آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

تلقین (2)

یک زمانی مثلا همین چند سال پیش، به هم اتاقی هام میگفتم دارم به خودم تلقین میکنم شوهر میکنم. بعد هم خب، چه انتظاری دارین؟! کلی مسخره میشدم دیگه. امروز این مطلب در مورد بسته شدنو تغییر نام بامیلو رو توسط گروهی اینترنتی میخوندم. کلی برام جالب بود. اصلا به خودم افتخار کردم که زیرمجموعه هیچ گروه اینترنتی ای نیستم. با خودم فکر کردم گروه اینترنتی چیه دیگه! تو این دنیای ایرانی ها (ما که نبودیم!) چه چیزایی پیدا میشه. من کلی زحمت کشیدم تا بالاخره ثبت شرکت ها رو راضی کردم که به یک اسم 4 کلمه ای رضایت بدندو من رو ثبت کنن. بعد مردم پیدا میشن با یک کلمه گروه اینترنتی حتی تو دنیا معروف میشن! با خودم میگم اینا همه اش هی دارن رو تلقین خودشون کار میکنن. بعد این هم دوره ای های من به من میخندیدن! اصلا یکی نیست بیاد به اینا بخنده.

سال هاست، که کاملا در نزاع موندن در اینترنت و یا چند محصولی شدنو موندن در حاشیه همه کارهای تخصصی مونده ام. مونده ام در جدال حتی با خودم. فرصت هایی رو هم حتی تو این جدال از دست دادم که واقعا هربار هم با خودم میگم چه بسا حتی فرصت نبودن. چه فرصتی؟! آیا ما در اینترنت در شرایط برابر بوده ایم؟! هرگز تا الآنش اینطور نبوده. هربار میگن صبر کنید بالاخره اینترنت امن تر میشه. ولی جدا آواز دهل از دور خوشه. اینترنت تا همین حالاش امن تر که نشده هیچ هی ناامن تر هم شده. آماری که در این رابطه داده اند از 35% به سمت 45% رفته. با خودم میگم سعی کن. بمون. بیشتر تلاش کن. کمی هم بیشتر روی امنیت شبکه کار کن. همه اش همین. راه دیگه ای بلد نیستم، بعد از سال ها استارت رشته کامپیوتر رو زدن.