آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

رابطه قوانین انحصار دنیا و مندلیف

دنیا اخبار و رسانه های ما پر شده ان از اخباری که در آن ها داده نیست و اطلاعاتی به ما نمی دهند. آمار و اطلاعاتی هست که نشون میدن انحصار غذا، رسانه و پول دنیا طبق قوانینی مثل قوانین جدول مندلیف در دست عده قلیل و اندکی میفته.

این دو مثال رو در نظر بگیرین:

1-در بخش تجارت کشاورزی جهانی تاکنون ٧ شرکت بزرگ، کل تولید بذر و آفت کش را در دنیا در دست داشتند. اواخر سال ٢٠١٧ اما این شرایط تغییر پیدا خواهند کرد. خانم باربارا اونموسیگ از اعضاء هیئت مدیره بنیاد هاینریش بل، در مصاحبه ای با دویچه وله می گوید: "ما به زودی شاهد خواهیم بود که دیگر نه انحصار چند جانبه، بلکه با تنها سه (تک) انحصار-سه مونوپل- سر و کار پیدا می کنیم." شرکت آلمانی بایر در حال خریدن کمپانی آمریکایی #مونسانتو است، دو غول امریکایی، #دوپونت و #داو در حال طراحی برای ادغام هستند و شرکت ChemChina در نظر دارد تا کمپانی شیمیایی سویسی #سینگنتا را تصاحب کند.

هر اندازه بیشتر از قدرت در بازار در دست تعداد کمتری متمرکز شود، نه تنها مصرف کنندگان بیشتر به تولیدات آنها وابستگی پیدا می کنند، بلکه پیش از هر چیز این کشاورزان هستند که می بایست قیمتهای بذر و آفت کشها را که کمپانیها دیکته می کنند، بپذیرند.

در بخش تولید بذر و آفت کشها دیگر رقیبی باقی نمانده. ٧ شرکت بزودی به ٤ شرکت تبدیل می شوند و٦٠٪‏ از بازار تجارت بذر و مواد شیمیایی کشاورزی تنها به ٣ شرکت تعلق خواهند داشت که تقریبا همه آنها #گیاهان_تراریخته عرضه می کنند.

2- در سال 1983، 50 شرکت اکثریت وسیع تمام رسانه ها خبری ایالات متحده را کنترل میکردند. در آن زمان، بن باگدیکیان، به سبب مطرح کردن این موضوع درکتابش تحت عنوان «انحصار رسانه ها»، «بانی اضطراب و باعث تشویش اذهان عمومی» خوانده شد. وی در ویرایش چهارم کتابش، که در سال 1992 منتشر شد، نوشت: «در ایالات متحده، کمتر از دو دوجین مخلوقات غیرعادی 90% از رسانه ها جمعی را تحت مالکیت و مدیریت خود دارند». هنگامی که ششمین ویرایش کتاب «انحصار رسانه ها» در سال 2000 منتشر شد، طبق پیش بینی بن باگدیکیان، تعداد مالکان رسانه ها جمعی به 6 رسیده بود.

3- الآن که بحث پول الکترونیکی پیش اومده، باید یا خودمون بشینیم دو دو تا 4 تا کنیم که پول کی در انحصار 3-4 شرکت میفتن و یا اینکه منتظر پیش بینی کسی مثل بن باکدیکیان باشیم.


آیا واقعا ما انقلاب کرده ایم؟

راستش رو بخواین من تو دانشگاه درسی به اسم انقلاب خوندم که هیچ حسی نسبت بهش ندارم الآن. ولی چیزی که از کلا انقلاب حس کرده م اینه که چیزیه که توش نوشته ها به طرز شگفت انگیزی بالا میره. یک جورایی همه کاتب میشن. ولی من به عنوان یک جامعه کتاب خون حقیقتش رو بخواین خیلی داده هام مربوط به سال های تا 1343 شمسی هست. مربوط به زمانی بعد از کودتای 28 مرداد و بعد از آن که یک عده اخبار حکومت رو لو میداده ن. اتفاقا من کسی هم بوده م که اصلا دنبال این چیزا نبوده م. اما اطلاعاتی که دارم مال پیوستگی یک سری جریاناته که یک جایی اینجا میخونم جای دیگه حس دیگه اونجا تکمیلش میکنه. اما بعد از سال 43 رو هم خب یک جایی مثل کتاب تاریخ سعی کرده بنویسه. سعی کرده کتاب درسی اون رو پر کنه که مدرسه فیضیه ای بوده و یک عده هی چهلم میگرفتن و چهلم میگرفتنو اینها. ولی چرا فقط این چیزا تو کتابهای درسیه من؟! بقیه ش کجاس؟ اون حسه؟!

یعنی میخوام بگم  از یک جایی به بعد خطی نیست. انگار خفقانی بوده که ادامه پیدا کرده و خطوط رو شاید پاک کرده و شایدم گمشون کرده. انگار شعری هست که در اون مینویسه کسی به کسی اطمینان نمیکنه (!)

اون خطه؟! اون خطوط؟! و اون صفها؟!

خب، حالا فرض کنیم واقعا نوشته هایی در جایی ثبت شده ان. آیا اونجا باید سازمان اسناد باشه؟! آیا اونجا باید جایی باشه که رفتنش به اونجا با کرام الکاتبین باشه؟!

قضیه چیه؟ اون حسه کجاس؟!

من بعد از مدتی کشف کردم که دعوایی داخلی بوده سر تابلوی یک شریعتی نامی (و نه اون دکتر شریعتی معروف) و یک بهشتی نامی. آیا قضایایی پنهان و در خفقان در حال رخ دادنه و چون انقلابی صورت نگرفته من هنوز متوجهش نشده ام؟


پ.ن: جوابش رو من به شما میگم. جوابش اون چیزیه که اسنودن هم میگه: information is power

عده ای هستن که نمی خوان اطلاعات دست هر کسی بیفته. قانون کپی رایت روی علم میگذارن و نه روی محصول. نتیجه اینکه من اگر خودم همین طوری منتشرش کنم میگن چلغوزه. ولی اگر هم بالادستی ها رو راضی کنم فوقش میگن خوبه مال خودمون. چه اشکالی داره من نظر نیوتن رو هم بدونم؟ فوقش اینه که من هم نظری دیگه داشته باشم.

چرا حجاب (2)؟

عکس سمت راست تصویری از منه وقتی که روسری، مقنعه چیزی سرم نیست. میخواستم بپرسم حالا شما این نقاشی رو از من دیدین تحریک شدین؟ میخواستم بپرسم عفتم نقش برآب شد، من رو تو این نقاشی دیدین؟

این عکس رو کسایی که من رو دیده ن گفته ن خودم هستم. این نقاشی منه. صورتم هم همین قدر که میبینین سبزه س. برا اینکه لباسم به تنم بیاد صورتی پوشیده م.

آیه قرآن هست که میگه روسری بلند بپوشن که به عفت شهرت پیدا کنندو مورد آزار و اذیت قرار نگیرن. حالا میخوام بپرسم مروه شروینی در بلاد کفر روسری پوشید بیشتر مورد سوءقصد قرار گرفت و 50 بار چاقو خورد یا اگر روسری نمیپوشید کسی نمیفهمید و انقدر آزار نمیدید. هرچند که شیوخ ما زبونشون از اون درازتره که براحتی میگن اصلا اون زن نباید به بلاد کفر میرفت.


پ.ن: واقعا موضوع حجاب نیست؛ موضوع بیشعوریه. من رفته م بخش بازپرسی دادگستری برا یک موضوعی شکایت داشتم. اونجا خب میدونین از بیرون درش اصلا میگن خانوم مانتو حجاب کامل نیست، تو چادرتو بپوش. بعد رفته م مرده منشیه میگه خانوم برو بیرون وایسا. بعد از مدتی بهش میگم خسته شدم میخوام بشینم. حالا نشسته م میبینم روزنامه و مجله اینا جلوی میز کم گذاشته ن. یادم نیست چی ازش پرسیدم. ولی تا سوالی ازش کردم گفت برا همینه که بهت میگم اون بیرون وایسا (انگار من داشتم باهاش لاس میزدم)

الآن حجاب خانومای تاجیک به نظرم کامله. یک روسری بلند مثل جلباب میذارن و فقط دو طرفش رو طوری نزدیک هم میکنن که گردنشون دیده نشه. تو آیه قرآن هم به نظر من اون گردنه بیشتر مطرحه.