آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

چه جالب

قسمتم شده بود از بدبختی بعنوان یک دانشجوی دکتری هم اتاق چند دهه هفتادی به قول خودشون از نوع خاصش بشم. انقد فضا خوب، رمانتیک و دهه هفتادی بود که آخرش به این نتیجه رسیدم که چرا از اول تو حیاط خوابگاه برا خودم جایی پیدا نکرده بودم.

من همین طوری که اینجا هستم تو خوابگاه هم بودم. یک دیوانه ای هم هر بار بهم اس ام اس میداد. مثل الآن که یک نفری هست برام نظر میذاره و رسما اسم خودشو دیوانه گذاشته. خلاصه، تو خوابگاه سعی میکردم هم اتاقی هام رو در حالیکه بیطرف بنظر برسم، دوست داشته باشم. دوست داشتم مثل خواهرای خودم در نظرشون بگیرم. ولی مگر اونا میتونستن این طوری فکر کنن؟ اصلا نمیتونستن. من براشون شده بودم مهره سیاسی. فکر کنید بدبختی که هی مجبوره تحمل کنه فقط بار لفظ خانوم دکتر رو یدک بکشه، حالا یک عده لیسانس دهه هفتادی طرفش باشه.

یعنی، من رو خورده بودن. روزی چند بار پیششون دوره مکالمه زبان دهه هفتادی میدیدم. یک روز همین طوری دور هم جمع شده بودن برا چیدن برنامه شرکتشون که درش پرورش ماهی هم مطرح بود. من هم تو اتاق وسطشون نشسته بودمو یک کلمه گفتم اتفاقا من هم دیشب خواب پرورش ماهی رو دیدمو کمی از خوابم تعریف کردم. بعد منتظر عکس العمل دوستان شدم. خوشبختانه یکی از دوستان من رو از بقیه بیشتر دوست داشت جواب داد:"خواستیم در موردش حرف بزنی، خانوم دکتر"

دقیقا همین طوری. دقیقا به سبک دنیای معکوسی که توش زندگیشون تعریف شده من هم باید جمله ش رو ترجمه میکردم تو ذهنم. اصلا نباید این دهه هفتادی ها رو دست کم گرفت. یک چیزی میگی ده تا میشنوی. مثلا میگفتم احضار شده م دادگاه، دختره زودی جواب میداد دادگاه لاهه. حالا بعد من باید کلی مطالعه میکردمو میفهمیدم منظورش از این چیه.

حالا امروز برا یکی از این دهه هفتادی ها نظر گذاشته م. جواب نوشته "چه جالب" (ترجمه ش با خودتون)

لابد من هم باید بهش بگم: "فدای شما، همون حیاط فضای مجازی برام بهتره. منو چه به این فضای مجازی که هر چی شماها توش میذارین وارونه س (!)

مشقای خط خطی

از روزی که شروع کردم به مقاله نوشتن سالها میگذره. از همون موقع هم یکی شروع کرد به خط خطی کردن مشقای من. برای همین بارها و بارها مجبور شدم از اول شروع کنم. هر بار هم تا جایی که تونستم از آدمای اطراف کمک گرفتم. چون نیروی خط خطی کننده مشقای من پول، زور و قدرت داشت. تا به امروز که 17 تا مقاله نوشته م و در همه آن موارد بجز یکی که اتفاقی شد، نویسنده اول بوده ام، کسی هست که داره مشقام رو خط خطی میکنه.

هنوز که هنوزه ول کن ماجرا هم نیستو نمیدونم چه گناهی کرده ام که باید هرچی کلاه بردار کلاشه اینطوری رو من انقد مسلط بشه.

آخرین کلاه بردار رو که دستشو بستم مظفری بود. ولی  انگار همیشه یکی هست که باید کلاه من رو برداره. مخصوصا تا زمانی که مقالاتی  مینویسم و کارهایی برای عرضه دارم.

ترک اعتیاد و مهاجرت از دنیای ویندوز به دنیای لینوکس

خیلی کار سختیه... الآن بعد از حدود 14 سال دانشجویی و بیش از 14-15 سال آشنایی با سیستم عامل لینوکس، قدمی برداشته ام به سمت لینوکسی شدن و آن هم استفاده از LaTeX هست. اصلا کار ساده ای نیست. زمان کمه و کسی در ازای یادگرفتن کلی فرمول tex نوشتن و تطبیق آن با فرمت ارائه شده امتیازی بهت نمیده. ولی در عوض پس فردا برام یک خدابیامرزی مینویسن که مفت خور نبودو تلاششو کرد از حالت وابسته بودن خارج بشه؛ حرفه ای بودو برا خودش صاحب سبک. این ها من رو تاحدی راضی میکنه...

همینه که هست

از بابام که اولین مرد بود که دیدم تا آقای مظفری که آخرین مرد بود که تا حالا دیده ام، یک چیز مشترک دیده م تو این مردهای به قدرت نشسته. آن چیز جمله "همینه که هست". آن مردی که صمیمی شد این رو گفت و اونی هم که نگفت عمل کردو حالا یا رفت یا موند. من نظرم در مورد بابام این بود که سر مامانم رو کلاه گذاشت که هنوز عشقش نکشیده بعد از 40 سال اجاره نشینی بنشوندش تو خونه خودش. نظرم که نه، یقینم در مورد مظفری هم همین هست که این اواخر که دیگه میدید راه از اونطرفه رسما میگفت راه تو چاهه شاید چاه عمیقی که در انتظارمون هست کمی خوی شیطان صفتیش رو راضی کنه.

نمیدونم چرا، ولی الآن هرچی فکر میکنم یادم نمیاد مردی دیده باشم که جمله همینه که هست keyword زندگیش نباشه.

آلودگی هوا: ماشین های ما یا ماشین های شهرداری؟

اینکه همه ش ادعا میکنند آلودگی هوا زیر سر ماشین های سواریست، ادعایی س از پایه بی اساس. بیشترین آلودگی منطقه و شهر را خود شهرداری تولید میکند. روزهای جمعه که ماشین های سنگین حق تردد در شهر دارند، باید ببینیم چه ماشین های بزرگو دودزایی مثل خاور و شن کشه که شهر رو پر کرده اند.

نیمه های شب که ماشینی تردد ندارد، این ماشین های بزرگ آبیاری درختان سطح شهر هستند که دود آنها 10 درصد آلودگی منطقه را ایجاد کرده است. شهرداری اکنون به جای مدیریت شهری خود، آلوده کننده ترین موجود در سطح شهر شده.