آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

دین دین، دیدم

این بابامه. میاد پشت سرت، مثلا تو دستشویی. حتی میدوه، که بگه دین دین دیدمت. حالا بیا باهاش سرش دعوا کنیم! البته باباهه هم تنها نیست تو این ماجرا. تو کامپیوترا و بخش های سیستمها همراهم هم همین طوره. طرف میره پشت سیستم، بعد به طرق مختلفی که بتونه بهم برسونه، این آهنگ رو میزنه: دین دین، دیدمت. هه.

به حالت تحقیر. یعنی دوستی درکار نیست. من اومدم و تو رو دیدم.

خیلی ها دوست ندارن، مطالبی که روی کاغذ مینویسن رو دیگری نخونه. کاغذ، یک برگه ایست که بهش فعلا حسگر یا دوربین فیلمبرداری نذاشته ان. خیلی ها هم کنجکاو هستن که بدونن تو رو کاغذ چی نوشتی. حالا باباهه میاد چی کار میکنه، میاد می ایسته بالا سر کاغذت. همه ش رو میخونه. بعد آهنگ میزنه: دین دین. خوندمش! حالا بیا سر این کار زشتی که من کرده ام (!) با هم دعوا کنیم.

دین دین. می افته دنبال آدم . دین دین. میخواستم بدونم مایع ضدعفونی کننده کجاست. راست تو چشمات نگاه میکنه و اینو میگه. بعد منظورش اینه که بیا باهم سر اینکه افتادم دنبالت دعوا کنیم.

دین دین. دیدمت. حسودا تو کامپیوترم هم همینطورن. دین دین.

دین دین.

دین دین

 دین دین.

این کار هر روزشونه. کار هر روزشون نکبتا.

بروز مشکل نرم افزاری

شاید فقط تا اواخر دهه هشتاد بود که با این خطا در نرم افزارهای فارسی مواجه بودیم. مخصوصا وقتی که یک سی دی داخلی میگرفتیمو با یک کلیک کل سیستم هنگ میکرد، قیافه هامون از ترس خرابکاری دیدنی بود.

خلاصه، با این نرم افزارهای ایرانی یک وحشتی داشتیم از اینکه الآنه که خراب میشه. بعد از اون، خب رشته یکی مثل منکه کامپیوتر بود، ایجاب میکرد که عادت کنیم. بعد، یک دوره ای افتاد تو این دهه نود که هر کی یک گوشی هوشمند داشته باشه، برای رفتن تو اینترنتو شبکه های اجتماعی! این چیزی عجیب برای یکی مثل من بود. هم فرصت بود، و هم تهدید. البته، بیشتر تهدیدش رو دیدیم. فرصتاش رو شاید پول و ارز خارجی کردیم که بدیم ببرن، بره. الآن، البته من نه از انتخاب رشته ام ناراضیم و نه از شرایط موجود. خنده دار هم هست که میبینم، سایت های توپ و قدیمی ایرانی با این قطعی اینترنت هی دچار خطا میشن!

البته، سایت خودم بدتر دیگه بالا نمیاد به خاطر سرور خارج نشینش! وقتی نگاه میکنم اکثرشون هم https هم نیستن بیشتر به خودم فرصت میدم که هی کیسه ام رو تو این کامپیوتر خالی نکنم.

دیگه همینه دیگه. دارندگیو برازندگی. یکی داره هی جای ما برج میسازه، یکی هم مثل ماها که از اول اجاره نشینو خوش نشین بوده ایم، اول اجاره نشین این ملاکای ایرانی بودیمو بعدش خارج نشینو حالا هم که دیگه برامون جایی پیدا نمیشه. نمیدونیم هم از کجا مونده بودیمو از کجا رونده که حالا اینجا هم توش بیاد!

شد چندمین روز قطعی اینترنت؟ سابقه داره؟

این روزا

فکر میکردم الآن دیگه صبح پا میشمو دیگه میبینم اینترنت وصله. انگار فقط قرار بوده وبینار (Webinar) منو کنسل کنند. بعد که میبینم هنوز قطعه، میگم یعنی میشه دشمنام هم این قطعی باعث بشه ضرر کنن؟!

هرچند میدونم این قطعی ها هدف ضررشون بیشتر یکی مثل من بوده و بقیه از ماهواره گرفته تا اینترنت آزادو توییتر همه چی دارن. مثلا جهرمی الآن داره چی کار میکنه؟ مگر خود توییتر بگه اینجا جای سیاسی بازی نیستو دستشو ببنده. وگرنه که هر روز میرفته اونجا و هی توئیت میکرده!

دیگه امروز بگم که بیشتر حالو هوای دهه هفتادو دارم؛ اون زمان که همه اش یک قلم کاغذ دستم بود با مجله کامپیوتر جوانو هی ازش آدرسای اینترنتی مورد علاقه م رو تو کاغذ مینوشتم تا امتحانشون کنم. حس خیلی بدی نیست. البته، به جز این، نمیدونم چرا از یک ساعتایی از دیروز این گوشی هام به شدت دارن کار میکنن. هی میزنن باتری تموم کرده ان! منم چه میدونم، الکی میزنم تو شارژ؟ یا شایدم واقعا دارن باتری تموم میکنن. اونقدرم هوشمند نیستن که بگن پردازنده هاشونو الآن کی داره استفاده میکنه، عجیب!


بعدا اضافه کرد: یه راهپیمایی دیگه. حالا یکی دیگه. نه، مثلا جمعه 1 آذر 98 رو برا اون 5 دقیقه راهپیمایی پر از دودمون نکردن، حالا یکی دیگه روز دوشنبه 4 آذر! بعد میری تو مردم اطرافت، میبینی انگار اینا تو لندن بوده ان، تو ایران! اینا اصلا نمیدونن راهپیمایی یعنی چی! همون 9 دی 88 خواهرم فرداش امتحان داشت، معلم فرداش جیغ میزد دیروز داشتین چی کار میکردین؟! هیچ کسی نگفت که تنها شرکت کننده راهپیمایی خواهرم بوده! خودشون دارن چی کار میکنن؟ در حال اجرای پخش زنده برنامه موتور جستجو هستن! یه مدتی موضوعش عوض شده بود، حالا دیگه الآن بازارشون داغ میشه. حالا مردم بریزین تو خیابون. بریزین تو خیابون، تا صدای اینا که الآن اعتراض دارن شنیده نشه، صدای شماها شنیده بشه. بعدهم ماها با شماها دوستیم!


پ.ن: به هر بازار خنیاگر نشسته / چو حوران بهشتی دسته دسته

ترجمه: همه اینا که تو راهپیمایی شرکت میکنن مسلمان واقعیو حافظ ایمان و اسلام


یکشنبه 3 آذر 98: همچنان قطعی اینترنت در مشهد داریم. گوشی هایم به شدت در حال شارژ خالی کردن هستند. به تعداد روزهای قطعی، اینجا خواهم شمرد.

روسیه هم اگر اینترنت رو قطع کرد، اشتباه کرد!

شماها در این یک زمینه نمیتونید الگوتون رو کشورهای دیگه قرار بدین! روسیه، ایران نه شرقی و نه غربی نیست. ایرانی که جمهوری اسلامیش ادعای جهانی بودن داره. اینترنت رو وصل کنید، و به این اعلان جنگتون به خودی و ناخودی پایان بدین. قطع اینترنت به این نحو، مساله ای رو درست تر نمیکنه، و بلکه به شورش ها دامن خواهد زد.

چقدر زحمت کشیدم که آخرین مجله ای که با آن در تماس بودم، جی میل رو معرفی کنم؟ باوجودی که دانشگاه ایمیل در اختیارم میذاشت، ولی من اصرار به ارائه مقاله با جی میل داشتم. میدونستم، اون ایمیلی که دانشگاه در اختیارم گذاشته نمایشیه، و آخرش همون 4 بیتی هم که به عنوان فضا در اختیارم میذارن ازم میگیرن. از اون قدیمی تر هاش و گنده ترهاشون تو ایران جایی نگرفتن، چه برسه به ماها که دیگه بخوایم در چیزی به اسم فناوری جایی بگیریم!

همه جای دنیا همینه. همه دوست دارن، اونی باشن که بیشترین سود رو خودشون ببرن و در عوض بیشترین ضرر رو طرف مقابل داشته باشه. ایران هم، یکیش. اما اگر این رو گفتم، باید شماها پرچمتون رو هم عوض کنید. ادعاتون را از اسلامی بودن باید عوض کنید. کاری که قبلا هم ازتون خواستم بکنید. اون چینش که بیلیون آدم داره، همون چینی ها فیلترشکن استفاده میکنن! بعد، شماها زدین به کدوم خیال اینترنت رو قطع کرده این، اون هم تا این مدت؟

شماها که دست به تبعیضتون، مخصوصا در ارائه خدمات اینترنتی و در ارائه خدمات کامپیوتریتون بالا بوده، کار پر ریسک قطع کردن اینترنت رو انجام داده این. این کارتون قطعا به شورش ها دامن خواهد زد، و عمدی هست و تنتون می خاره!

تغییر رشته؛ ذکر یعنی زن

یک چند روزه که میگه از حالا دیگه من منتظرم ببینم رشته جدیدم چی میشه! میگه ذکر یعنی زن. میگه تو قرآن یک کلمه هوش نیومده! در عوض حافظه اومده. یعنی رشته من که هوش مصنوعی بوده اشتباه بوده. میگه دیجیتال یعنی دجال. کامپیوتر با مقادیر دودویی نیازهای دروغی ما رو برآورده میکنه.

حالا امروز خیلی متوجه این چرخش 180 درجه ایش نبودم، ازش میپرسم ما چه نیازی به این سایت داریم؟ میگه هیچ نیازی! خیلی جدی ها، کتاب لغات ترکی گذاشته جلوش بعد میشمره که به جز لغات فارسی که تو ترکی هست، 250 کلمه ترکیو شمرده که بلده. میخواد تعداد لغات انگلیسی هم که بلده بشمره تا ببینه چطوره که انگلیسی شده زبان دومش! میگه من نیازی به کامپیوتر ندارم. بهش میگم خیل خوب، از اون کتاب جلوت پول در بیار! میگم اصلا برای چی من اینجا نشسته ام؟! میگه اصلا همین حالا برو. من میخوام ببینم تو کی میخوای بری.

بعد که من عصبانی میشم میگه از حالا همه چیزو من انکار میکنم.