آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

الف ب ایران

زیرساخت‌های آب و برق ایران، به نوعی وابسته به خرید از بازارهای آمریکا و خصوصا ایالت پنجاه و یکم، اسرائیله. اینو مسئولین ما نمیگن، و فقط کمی که وارد کار بشی، و حتی به عنوان یک مغازه دار ساده بخوای فروشنده باشی میفهمی. آب با فیلترهای تصفیه، و برق و مخابرات با کابل‌هایی که از اسرائیل میخریم. چند وقت پیش مجلس فکر کنم تصویب کرد که دیگه این چیزا رو از اسرائیل نخریم. حالا نمیدونم در عمل چقدر ممکنه که صاحبان صنایع شبکه اینترنتی ما بخوان به حرف مجلس گوش کنن. فکرش رو بکنین پارلمان مجلس عراق بلافاصله بعد از ترور سردار سلیمانی اعلام کرد که آمریکا باید خاک این کشور رو ترک کنه، ولی با وجودی که پارلمان تصویب کرد و ما هم یکی از پایگاه هاشون رو زدیم، این کشور هم الآن میگن آمریکا دو قطبی شده و درگیر انتخابات و قضایای پسا انتخاباته، هنوز این اتفاق نیافتاده.

در مورد ایران هم، میتونه همینطور باشه. الآن، من یک مطلب تو اینترنت در سایتی به اصطلاح دانش بنیان میذارم به عنوان تحلیل، بلافاصله شاخه یهودی اسرائیلی صهیونیزم وارد عمل میشه و گزارشو میده. با خودم فکر میکنم، من یکی اینا این کار رو میکنن، فوقش یک پست اینترنتیش بکنم، ولی اینا چقدر دست به عمل و حالا پررو هستن که بدون اینکه حتی نیاز به گفتن این نکته به ملتی داشته باشن، با یک گزارش دادن، مشکلشونو حل میکنن.

فکر میکنید یک کابل برق خریدیم ازشون، یک پول پهنای باند دادیم و دیگه تموم شد؟ نه، اونا میگن مستعمره ما اینا رو خرید، باید نظارت کنیم.

نمونه دست جریانات اینترنتی ایرانی که به دست یهود کنترل میشه، همین سایت های دوقطبی خودمونه، که اگر گفته نشه مستقیما به دست دولت و دانشگاه دولتی و یا دانشگاه آزاد داره اداره میشه، برین ببینین که اگر طرف مغازه خاصی نداره، به چه سختی داره پشتوانه حضور مجازیش رو تامین میکنه. حالا یکی گوشی وارد میکنه، یکی خود کامپیوتر. اگر گوشی وارد میکنه، مغازه دارد پول سفرش به انگلیس رو هم ازتون میگیره این روزا و اگر کامپیوتر داره که من یادمه از همون زمان که مغازه ماشین های اداری حسن پور کامپیوترهامون رو وارد میکرد ما داشتیم قسطهاش رو کارمندی میدادیم. شیخ هم میووردن برامون که شماها چه کار مهمی دارین میکنینو اینا. ما میفهمیدیم که در جریان مقاومت در برابر دشمن وارد شدیم، ولی دیگه خبر نداشتیم که حتی در حد یک کاربر معمولی اینترنتی هم ارزشی نداریم.

یک کلمه این دانشجوهای تازه به دوران رسیده میگن، بازاریابی. همین بازاریابی کلی پول و هزینه، و حداقل ماشین زیر پا میخواد. اینطور نیست که بتونی براحتی یک درگاه پرداخت بگیری و باهاش کسب درآمد کنی. برین دنبالش و اگر تونستین براحتی این کار رو بکنین بیاین سکه بندازین تو جیب صهیونیستا، و یا فراماسونرها. تا همین حالا، بخصوص با تغییر نرخ ارز کلی سایت های ارائه درگاه پرداخت، به جز مستقیم بانکهاش، اصلا حذف شده ان. اونایی هم که قبلا تو وایبر بودن، الآن تو تلگرامن و بعدش اینستاگرام، اسمشون رو گذاشته ان کارشناسو از این حرفا که از نظر من حضور واقعی ندارن! برا خودشونن، خودخواهن و اگر کاری به کار ما ندارن، ما هم ایشالله کاری به کارشون نداریم، حالا میخوان شیخ باشن، دکتر یا مهندس.

من نمیخوام ناامیدتون کنم، ولی حقیقت هم این نیست که برین ببینین، یکی اگر مورد بی مهری و لطف دولت قرار میگیره، پس موجود بدیه، و یا نمیخواسته خدمات بهتری بده. نمونه اش همین سایت خودمه که حداقل هر نصف ماه بالا نمیتونه بیاد. باید براش هزینه بیشتر بدیم، ولی به هیچ طریق هم حمایت نمیشیم. در جریان پخش محتوای اینترنتی هم از همون سال 2011 که آمریکا با سوریه به طور مستقیم و غیرمستقیم وارد جنگ شد، کار ارائه محتوا هم سخت تر شده. یک سایت معمولی بلاگفا رو در نظر بگیرین، و یا همین سایت آپارات. بلاگفا که خیلیی در حذف محتوای ماها شهرت هم داره. میان آمار بازدید غلط نشون میدن، نمیذارن لینک وبلاگ های دیگه رو تو سایتت بذاری، لینک سایت خودت رو نمیذارن. تو رو منزوی نشون میدن، و هزار کار دیگه که نشون میده قطبی به سمت جریانات دوست امریکایی هستن. اینا رو گفتم، که اگر نمیخواین بدونین، حجت باشه.

بروز مشکل نرم افزاری

شاید فقط تا اواخر دهه هشتاد بود که با این خطا در نرم افزارهای فارسی مواجه بودیم. مخصوصا وقتی که یک سی دی داخلی میگرفتیمو با یک کلیک کل سیستم هنگ میکرد، قیافه هامون از ترس خرابکاری دیدنی بود.

خلاصه، با این نرم افزارهای ایرانی یک وحشتی داشتیم از اینکه الآنه که خراب میشه. بعد از اون، خب رشته یکی مثل منکه کامپیوتر بود، ایجاب میکرد که عادت کنیم. بعد، یک دوره ای افتاد تو این دهه نود که هر کی یک گوشی هوشمند داشته باشه، برای رفتن تو اینترنتو شبکه های اجتماعی! این چیزی عجیب برای یکی مثل من بود. هم فرصت بود، و هم تهدید. البته، بیشتر تهدیدش رو دیدیم. فرصتاش رو شاید پول و ارز خارجی کردیم که بدیم ببرن، بره. الآن، البته من نه از انتخاب رشته ام ناراضیم و نه از شرایط موجود. خنده دار هم هست که میبینم، سایت های توپ و قدیمی ایرانی با این قطعی اینترنت هی دچار خطا میشن!

البته، سایت خودم بدتر دیگه بالا نمیاد به خاطر سرور خارج نشینش! وقتی نگاه میکنم اکثرشون هم https هم نیستن بیشتر به خودم فرصت میدم که هی کیسه ام رو تو این کامپیوتر خالی نکنم.

دیگه همینه دیگه. دارندگیو برازندگی. یکی داره هی جای ما برج میسازه، یکی هم مثل ماها که از اول اجاره نشینو خوش نشین بوده ایم، اول اجاره نشین این ملاکای ایرانی بودیمو بعدش خارج نشینو حالا هم که دیگه برامون جایی پیدا نمیشه. نمیدونیم هم از کجا مونده بودیمو از کجا رونده که حالا اینجا هم توش بیاد!

شد چندمین روز قطعی اینترنت؟ سابقه داره؟

تلقین (2)

یک زمانی مثلا همین چند سال پیش، به هم اتاقی هام میگفتم دارم به خودم تلقین میکنم شوهر میکنم. بعد هم خب، چه انتظاری دارین؟! کلی مسخره میشدم دیگه. امروز این مطلب در مورد بسته شدنو تغییر نام بامیلو رو توسط گروهی اینترنتی میخوندم. کلی برام جالب بود. اصلا به خودم افتخار کردم که زیرمجموعه هیچ گروه اینترنتی ای نیستم. با خودم فکر کردم گروه اینترنتی چیه دیگه! تو این دنیای ایرانی ها (ما که نبودیم!) چه چیزایی پیدا میشه. من کلی زحمت کشیدم تا بالاخره ثبت شرکت ها رو راضی کردم که به یک اسم 4 کلمه ای رضایت بدندو من رو ثبت کنن. بعد مردم پیدا میشن با یک کلمه گروه اینترنتی حتی تو دنیا معروف میشن! با خودم میگم اینا همه اش هی دارن رو تلقین خودشون کار میکنن. بعد این هم دوره ای های من به من میخندیدن! اصلا یکی نیست بیاد به اینا بخنده.

سال هاست، که کاملا در نزاع موندن در اینترنت و یا چند محصولی شدنو موندن در حاشیه همه کارهای تخصصی مونده ام. مونده ام در جدال حتی با خودم. فرصت هایی رو هم حتی تو این جدال از دست دادم که واقعا هربار هم با خودم میگم چه بسا حتی فرصت نبودن. چه فرصتی؟! آیا ما در اینترنت در شرایط برابر بوده ایم؟! هرگز تا الآنش اینطور نبوده. هربار میگن صبر کنید بالاخره اینترنت امن تر میشه. ولی جدا آواز دهل از دور خوشه. اینترنت تا همین حالاش امن تر که نشده هیچ هی ناامن تر هم شده. آماری که در این رابطه داده اند از 35% به سمت 45% رفته. با خودم میگم سعی کن. بمون. بیشتر تلاش کن. کمی هم بیشتر روی امنیت شبکه کار کن. همه اش همین. راه دیگه ای بلد نیستم، بعد از سال ها استارت رشته کامپیوتر رو زدن.


هرچی خوبه آمریکاییه، هرچی بده فارسیه

یک سایتی هست به اسم film2movie.org، که به زبان فارسی هست و هم ایرانی ها از آن دانلود میکنن و هم آمریکایی ها. سایت دانلود فیلم به زبان فارسی زیاد هست، ولی آمریکایی ها فقط از همین یکی مخصوصا دانلودای فیلمشون رو میکنن. این به جز یوتیوب گوگل هست. آمریکایی ها زبان نوشتاری فارسی رو خیلی خوب یاد میگیرن با گوگل ترنسلیت. گوگل ترنسلیت فقط از بهبود ترجمه نوشتاری فارسی-انگلیسی حمایت میکنه و از گفتار حمایت نمیکنه. همین هم برای تخریب زبان فارسی هست. اونطور که من وضعیت دانلودهای اخیر با وجود تحریم های همه جانبه ایران، حتی برای نرم افزار رو دیده ام1 به نظر میرسه آمریکایی ها مشقاشون رو هم خوب یاد گرفته اند. آمریکایی ها با این مثلا زدن سایت دانلود رایگان فیلم های فلان همراه با معروف ترین فیلم ها به زبان فارسی جامعه هدفشون ایرانی ها هست. اینطوری میگن هرچی بده رو فارسی زبان ها با عدم قبول قوانین کپی رایت دارن اعمال میکنن، ماها هم که همه اش خوبیمو هیـــــــــــــــچ کارمون مشکلی نداره.

نکته بعدی مجوزهای سوراخ پر کنی هست که به نظر میرسه از آمریکا دارن هدایت میشن. قبل از تحریم های 2012 آمریکا دولت ایران از سایت های اینترنتی داخل کشور ای نماد رو نمیخواست. ولی حالا خیلی وقته که این رو میخواد. یک مجوز دیگه هم گفته اند که میخوان و اون جواز کسب اینترنتیه. رقیب ما حالا به جز جیره خواران دولتی (دیجی کالا، زومیت، پونیشا، کافه بازار و غیره) هم کسایی هستن که حالا آمریکا میشینن، هلند و فرانسه.... بعد این ها فروشگاه اینترنتی میذارن بدون نیاز به یک هم چین جوازهایی. مالیات در حد ضرورت میدن. حتی مدیران اجرایی از داخل دارند. ولی شیوه عملشون اینه که رئیسی نشسته در کشورهای خارجی داشته باشن. شاید حق هم دارند. اینترنت از آمریکا وارد ایران شده. گوگل هم که نعمتیه که خیلی شفاف تر از ایرانی های ناخن خشک داره مدیریت میشه (گوگل ترندز رو حداقل درنظر بگیرین). حالا اصلا چه اشکالی داره که به جای اسم مثلا Persian Gulf بذاره Arabic Gulf در ازای خدماتی که میده. و یا مثلا به من راههای پناهندگی رو نشون بده؟ اشکالی داره؟! مشکلی نیست.

 تا دیروز 24 متر برای مجوز کسب سوپرمارکت کافی بود. اما حالا برای کمتر از 75 متر مجوز نمیدن. الآن من تو اتاقی نشسته ام که فقط میدونم قالی زیر پام ایرانیه (بدون درنظر گرفتن رنگ و نخش که احتمالا وارداتیه). تلویزیون ال سی دی ما کره ایه. پنکه آلمانی روشن کرده ایم. و لپ تاپی که الآن دارم باهاش تایپ میکنم دل هست. تا حالا داشتیم رایگان کار میکردیم. هنوز الآن هم باید رایگان کار کنیم. چون خودمون رو مسخره کرده ایم اگر که سیستم های خودمون رو از داخل مدیریت کنیم، و انتظار پول و کسب درآمد بدون داشتنن مغازه داشته باشیم. بیگاری هم که نمیکنیم....

 

پ.ن: حالا شماها میخونید شاید جزو دسته بی درد جامعه باشین. ولی من همین چند وقت پیش رفته بودم حوزه علمیه زن های جا خونه مون و گفتم به ازای بیکاریتون شما اینجا حقوق میگیرین یک چیزی هم به ما بدین. دختره هم پررو گفت تو تحصیل کرده ای ولی چیزی بارت نیست ما میریم ماهی پنجاه هزار تومان نسخه اورجینال کاسپارسکی رو میگیریمو چون داریم این کار رو میکنیم کلی هم چیزی بارمون هست. بعد هم گفت اگر فوتوشاپ بلدی برو فلان جا تدریس کن چون تو مدرک دانشگاه گرفته ای (اون هم دکتری) پس باید در یک چیزی مثل فوتوشاپ لطف ما بازاری ها و متخصصین کارکشته شامل حالت بشه و ...


1-      و حتی من دیده ام و بنظر میرسه ارجاع دادن به مقالات مسلمانان هم اخیرا شاملش شده