آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

هذیان

یکی از اشتباهات ما این بود که خونه عموم این ها که تهران بود میرفتیم. در واقع فریبشون رو میخوردیم. اون ها تعارف میزدن هر بار و بار آخر هم تعارف زدن. ما هم شهرستانی آدم ندیده. غافل از اینکه تعارف زدن یک رسم دروغی بین فامیله و عموت ناراضی از اینکه پاتو خونه ش بذاری. دیگه چه برسی به زن عموت! خلاصه، من که اون موقع ها هنوز ناقص عقل بودم از این لحاظ دیگه یاد گرفتم پامو خونه یک تهرانی نذارم.

با این مقدمه شروع کردم که مطلب رو برسونم به این جا که سال هاست در حد نسل پدر و فرزند نوع تربیت خاصی رواج یافته به اسم "هذیان". این هذیان رو اشتباه بگیرین با وبلاگ هذیان دوستمون که خودش میگه الآن سیستان بلوچستان زندگی میکنه و مدتی هم به اسم روانی برای من نظر میذاشت. این نوع تربیت خاص که من ازش فراری هستم، فکر میکنم منشاش تهران باشه. بازی هذیان هم این طوریه که دو نفر وقتی همدیگه رو نمیشناسن و قراره برای مدت کوتاهی با هم باشن، اولین ارتباطشون باهم اینه که حتما به هم سلام نکنن. این رو من خوب یاد گرفته ام. مسیر مشهد-تهران هم زیاد میرم.این بار مثلا دختره مثل هذیان ازم پرسیده بود مطمئنی کوپه رو درست سوار شدی؟! (این رو باید شما حمله در نظر بگیرین) منم به عنوان اولین ارتباط گفتم خب که چی؟. سلام کردن به عنوان شروع رابطه مال نسل دهه 20 هست نهایتش. الآن از دهه 50 به این طرف دیگه شروع رابطه ش با بقیه سلام نیست. سلام رو الآن کسی میکنه که شغلش گدایی (فقیری) هستو بخشی از نمایشش هست که همه اون رو به اسم گدایی حفظ هستن.

خلاصه خیلی راضی از کارم در مسیر یادم نمیاد که بکسی سلام کرده باشم و یا با کسی در حد نهایتش اون آب رو بده و یا این جاش باید اینجا باشه صحبت کرده باشم.

نسل امروز شروع رابطه ش با بقیه با سلام نیست. خودش قصد حمله داره. برای حمله ابزار نیاز داره و این ابزارش مثلا میتونه صدای بلندگوی گوشیش باشه که مردی به هر سبکی ساعت 1 نصف شب داره میخونه. بچه 5-6 ساله وسط راهروهای قطار با این راه میره و مردهای 60-70 ساله داد میزنن که ساکتش کن میخوایم بخوابیم. در عوض بچه فکر میکنم نمیدونه که داره هذیان میگه که به تو ربطی نداره! هذیان میگن. فکر کنم ناخودآگاه شده براشون. خودشون با خودشون هم این سوال حمله رو در حالی که خواب هستن هم میپرسن.

خلاصه، از شما چه پنهون من خودم رو مفید برای جامعه نمیدونم. ترجیح میدم گریزان باشمو حالا یا کشوری دیگه و یا مسافری همیشه در راه خودمو فراری بدم از این نسل های هذیان گو.

نظرات 2 + ارسال نظر
. چهارشنبه 6 تیر 1397 ساعت 07:41 http://fidgety.blogsky.com

چی شد ته ش؟ تهران شهرستان هم نداره اگه قراره شعور نباشه

کاملا باهات موافقم

Reza چهارشنبه 6 تیر 1397 ساعت 06:22 http://rezacplus.blogsky.com

فکر کنم هر جا بری همین وضعه برای نسل جدید. سلام کردن بیشتر در مواقع رسمی رخ میده الان.

من اول وبلاگ یک تیکه فیلمی گذاشتم از فیلم My dinner آمریکایی. دهه شصت که ما مشغول جنگ بودیم فیلمی در حد صحبتای یک نمایش نویس درست میشه که معضلاتشونو این طوری بیان میکنه.
نسل ها به طرفی که قدرتها مشخص میکنن میرن. از طرف دیگه هم من اینجا این چیزا رو هم مینویسم و هم عمل میکنم. مردم دیگه توقعی از خوش برخورد بودن یک دانشجوی دکتری نداشته باشن. موقع مواجهه باهاشون بهشون که مدرکو رتبه ام رو نمیگم، ولی تا میتونم به جای شما، تو خطابشون میکنمو از اون طرف برسم بهشون تُف میندازم سمتشون. بعد بتونم دعوا میکنمو یقه میگیرم. منم مثل خودشون و یکی از خودشون. چرا بگم من از این کوچکترم و یا شاید مثلا من از اون بزرگترم؟!
این که میگم میخوام برم کشور دیگه برای اینه که از مدرکم بتونم استفاده کنم. وگرنه که اینجا قصد ندارم بگم حتی بالاتر از سیکل سوادی دارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد