آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

پیرامون مناظره دوم انتخابات ریاست جمهوری 1400

اول اینکه مشخص بود اینها قرار نیست مشکلات من رو حل کنن، ولی انشاالله رای میدم.

در مناظره دوم یک سری حرفهای تکراری زده شد. همتی بچه خوشگل، یک سری اسم آدم و نماد رو لیست وار آورد که فقط رای بیاره. من قبلا هم حذفش کرده بودم. همتی فقط انگشتهاش رو می آورد بالا که به من رای بدهید، ولی بالاخره بعد از پنج جلسه گوش کردن به همه حرفهاش، معلوم شد: اقتصاد با تعارض منافع تخریب میشه؛ من میام اونایی که منافعم باهاشون تعارض داره لت و پار میکنم. بعد هم انگشتش رو به سمت تمام نامزدهای دیگه گرفت.

من بالاخره اینجا فهمیدم که یک کاری هم میخواد بکنه. قبلا فقط هی میگفت به من رای بدین.

مهرعلیزاده بی ادبی خودش رو به جامعه روحانیت تکرار کرد. من تعجب میکنم اینا چطور انقدر راحت تا این سطح از نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری بالا آمده اند. این ها میگن ما آزادی نداریم. آمریکایی تو؟ آزادی دیگه چی میخوای اومدی پشت دوربین این مملکت هرچی از دهنت درمیاد بار ملت میکنی؟! این از عجایب روزگاره. این یکی از پوششی هم خارج شده. خودش هم معتقده که بودنش فقط به خاطر کاغذ جلوشه. تا ازش سوال میپرسن، محتویات کاغذ رو با سوال تطبیق میده و میخواد از رو بخونه.

دو تا تا اینجا حذف شد. در مطالب پیشین زاکانی رو هم حذف کرده بودم. کماکان این شخصیت هم قابل حذفه. البته، وقتی همتی و مهرعلیزاده سعی کردن روکش 8 سال روی کار بودن دولت روحانی باشن این هم از خودش مایه گذاشت و پوشش چند نفری از نامزدها شد. زاکانی زحمت میکشه متن روی کاغذش رو حفظ کنه.

از این جا دو تا دوتا دسته بندی میکنم: قاضی زاده و جلیلی

رضایی و رئیسی

این دو دسته از نظر تیپ شخصیتی (تقریبا) جدا شده اند. قاضی زاده که قبلا کشاورزا رو برد توی بورس کالا و همون جا از سر خودش باز کرد. این حذف میشه.

تنها کسی که درباره کشاوزها الگوی کشت تعریف کرد، جلیلی بود. این یکی از دسته بعدی که میخوام بگم ضعیف تره. برای شغل یک سری چیزها تعریف میکنه که من توشون قرار نمیگیرم.

بعد از جلیلی رئیسی میاد. رئیسی قراره دولت روحانی به صورت چادری. یعنی میگه همه چی که هست همینطور بمونه؛ ساختار درسته، قانون درسته فقط ترک فعل صورت گرفته که ما میاییم انجام میدیم. در حالیکه اصلا اینطور نیست. نه قانون درسته و نه ساختارها خیلی جاها درسته. یعنی جراحی اصلی نخواهد کرد. گفته جاهایی که روحانی با بیل سوراخ کرده من میام پر میکنم. بعد هم، حرف نمیزنه. تمام نقشه های پنهانش رو نمیگه. خیلی کلی میگه من جلوی فساد رو میگیرم. این کار رو میکنم، خیلی چیزهای کلی.

رضایی انقدر حرف زد که کل چهار سال دولتش رو تعریف کرد. گفت امروز با رهبری صحبت میکنم. گفت یک مسئولین قبلی رو ممنوع الخروج میکنم. دقیق گفت. رئیسی، همتی و یا بقیه بیان بالا قطعا رفتاری با کسانی خواهند داشت که الآن نمیگن، ولی رضایی همه رو گفت.

رضایی میخواد ساختارها و نظام هایی درست کنه. حتی برای چیزهای جزئی مثل مدرسه ها ساختار تعریف کرده. وقتی میگه برنامه دارم، عملا یک کارهای جدیه. نمیاد بگه اولویتم رسیدگی به محرومانه، تموم شد! میگه من بیست و دو جایی که دارن پول پرسنل میگیرن که برای جوون ها کار کنن، حذفشون میکنم پولشون رو به جوون ها میدم. این همه بودجه میدادن به خودمون میرفتیم سرکار و ازدواج میکردیم. این قشنگ گفت. اونهای دیگه هیچ نگفتن. رضایی گفت من تا بیام حداقل کاری که برای اشتغال میکنم، یک سایت درست میکنم جمع سپاری، پروژه های تحقیقاتی که دولت هرچند وقت لازم داره رو میدم دانشجوهای فارغ التحصیل انجام بدن. الآن این کار انجام میشه، ولی یک عده خاصی این کارها رو میکنن. الآن بودجه دولت به خودشون میده. اگر من انقدر خنگ و بی مهارتم همین یک کار تحقیق رو که میتونم بکنم.

رضایی گفت به مادران با سه فرزند حقوق میده. حالا اونهای دیگه مسخره اش میکنن میگن پول نیست که بدی به کسی، نه یارانه هست به کسی بدی نه حقوق. الآن کشورهای دیگه دارن بدن، ولی تو نداری؟ مثلا الآن روسیه دقیقا داره زمین و خونه میده. الآن این همتی انقدر پاپ و جاز که میگه مردم دارن پاپ کره ای میشنوم. همه چیزهای کره ای رو چک کرده بودیم به جز پاپ کره ای. یعنی عملا هرچی تبلیغ نامرئی بود، انجام داد. چیزیکه در کشورهای خارجی به دلیل نامرئی بودنش مردم تظاهرات کردن و قانون کردن که کسی حق نداره از تبلیغ نامرئی استفاده کنه. اون سری به شکل ریز و نرم طوری سر قضیه سانسور شدن و پخش نشدنش که من هم رفتم مستندش رو دانلود کردم و بعلاوه حرفهای معمولی و عادی ظریف رو دانلود کردم. حالا امروز اومده تو حرف هاش هی به ظریف اشاره میکنه. فکر میکنه اینجوری ظریف میاد بهش رای میده. اصلاح طلبا آبروی خودشون رو بردن. من از کی نقشه کشیده بودم به اصلاح طلبا رای بدم. دو تا گزینه شون بازیه. من فکر میکردم قاضی زاده اصلاح طلبه. معلوم شد که پرچم پزشکا رو اومده بالا ببره. اصلاح طلب هم که نبود، از چک لیستم خارج شد.

حتی به اون دلیل که روحانی به همه سمنانی ها شغل داد (طوریکه الآن کمترین آمار بیکاری کشور رو دارن) روی رئیسی هم نمیشه حساب کرد. از خوزستان کسیکه مشکل من رو مستقیم میتونست حل کنه، میگه رئیسی با ماست. میان مشهد جلسه میگیرن، ولی رئیسی مشهدی فوقش بگه من یک مدتی رئیس آستان قدس بودم. آستان قدس و دانشگاه امام رضا بدون رئیسی هم بودجه خودشون رو داشتن. مثل روحانی نمیشه همه مشهدی ها برن سرکار که منم قاطی باقالی ها برم سرکار.

من فعلا تنها رضایی مدنظرمه که اونم میخواد زیر و بم همه چیز رو بالا و پایین کنه. رئیسی اولویت نداره. برای اینکه من بخوام برم سر کار خیلی اتفاق ها باید تو این مملکت بیوفته که رئیسی به هیچ کدوم اشاره نکرد.

نیاز به یک سری آدم داریم، با درصد رذالت بالای 5

اغلب مردم که من دیده ام، این طورین: از در خونه که میرن بیرون، یک لیست دارن که در اون طلب‌هاشون رو نوشته اند. بنابراین، لزوما وقتی به کسی برخوردی اون شخص نمیتونه دوستت باشه؛ احتمال اینکه طلبکار باشه بیشتره. اصلا شاید همین کلمه اصلاح طلبان هم از همین شخصیت اکثریت مردم ریشه گرفته باشه.

حالا تو یک همچین جامعه ای، چطور میشه یک آدم خوب قرار بگیره؟ به سختی. البته، باید تعریفی هم از آدم خوب داشته باشم. آدم خوب، یک آدم معمولی که وقتی به تو میرسه، طلب چیزی ازت نداشته باشه، و شاید رابطه تو بتونه با اون برای هر دو منفعت هم داشته باشه. آدم خوب، بخشنده است و هنگام تعریف رابطه با دیگران فاکتورهای بیشتری نسبت به فقط طلبکاری و بدهکاری (اون هم معمولا یکطرفه به نفع خود طلبکار) دارد. این آدم خوب، تا اونجا که من سی و چند ساله عمر کردم خیلی خیلی کم پیدا میشه.

حالا فرض کنید یکی از همین مردم بخواد دسته خودش رو برای طلبهاش شکل بده. چی کار میکنه؟ از اولین خواسته ها و نیازهاش اینه که نیاز به یک سری آدم داره، که درصد رذالت بالای خوبی داشته باشه. این کار هم روال مرسومی داره. بعد از اینکه درست زمانی رسید که باید دسته ها توسط دولت و ساختار اجتماعی مشخص بشن، خانواده روال رو آموزش میده. خانواده هم نشد، کسیکه پدرش یادش نداد، جامعه این رو بهش یاد میده.

حالا کار به چه صورته؟ خیلی ساده است. اول اینکه یکی رو پیدا کنیم همه باهم بهش فحش بدیم. نیازی نیست اون شخص حتما درست همون لحظه کار نامتناسبی انجام داده باشه، همینکه مثلا بدونی این از بچگی بقدری نامرتب بوده که تا به سن بزرگی تو فاصله زیادی داره تا مرتب بشه، کافیه که بهش دسته جمعی فحش بدین؛ دشمن مشترک گزینه خوبیه. البته قبلا درباره دشمن مشترک اینجا و اینجا گفته ام، ولی این بار موضوع رو تنوع داده ام. اینکه حالا اون شخص قبلا نامرتب الآن مرتب شده باشه اهمیتی نداره. مهم اینه که یک زماااااااانی دیدی که این شخص نامرتبه. تو هم که میخوای گروهت رو با یک درصدی از رذالت شکل بدی، پس گزینه خوبی محسوب میشه.

اینجا فوقش یک عده آدم میتونن بگن: «خوب، من این بدی ها که تو میگی رو تو این آدم نمیبینم، بهش نمیاد و از این جور حرفا.» خب، مشخصه، تو دسته تو قرار نمیگیرن. قرار شد که کسی در دسته ات قرار بگیره که وقتی تو داشتی به کسی فحش میدادی اون هم تایید کنه. فوقش بعد از اینکه کلی شخص مورد نظر بد و بیراه و فحش خورد میتونی بری و به اون شخص نامرتب بگی میبینم که مثلا تو دیگه اون نامرتب و اون کثیف سابق نیستی! به هر حال، هدف مهمتر از این حرفاست، که بخوای حق کسی رو پایمال نکرده باشی.

اشکال مختلفی هم داره دار و دسته رذیله جمع کردنا. برای دار و دسته جمع کردن تبلیغ هم میکنن، یک مثالم جمله معروف دوران نوجوانیه که تا حالا خیلی ممکنه شنیده باشین: «خیلی حال میده» است؛ «اونایی که میدونن همیشه یک کسی باشه تقصیرها گردنش بیافته، خیلی حال میده!» با این جمله، منظور رو میرسونن!

من خودم بشخصه خیلی از این رفتارها رو در تکرار دیده ام. دیده ام هم که واقعا دسته تشکیل میدن، ولی خودم معمولا تو این دسته ها قرار نمیگیرم. آخه شرایطشون برای رذالت یک مقداری سخته برآورده کردنشون. مثال میزنم. مثلا رفتی اردو به یک آدم خوب که رذالت نداره چه نیازی هست؟ ممکنه ازت بخوان چادر اردو رو تو براشون تمیز کنی. نمیکنی، پس تو دسته قرار نمگیری.

یک مثال مرسوم ترش تقلب رسوندنه. آدمای رذل چه نیازی به بچه زرنگ هایی دارن که اهل تمیزکاری و خوب درس خوندن هستن؟ تو اگر بهشون تقلب بدی تا زمانی که تقلب میرسونی در دسته شون قرار میگیری. من خودم چندین بار تا زمانیکه تقلب میدادم تو این دسته ها بوده ام. نه اینکه حالا بگم شماها خوب هستین و از این کارها نمیکنین، نه. دلیل این اعترافم اینه که جاهایی که درس میخوندم اختصاصی بودن، و شرط باهم بودن رو آدمایی برامون تعیین میکردن که قرار بود در قالب اونا ما باشیم. منم به دلیل حالا هرچی، حتی بغل دستیم رو هم نمیتونستم با خودم همراه کنم، مگر با تقلب رسوندن. تقلب رسوندن هم دوره ای داره و تمام. سالها بعد هم نمونه کارهای آدمای اطرافم رو دیدم به همین نتیجه رسیدم که آدم خوب کم پیدا میشه.

به اصلاح طلبان، هرکسی را معرفی کنند رای میدهم

رو و پشتشون بیشتر به هم شبیه تا اصول گراها. اگر سگه، اگر گرگه و اگر شغاله، رو و پشتش بیشتر به هم شبیهه.

هنوز از مطلب قبلیم چند روزی نمیگذره که در اون اشاره کردم که در بورس که شرکت کردم اولین چیزیکه برای مرد خانه مطرح بود این بود که چرا من از او اجازه نگرفتم! جناب اصول گرایان ببخشید که ما جامعه زنان در این فعالیت اقتصادی بورس شرکت کردیم و طلاهامون رو بدون اجازه همسران و اجازه ولی، از سکه به سهام تبدیل کردیم!

از وقتی اصول گراها در مجلس رای آورده اند، بازار سهام و اقتصادی ما مترصد جایزه دادن به یکی از این دو دسته است. صبح قرمز میکنن تا ظهر ببینن به کی باید جایزه بدن.

جایزه هاتونم دیگه رنگ تکراری دارن. اون از اون حاجی بابایی که زمانی وزیر آموزش پرورش احمدی نژاد بود و حالا شده رئیس کمیسیون چی چی مجلس، و اون هم از قالیبافتون که هربار نطق مجلسش انگار مراسم تحلیفه!

روحانی، و حتی جهانگیری، با تمام خرده گیری بهشون از شماها بهتر بودن. حالا معلوم میشه که پول داشتین و صبر کردین تا دولت عوض بشه بخواین کاری، نه برای ما، و بلکه برای خودتون انجام بدین!

یعنی چی که امروز به مناسبت حضور شما پیام تبلیغاتی میگذارین برای استخدام به هر نحوی و مودبانه (!) و محترمانه میگین اگر زنی اجازه همسر برای اشتغالت لازمه، و اگر دختری اجازه ولی؟!

من با این سنم هنوز هم باید اجازه بابا (!) بگیرم، برای هر کاری؟آیا تو به فکر خودت بیشتر نیستی؟ یک وقت مردی نیاد یقه ت رو بگیره و بگه عن من ازم اجازه نگرفته؟ یا نه، فرش قرمزم میخوای پهن کنی، هرجا که لازم بشه هم سر هر عنی رو دوست داشته باشی برای هر مردی میبری؟ حیف شد که وقتی داشتن سهام عدالت رو پخش میکردن از ولی و از همسر اجازه مردها رو برای زن ها نگرفتن!

همین کارها رو کردین که دیگه وقتی موقع خوردن میشه مردا یادشون میره زنی هم دارن، و وقتی هم موقع اجازه گرفتن میشه مردا یادشون میاد که زنی هم هست. همین کارها رو کردین که 4 زن بالای سی سال مجرد توی یک خونه حریف یک مرد پیر نمیشن تا یکی یکی موهاشون سفید بشه، مرده چپ بره فقط فکر خودش باشه، راست بیاد فقط خودنمایی کنه.

شماها بدین. شما ها بد هستین. بدی در ذاتتونه.

من به اصلاح طلب ها رای میدم، هرکسی که باشه. صبر میکنیم تا انتخابات 1400. امتحانتون هم پس دادین، خوب هم نبودین. فساد از ... زن هاتون شروع شده، و امیدوارم به خودتون هم برگرده.

بعدا اضافه کرد: نظام خانواده رو اصلاح طلب ها خراب نکردن. این اصول گراها بودن که این نظام رو به اسم دین خراب کردن. اول مردها زنان خودشون رو تحقیر کردن. بعد دخترانشون رو لت و پار کردن، و در آخر هم گفتن اشکال کار این بود که دخترها تحصیل کردن (ای بر پدرتو هفت جد و آبادت لعنت)

اون از پدر مادرم که ادعاش این بود که فقط دختر رو برای عروس کردن آماده میکنه. هزار تا کار دخترها کردن، رفتن آرایشگاه، رفتن استخر، دماغ عمل کردن و هزار کار برای شوهر کردن، آخرش دختر ترشیده داشتن.

اون از پدر پدرم هم که الحمدلله تا زمانیکه زنده بود دخترها شوهر نکردن. به محض مردن اون مرد همه دخترها راهی خونه بخت شدن.

اون از پدر خودم، که این هم دختر ترشیده داره.

به اسم دین داری، کار همه شون هم بر همین مبناست. دیگه رهبری در میاد میگه این سایت ازدواج دیگه مال نهاد منه، آخرش میبینی سایتش خرابه کار نمیکنه!

مال امروز هم نیست، 250 ساله نظام همینه. اون از زمان ناصرالدین شاه که میگفتن شاه شهید! از اون زمان که میگفتن نمایش میداد، تا حالا همینه. تا همین الآنش هم دین شما نمایشیه.

حالا ببینید کیا ازدواج کردن. امروز بدها برشما حکومت میکنن، فردا منتظر باشین زنازاده ها بر شما حکومت کنن. امروز منکه شوهر نکردم، با این همه فکر، با این همه تحصیل و با این همه تلاش، من بچه بزرگ نکردم، برین ببینید کی بچه بزرگ کرده.

اون دایی حمید من که شیخی بود، مگر چقدر میتونه به جای ماها بچه بزرگ کنه، خودش رو کشته، بچه هاش شده ان هشت تا. کاری کردن فحش به جد و آبادشون بدیم، تا هفت جد بعدشون هم فحش بخورن.

آتش سوزی مشهد و دانشگاه

امروز این عکس رو اسکناس 5000 تومانی داشتم میدیدم:

کنار سردر دانشگاه تهران روی اسکناسی که کاغذش وارداتی هست و تغییر نرخ ارز در بدست آوردنش سختی بیشتر به ما تحمیل میکنه، تصویر سیاره و ثریا گذاشته اند. بعد هم یک شعر از فردوسی که وقتی فردوسی شد دانشگاهی در کار نبود. باید تکلیف این دانشگاهی که برای ما نه نون درست میکنه و نه آب و همه اش یکسره خرج رو دستمون میذاره روشن بشه. این دانشگاه از مردم نیست. این دانشگاه محل استعمار دانشجوهای بدبختی مثل من بوده. اقلا باید عکس سردرش از روی اسکناس های وارداتی ما برداشته بشه. دودش تو چشم ما بره که یک عده میخوان ازمون دیوار درست کنن برن بالا؟! امروز طرفدارای امریکایی باز هم آتش سوزی راه انداختن. یک دو سه تا 125 و آتش نشانیش رو که خودم دیدم. دقیقا این دود داره تو چشم ما میره. دانش بنیان یعنی چی که این ها راه انداخته اند؟! اون جا اسمش دانشگاهه و کسی که از سرو کول ما با فساد بالا میره دانش بنیانه. تف به سر این دانشگاه و هرچی دانش دزدی بنیانه...

قدیم هم همین بوده الان هم همینه. قدیم به عشایر میگفتن پول بدین که ما میخوایم مدارس تهران رو تجهیز کنیم! البته صداقتشون بیشتر بود و قشنگ میگفتن پول برای چی ازمون میگیرن. عشایر بدبخت میگفتن ما پول بدیم که تهرانی ها برن مدرسه؟! چه وضعشه؟! الآن هم همینه. ماها پول بدیم که شرکتهای دانش بنیان (سهمیه عضو هیات علمی رو که بدی میشه دانش بنیان) سودش رو ببرن؟! پول بدیم دانشگاه ها تجهیز بشن و هر روز ما فقیر تر بشیم؟! که چی بشه؟! تا کی این مملکت میخواد از ماها بگیره به یک عده مُفت خور دزد پول برسونه. دست این ها از این مملکت باید قطع بشه.


پ.ن: 4 ساله - 5 ساله از وقتی این عارف دانشگاه تهرانی اصلاح طلب و طرفداراش روی کار اومده ان، این مشهد رنگش با دزدی یکی شده. این آخریش که سکه ثامن هم بود از مشهد سر درآورده بود. بانک ها هر روز فکر کلاه برداری بیشترن. در حالی که سکه و طلا هست که داره تحریم میشه اوراق عرضه طلا! منتشر میکنن. دست اونی که دست پدیده رو قطع کرد درد نکنه، وگرنه بعدش پردیسبان داشت میومدو بقیه در همون راه. بانک های ما رو هم اگر از همون اول دست اولی رو قطع میکردن انقدر مار و افعی کلاه بردار نبودن که مثل روز روشن کلاه برداری کنن. دانشگاهی ها هم همین طور. تکلیف این ها باید روشن بشه. دست این ها باید به حدود خودشون محدود بشه. ما با دانشگاه های دانش دزدی بنیان که براشون کیسه از جیب مردم درست کرده ان به ثریا نمیریم.

گنبد سبز

یک زمانی، دوره های قبلی شورای شهر مشهد سال های 90 اینا، سایت درست کرده بودن مشهد شهر بهشت. من خب اون موقع ها خیلی جوون تر بودم دیگه رد که میشدم حرصم درمیومد این گنبد سبز که محل رفت و آمد مردم هستو جزو آثار تاریخی ماست درست وسط خیابونه. قبلا هم داستان نحوه جلوگیری خود شیخ مومن از تخریب مقبره اش اونجا رو توسط استانداری خراسان رضوی خونده بودمو دوست داشتم حالا که انقدر کار شده روش و مثلا نخودکی هم در عدم تخریبش دخیل بوده یک کاری هم من مثلا کرده باشم براش. برای همین گرفتم 2 پاراگراف نامه غیررسمی برا سایتشون ایمیل کردم که با توجه به اینکه گنبد سبز یکی از مکان های گردشگری ماست خوب نیست اونطوری وسط میدان باشه. بهتر نیست مثلا اونجا رو سنگفرش کنید و یک اعتباری برا عابر پیاده قائل بشین؟

خلاصه که امروز بعد از یک دهه مگر خودم حرف خودم رو یادآوری کنم. اما میدونید این شهرداری ها به حرف کی میکنن؟ من در چند محله و در چند دوره شهرداری زندگی کرده ام. شهرداری ها خیلی بیشتر دوست دارن آسفالت محله کسی رو عوض کنن که براش مثلا موقع انتخابات ریاست جمهوری کار ویژه ای کرده باشه. مثلا همین انتخابات اخیر همسایه روبرو آشپزخونمون پرچم بزرگی از عکس روحانی با یک علامت پیروزی زده بود. بعدش که اصلاح طلبا رای آوردن کوچه شون رو آسفالت کردن، بدون اینکه به این کار نیازی باشه. بیش از سه ماه تموم. لابد تو این مدت هم این همسایهه رفته بوده ویلا شمالش از دودو دم ماشین های آسفالت شهرداری راحت باشه. در واقع این کار شهرداری یک جور تشکره. یا محله قبلیمون دوره شهرداری قبلی. اون هم برا همسایه اون ور خیابانمون کناره های پیاده رو رو عوض کرده بود. یک مسئول نیروی انسانی اونجاها بود. خاص بودن کارشون نشون به اون نشون که نکردن بیاندو کناره های پیاده رو این ور خیابون رو هم عوض کنن. فقط مال اون ور خیابونو عوض کردن. در عوض بهرامی اینا که یک پاشون شهرداری بود فقط سر این موضوع هم یک مانوری رو خونه ما رفته بود.

نکته قابل توجه دیگه همین مسیر راهپیمایی زنای پوشیه پوشه، که به گنبد سبز ختم شده بود (روزنامه خراسان نوشته بود که روز چهارشنبه 2 اسفند زنان این کار رو کرده اند). من مثل این زنا بیکار نبوده ام هیچ وقت تا اونجا به اسم حجاب فاطمی روز شهادت حضرت فاطمه پوشیه بزنمو راهپیمایی بکنم2. اصلا قصدم منحرف کردن ذهنم به مسائل حاشیه ای مثل این بازی ها نبوده و نیست. ولی خب برام خیلی جالب بود که اون خانوم ها تا اونجا راه رفتندو هدف دیگه به جز پوشیه پوشیدن در اون مسیر نداشتند (!) که حالا روزنامه ها این قضیه رو هم گنده کنندو بشه یک بخش از موضوعاتشون1 (!)



1-       معلوم نیست این رئیسی چقد بهشون پول داده بوده مطالبشو به غیر از روزنامه قدس تو خراسان هم بذاره (!)

2-       البته بعید هست که حجاب حضرت فاطمه پوشیه ای باشه که مخصوصا زن های ایرانی در دوره قاجار یادگرفته بودند بزنن. این همه ایرانی ها پوشش های مختلف در دوران های تاریخی مختلف داشته اند از سامانیان تا صفویه و بعدش زندیه و غیره یک بار پوشیه حجابشون نشده بوده که از دوره قاجار تا حالا برا ما راه انداخته اند (!) حتی همون موقع هم که اسلام اومده بود به ایران پوشش زنها چادر مشکی و پوشیه نشده بوده (!) تاریخ چیز بدی نیست. بد نیست کمی هم کتاب بخونید، اکتشاف کنید و مطالعه کنید.