آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

بیکاران

برنامه خندوانه تموم که میشد یکباری دوربین میرفت رو پرچم اسپانسرش "یامهدی"! این اواخر در اومد که این بابا رامبد جوان هرچی میگفت برعکسش عمل میکرد. مخصوصا که وقتی رفت کانادا بچه اش رو اونجا به دنیا بیاره. الآن سوالی که برای میلیون ها بیننده برنامه اش به وجود اومده اینه که چی شد، این دراومد؟ هربار هی میدیدیم داره به ما توهین میکنه، اون همه آدم میدیدن، چی شد حالا این رفتارش رو شد؟! من خودم بشخصه بعد از کمی قطع برنامه اش اصلا یادم رفته برنامه اش خنده بازار بود یا خندوانه؟ اصلا انقد از برنامه اش بدم میومد.

به جز این، نمونه رفتار زشت هم زیاد داشت. مثلا یک روزی که بیکار بودیمو از افسردگی نمیدونستیم که چی کار کنیم، تلویزیون رو روشن کردیم این برنامه رو ببینیم. یکی تو برنامه اش گفت برای بیکاران دعا کنیم. همین رامبد جوان دهنشو کج کرد: برای بیکاران؟! نه، بذار اصلاح کنم: برای بیکارانی که دارن دنبال کار میگردن، نه اونا که نشسته ان تو خونه! من بیکار نشسته ام تو خونه که تو میلیون میلیون پول دربیاری، بعد اینطوری؟! حالا دراومده که وطن دوست نبوده؟

یعنی 10 میلیون بیکار نفهمیدن و نمیدیدن که داره بهشون توهین میشه؟! اتفاقا مال همون موقع ها هم بود که وزیر سابق صمت گفته بود با پدیده بیکاران شیک مواجهیم. من بشخصه اعتراف میکنم هرکاری به عنوان راهکار در اومدن از این پدیده انجام دادم تقریبا اشتباه بود. مثلا، از راهکارام این بود که برم شبکه ایران کالا ببینم. همون موقع یکی تو پنبه ریز بازاریابی میکرد که بریم پنبه بفروشیم. فامیلش هم وطن دوست بود. اتفاقا هم کارآفرین برتر بود؛ چون 100هزار شغل ایجاد کرده بود! بعد این از افتخارات دیگه اش این بود که یک ساعتو نیم برنامه داشت تو شبکه ایران کالا. از جمله کارهایی که تو به عنوان جذب نیروی این پنبه ریز شدن باید میکردی این بود که باید یک ساعت برنامه این یارو رو میدیدی تا بعد از تحصیلات عالیه ت بری پنبه بفروشی!

در ایران خبری از زن نیست

بعد از پخش موفقیت آمیز مستند آلمانی "زنی با پنج فیل"، فرانسوی ها مستندی برهمون وزن درست کردن و در اون زن عکاسی رو همکار مردی جوانتر از خودش به تصویر کشیدن. در فیلم خلاقیت در عکاسی، فرهنگ فرانسوی که یک عکاس میتونسته جا انداخته باشه، و زندگی حال اونها کاملا مشهود بود. میشه گفت که اگر قصدشون رقابت با اجرای مستند زنی با پنج فیل بوده، موفق بوده ان؛ خیلی قشنگ بود. یک جا چشمای زن رو نشون میداد که باید هربار بهشون تزریق میشد، و در آخرین صحنه ها هم چشمای اون زن به زیبایی همراه با نوک انگشتان پاهای صافش روی قطار دکوپاژ شده بود. کلا جزئیات، زحمت و موضوع توش زیاد دیده میشد. البته که پیشنهاد میکنم هم این مستند رو ببینین و هم مستند قبلی آلمانی رو. موضوع در این مستندها اساسا زنه!

اما در ایران، برعکسه. دیروز مستند پشت صحنه انیمیشن "فیل شاه" رو میدیدم که حتی در پشت صحنه دوبلاژ روی یک صندلی خبری از زن ایرانی نبود. حالا شاید از خواهرانشون خواسته بودن بخش دوبله رو انجام بده که کسی دیده نمیشد. فردای اون روز اخبار بارها و بارها نشست دولتی ها رو با دانشگاهیان نشون داد. کاش میتونستم، حتی یک زن در اون سالن همایش ببینم! خبری از زن نبود. زن ها، شاید در جلسه ای میان رهبری شکایتی در این باره بکنن، و دانشگاهیان دارن میرن که همون 10% حضور زن ها در دانشگاه رو هم از بین ببرن.

ایران، خیلی ضد زنه!

کم خونی

خواهرم میگه تو توی این وبلاگ فحشای رکیک مینویسی، یا چمیدونم این وبلاگ مثل عورته، همه میدونن عورت وجود داره، ولی چون عیبه بهش لینک نمیدن. خودم بشخصه خیلی قبول ندارم. همیشه آرزو داشتم موقع پچ پچ و یا آهسته صحبت کردنو زیر صحبت کردن کسی نفهمه، ولی چه کنم که صدام تیزه و انگار کرم که نمیتونم آهسته صحبت کنم. خلاصه حرف دونفری نداشته ام هیچ وقت که کسی نفهمه.

از جمله حرفای خودمونیم امروز کم خونیه. آقا این بسیج اومدو فشارخون همه رو اندازه گرفت. داستان هم از این قرار بود که پرفشاری 30 سال به بالاها رو در تعداد بسیار بالا بگیره. البته که بد نبود. ولی اینجاش مساله است که برشور پخش کردندو چون موضوعشون پرفشاری خون و فشار خون بالا بود، از نظر اونها فشار کمتر 12 روی 9 خوب به نظر میومد! حتی نکردن به خودشون زحمت بدن بنویسن کمتر نه و بیشتر منظورشون مساوی بوده!

خلاصه که آمار خوبی، به شرط اینکه مثلا نخوان فقط فشار خون بالا رو بگیرن! کاش روزی مثل روز زن عین همین کار رو بکنن و البته برای کم خونی زنان. اصلا اتفاقا 30 سال به بالاها رو هم بگیرن، چون اتفاقا زنها اغلب از این سن به بعد ازدواج هم کرده ان. از بزرگترین و شایع ترین مشکلات حاد زنان، مخصوصا بعد از ازدواج کم  خونیه. امیدوارم کسی توجه کنه!

مرغ مادر

گاهی وقتی به رفتار و فهم مرغ ها که نگاه میکنم، ازینکه روزی شاید میخورمشون ناراحت میشم. گاهی فکر میکنم که اونها هم زندگی جاودانه دارن! همین الآنش هم لااقل معتقدم که خدا بعد از ذبحشون، گوشتشون رو حلال کرده، ولی مطمئنا روحشون جاودانه است.

رفتار مرغ ها در شرایط مختلف متفاوته. این تفاوت بقدری زیاده که نمیشه یک قانون کلی رو برای رفتارشناسی همه شون جمع زد. امروز این یکی مرغ مادر از صبح شروع کرده بود به هرکدوم از جوجه هاش یکی نوک زدن. جوجه هاش ترس از نوک خوردن از بقیه نداشتن، و این مرغ خیلی خودخواهانه داشت بزرگشون میکرد. طوریکه اگر غذایی می آوردی، اون غذا حتما فقط مال بچه هاش بود و اگر غذای دومی بود برای بقیه نبود؛ حتما غذای خودش بود. ولی امروز جوجه هاش باید تربیت میشدن؛ باید میفهمیدن که بزرگی کوچکی یعنی چه! باید جدا میکردن.

من تک جوجه با مادر دیده ام که تقریبا تا آخر عمر خودش رو به مادرش میچسبونه، از بس که از نوک مرغ های اطراف میترسه. ولی این جوجه های این یکی مرغه اتفاقا خروس هم هستن. پس فردا این خروس ها باید از مرغ مادرشون حساب ببرن. تا شب موقع غذا دادن میدیدم که مرغ مادر هنوز هم میخواد بگه هی مراقب جوجه های من باشین، اینا جوجه های منن! ولی طوری رفتار نمیکرد که جوجه ها بخوان لوس بار بیان. اونا باید مسئولیت پذیر باشن و از خودشونو بقیه، وقتی بزرگتر شدن هم بتونن مراقبت کنن! من نمیدونم، ما چطوری این مرغ ها رو با این سطح از فهم و شعور ممکنه بخوایم روزی به عنوان غذا بخوریم؟!

کال زرکشو دانشگاه

کلا از وقتی سعی کرده ام یکی از سایتام رو سرور (نه، هاست) بیارم بالا پیشرفت کندی داشته ام. تازه امروز تونسته ام اون آنتی ویروسی رو نصب کنم که رو سرور قبلی ها نمی تونستم نصب کنمو حملات ویروسی کلی داغونمون کرده بودن. البته این پیشرفته هم کلی خرج برامون داشته با نرخ روز ارزو برقو زمانو این چیزا!  الآن یک چند ماهی میشه میخوام سرورهامونو راه بندازم!

به خواهرم میگم میبینی؟ دو نفری قدر یک نفریم. تو هم با اون انصرافت. یک کامپیوتری قوی هم نشدیم! منکه اون زمان تلفن رایگان تو دانشگاهمون بودو 6 سال تموم اونجا وقت میگذروندم انقدر وقت نکردم که حتی یک زنگ به کسی بزنم! تو چطوری هی هر بار میرفتی به اسم دانشگاه این ور شهر و اون ور شهر. وسط شهر کجا و مثلا کال زرکش کجا؟!

حالا که دوباره کنکور داده میگه رتبه 13هزارمو ول کردم. 4 میلیون هم روش پول گذاشتم برای کلاس کنکور که حالا به بیشتر از 19هزار رضایت بدم!

بدبخت هرچی قبول بشه، میخواد بره. اگر کامپیوترم قوی تر بود، انقدر هزینه برا خودشو گرفتن تخصص های جانبی نمیدادیم!