آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

شفاف سازی نسل ها، درباب تمایز دهه شصتی ها

دیدین ما یک جایی میگیم دهه شصتی، یک جایی میگیم دهه هفتادی و یک جایی هم نسل انقلاب؟ لازمه که در این مورد من یک شفاف سازی بکنم. من یک عمه دارم نمیدونم اون 6 ماه از من بزرگتره و یا من. ما به این عمه باوجودی که متولد دهه شصت هست میگیم نسل انقلاب. دلیلش هم اینه که زاییده پدربزرگمه که اون پدر بابای 60 ساله من هم هست. با توجه به این نکته این دختر که نقش عمه من رو هم داره میشه نسل انقلاب. نسل انقلاب شامل پدر من و پدربزرگ مادربزرگای ما میشن. به این نسل منافع انقلاب انقدر خوب رسیده که مثلا عموی من (پسر پدر بابام) که متولد اواخر دهه 50 هست الآن سمند 40 میلیونی داره و مغازه و خونه. این عمو اصلا مهم نیست که مدرک داشته باشه و یا مثلا بابای پولدار، همین که نسل انقلاب محسوب بشه کافیه. اما، مثلا من قطعا دهه شصتی محسوب میشم. چون بابام نسل انقلاب بوده. و من نسل بعد از بابام هستم. خواهر من هم که متولد دهه هفتاد هست، دهه شصتی محسوب میشه. چون اون هم زاییده نسل بابام و نسل انقلاب محسوب میشه. دهه شصتی هم که خب میدونید معروف هست به دهه زنده زنده مفقودالاثر، راضی به همه چیز در حدی که هر کسی بهشون گفت همینه که هست بپذیرند، فیلم ایرانی هر قدر هم آشغال باشه بخودشون بقبولونن که همونی بوده که خودشون میخواسته اند و همه چیزو زودی باور کنند. دهه شصتی ها نسلی بودن که تازه زبان انگلیسی به عنوان فوق برنامه شون جذاب شده بود و شروع آزمون های ادواری استخدامی از نسل اونا شروع شدو خیلی مصیبت ها که شاید هنوز دامن دهه هفتادی ها به این ور رو داره میگیره. ....

دهه هفتادی ها به بعد هم من تاحالا توصیفشونو زیاد کرده ام تو این وبلاگ. البته خب دختراش رو بیشتر میشناسم. دهه هفتادی ها در واقع بیشتر فرزندان نسل و جامعه ای هستن که نه انقلاب دیده اند و نه جنگ1. دهه هفتادی ها به بعد خیلی ضد قانون هستند. نسل بخصوصی هستن که از اول کلاس کاراته شون رو باید برن. بچه 5-6 ساله هرطور شده باید از خودش دفاع کنه. ناراحت هستن که چرا دهه شصتی ها اصلا وجود دارن. شرایطشون ایجاب میکنه که یک دوست پسری حتما برا خودشون جور کنن. اگر ما دهه شصتی ها افتخارمون به این بوده که مثلا 4 سالمون بوده بلد بودیم خودمون به تنهایی تلویزیون روشن کنیم تا برنامه مورد علاقه مون رو ببینیم این ها از 4 سالگی افتخارشون به داشتن لپ تاپ همراه با چت روم های مختلف از جمله اسکایپ هست. بچه 2 ساله شماره موبایل باباش رو هم حفظه و هم بلده بره تو تلگرام. دهه هفتادی ها از خاطراتشون که تعریف میکنن مثلا میگن از افتخاراتشون این بوده که میرحسین موسوی در اولین انتخابشون رای دادن، در صورتی که دهه شصتی ها اصلا انتخابات براشون اتفاق خیلی خاص و مهمی نبوده و خیلی شرارت های دیگه که دهه هفتادی ها رو اون قدر قشنگ از دهه شصتی ها متمایز میکنه که دهه شصتی بیچاره میگه یا خدا منو از رو زمین برداره و یا برم بزایم شاید یک شروری بشه بچه من که این بار 2 سالگی نه، یک سالگی یاد بگیره بره فیلترشکن طلاتلگرام برا دولت بسازه و خیلی هم خوب نشون بده که فرآیند اجتماعی شدن رو داره یاد میگیره.

 


1- حالا انگار مثلا اونها که دقیقا تو بحبوحه انقلاب و جنگ بوده اند چه دیده اند!

مقایسه دهه شصتی ها و دهه هفتادی ها (2)

دهه شصتی ها فقط به کسی سود میرسونن که بهشون سود برسونه. ولی دهه هفتادی ها برعکسن، به کسی سود میرسونن که بهشون سودی نرسونه. این حرکتشون ناشی از در رفاه بیشتر بودن دهه هفتادی هاست. برای همین به کسی که بهشون سلام میکنه دیگه سلام نمیکنن. ولی تا زمانی که بهشون سلام نکنی سعی میکنن از خودشون لطفو کرم نشون بدن.معمولا به خاطر در رفاه بودنشون واقعا میخوان بهت لطف کنن. یکی از دلایل کمرنگش اینه که فکر میکنن تو سودی داری که ممکنه بعدا بهشون برسونی.

بنابراین تا به یک دهه هفتادی رسیدین زودی سلام نکنید. تا میتونید سلامتونو به تعویق بندازین. ترجیحا اگر سلام نکنین بهتره. فعلا این اطلاعات درباره هفتادی هاست. خوشحال میشم اگر درباره دهه هشتادی ها و نودی ها مطلبی دارین بگین

چه جالب

قسمتم شده بود از بدبختی بعنوان یک دانشجوی دکتری هم اتاق چند دهه هفتادی به قول خودشون از نوع خاصش بشم. انقد فضا خوب، رمانتیک و دهه هفتادی بود که آخرش به این نتیجه رسیدم که چرا از اول تو حیاط خوابگاه برا خودم جایی پیدا نکرده بودم.

من همین طوری که اینجا هستم تو خوابگاه هم بودم. یک دیوانه ای هم هر بار بهم اس ام اس میداد. مثل الآن که یک نفری هست برام نظر میذاره و رسما اسم خودشو دیوانه گذاشته. خلاصه، تو خوابگاه سعی میکردم هم اتاقی هام رو در حالیکه بیطرف بنظر برسم، دوست داشته باشم. دوست داشتم مثل خواهرای خودم در نظرشون بگیرم. ولی مگر اونا میتونستن این طوری فکر کنن؟ اصلا نمیتونستن. من براشون شده بودم مهره سیاسی. فکر کنید بدبختی که هی مجبوره تحمل کنه فقط بار لفظ خانوم دکتر رو یدک بکشه، حالا یک عده لیسانس دهه هفتادی طرفش باشه.

یعنی، من رو خورده بودن. روزی چند بار پیششون دوره مکالمه زبان دهه هفتادی میدیدم. یک روز همین طوری دور هم جمع شده بودن برا چیدن برنامه شرکتشون که درش پرورش ماهی هم مطرح بود. من هم تو اتاق وسطشون نشسته بودمو یک کلمه گفتم اتفاقا من هم دیشب خواب پرورش ماهی رو دیدمو کمی از خوابم تعریف کردم. بعد منتظر عکس العمل دوستان شدم. خوشبختانه یکی از دوستان من رو از بقیه بیشتر دوست داشت جواب داد:"خواستیم در موردش حرف بزنی، خانوم دکتر"

دقیقا همین طوری. دقیقا به سبک دنیای معکوسی که توش زندگیشون تعریف شده من هم باید جمله ش رو ترجمه میکردم تو ذهنم. اصلا نباید این دهه هفتادی ها رو دست کم گرفت. یک چیزی میگی ده تا میشنوی. مثلا میگفتم احضار شده م دادگاه، دختره زودی جواب میداد دادگاه لاهه. حالا بعد من باید کلی مطالعه میکردمو میفهمیدم منظورش از این چیه.

حالا امروز برا یکی از این دهه هفتادی ها نظر گذاشته م. جواب نوشته "چه جالب" (ترجمه ش با خودتون)

لابد من هم باید بهش بگم: "فدای شما، همون حیاط فضای مجازی برام بهتره. منو چه به این فضای مجازی که هر چی شماها توش میذارین وارونه س (!)