ساعت کمی از 12 شب گذشته و من اعصابم خورد شده از راننده های ماشینی که این موقع شب با حد بالایی که یک روانی میتونه داشته باشه در حال رانندگی هستن (و البته بعضا صدای گومس گومس بلندگوهای مسخره شون تو گوش کوی و برزن هست)
از موتوری گرفته تا سواری این موقع شب، احساس میکنم سیخ نشسته اند تو ماشیناشون درحالی که مثل یک جسد متحرک هدایت شده توسط شیطان هستند در حال حرکت و مردم آزاری بعد از نیمه شبشون هستند.
الآن بیشتر مصرف خانگی ما 20 ولت هست. اما چرا ما باید نیروگاهی داشته باشیم که برقی تولید کنه با ولت بسیار بالا تا بعد 220 ولتش به ما برسه و بعد باز من یک آداپتور بذارم سر راهش بکنمش 20 ولت؟! این همه هزینه آیا لازمه؟!
الآن ما آینده را در برخی کشورهای اروپایی میبینیم. جایی که انرژی خودشون رو نه از طریق کارگران ارزان نیروگاه های برقی-آبی و نه از طریق آلاینده هایی مثل گاز و نفت تامین میکنند. آلمان یکی از کشورهای نمونه در این زمینه است که کار روستاهایشان تولید انرژی برق هست. از این طریق کسب درآمد میکنن و از نظر هماهنگی و مقابله با ظلم و ستم نیروگاهی وضعشون از ما خیلی بهتره. ازهمین جهت هم هست که هواشون هم با وجود توسعه یافتگی بیشتر خیلی خیلی کمتر آلوده است.
برای کشور ما هم ممکنه این اتفاق بیفته که بستگی به یکی از دو شرط زیر داره:
1- کمر ما کامپیوتری ها که تکنولوژی روز رو داریم ولی مثل برقی ها نظام مهندسی نداریم، توانایی خم شدن بیشتر از این رو داشته باشه تا بتونیم به خوبی جای کارگرای خیلی ارزان قیمت نیروگاه ها رو بگیریم. پس تولید برق اونجوری ارزان و بدون آلایندگی به صرفه دربیاد
2- بقدر آلودگی هوا و کمی آب زیاد بشه که دعوا کنیم نیروگاه ها مجبور بشن از ظلم و ستمشون کمی عقب نشینی کنن
البته من چون خودم کامپیوتری هستم شرط دوم رو بیشتر دوست دارم. ولی اتفاقی که داره میفته اینه که معمولا از همون روز اول شرط اول برقراره. کمر ما کامپیوتریها هم ظرفیتی داره. ولی دعوامون اگر داشته باشیم فکر نکنم به جایی ببره. بهترین راه حلش اینه که برق کشی ساختمانمون رو خودمون انجام بدیم ولو این که اول مجبور باشیم امضا از مهندس برقش بگیریم (اون پول حروم امضا رو بدیم بهشون در عوض نریم برق 220 ولت شرکت برق رو بگیریم) و دوم این امضای مهندس عمران هم بگیریم (این هم تحمل کنیم، در عوض میریم با مصالحی مثل چوب که از نظر زلزله مقوام ترن ساختمونمونو میسازیمو انرژی خودمون رو خودمون برنامه ریزی میکنیم).
من هر بار میرم آزمایشگاه، تا چند روز آثار زشت حرکات بدی رو میبینم که ناشی از یک عده آدم میشه اسم خودشون رو هم گذاشته اند دانشجوی دکتری.
دیروز اون دختره که سلام نمیکرد، به محض دیدن پربار بودنم بلند کرد و سعی کرد کیکی بهم تعارف کنه. اون یکی که ادعا میکرد شماره ام رو گم کرده برام تلگرام کرده که من حسودم.
ویژگی حکومت طاغوت همینه. آدمای خوب توش کم دیده میشن و آدمای بد زیاد میشن (!)
قبلا براتون از فاش شدن هویت اداره مالیات پشت پرده کافه بازار نوشته بودم. امروز باز ایمیل داده تا فاکتورهای فروش قبلی حقوقی ها رو ازشون نگیریم باهاشون تسویه حساب نمی کنیم. یکی نیست بهشون بگه حالا مثلا رفتین تبلیغ خودتونو بقیه نرم افزاراتونو تو IOS و اندروید گذاشتین کسی ازتون مالیات گرفت؟!
معنی کارای دولت جدید در این نحوه مالیات گرفتنش اینه که به ازای ایرانی بودنتون مالیات بدهید وگرنه اوراق هویت ایرانیتونو باطل میکنیم همینی که هست.
دولت اصلاح طلب روحانی یک دولت آموخته است. مثلا بهش یاد داده اند برین سراغ معلولین و بگین بهتون خونه میدیم مثلا. حالا آیا واقعا این کار رو میکنن اصلا؟ اگر میکردن که خیلی خوب بود. الآن سالم هایش جایی ندارن چه برسه به معلولین! این سیاست دولته. این حرفو میزنه بعد در مرحله بعد شروع میکنه به باج گیری: خب معلول محترم فیش حقوقیش رو بده لطفا. فاکتورهای فروش؟ الآن یک هواپیما میاد آ دهنش رو باز کنه و بگه عشق من پرچمم و از این جور امتیاز گرفتنا. حالا آخرش هم کی داده کی گرفته...
پ.ن.: گذشته کافه بازار رو میتونید از اینجا بخونید