مثلا فیلم پخش زنده دارن که یک سگی میاد میکروفن تلویزیونی رو میقاپه. اینم بد نیست، ولی مهم اون دوربینه است. الآن جستجو که کردم نتیجه اولی نیومد، ولی این قاپیدن سگه اومد. کلی هم بازنشرش دادن. وقفه هم که در کارشون بیوفته، نشون دهنده اعتراض باشه کافیه. تعداد این کار هم خوبه. دوربین نباید بذاریم دست اینها بمونه.

پروژه بذاریم و وقت بذاریم که دوربین های اینا رو کش ببریم بیشتر جواب میگیریم تا نامه نگاری کنیم و منتظر جواب گرفتن رای هامون باشیم. همین دوربین حسینی بای هم بد نیست. هر دوربینی  رو بگیرین، تا روز مبادا.