آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

دین دین، دیدم

این بابامه. میاد پشت سرت، مثلا تو دستشویی. حتی میدوه، که بگه دین دین دیدمت. حالا بیا باهاش سرش دعوا کنیم! البته باباهه هم تنها نیست تو این ماجرا. تو کامپیوترا و بخش های سیستمها همراهم هم همین طوره. طرف میره پشت سیستم، بعد به طرق مختلفی که بتونه بهم برسونه، این آهنگ رو میزنه: دین دین، دیدمت. هه.

به حالت تحقیر. یعنی دوستی درکار نیست. من اومدم و تو رو دیدم.

خیلی ها دوست ندارن، مطالبی که روی کاغذ مینویسن رو دیگری نخونه. کاغذ، یک برگه ایست که بهش فعلا حسگر یا دوربین فیلمبرداری نذاشته ان. خیلی ها هم کنجکاو هستن که بدونن تو رو کاغذ چی نوشتی. حالا باباهه میاد چی کار میکنه، میاد می ایسته بالا سر کاغذت. همه ش رو میخونه. بعد آهنگ میزنه: دین دین. خوندمش! حالا بیا سر این کار زشتی که من کرده ام (!) با هم دعوا کنیم.

دین دین. می افته دنبال آدم . دین دین. میخواستم بدونم مایع ضدعفونی کننده کجاست. راست تو چشمات نگاه میکنه و اینو میگه. بعد منظورش اینه که بیا باهم سر اینکه افتادم دنبالت دعوا کنیم.

دین دین. دیدمت. حسودا تو کامپیوترم هم همینطورن. دین دین.

دین دین.

دین دین

 دین دین.

این کار هر روزشونه. کار هر روزشون نکبتا.

عقربا (6)

زخم پیشینویم ناشی از برخورد یک فقره مشت یک بوکسور شوهر مریم خانوم سادات خانوم زن برادرم، هنوز درد داره. دستم همین طوری رفت روش و درد گرفت. گفتم خدایا اون روز که عکسشون رو هم گذاشتم تو نت، چند باری هم هی ازشون نوشتم تو نت. این بار باز هم باید ازشون بگم. باید بگم تا دلم خنک بشه. ببین چی کارم کرده نامرد. بعد یادم افتاد که از باباهه کم نوشته م. برای همین تصمیم گرفتم یک عکس از بابام پیدا کنم و عکس اون رو بذارم تو نت.

بابام این شکلیه:

اون جاروبرقی که می بینید دستشه عین واقعیته. تا ما جارو دستمون میگیریم جلوش میاد جلو و جارو رو سه ساعت روشن میذاره یعنی ماها بلد نیستیم جارو کنیم. پولش هم مهم نیست. بابام انقدر پول داره که هر طور دوست داره اسراف کنه و خرج کنه. اصلا چند ماه پیش رفته بود مشکل چاه حیاط رو با جاروبرقی حل کنه؛ انقدر این باباهه از این اختراع خوشش آمده. صبح های زیادی تا حالا شده که بلنده شده ایم، با صدای تق و توق ظرف ها. بارها خیال کرده ایم که کل ظرف های آشپزخونه رو شسته لابد. ولی هر بار بلند شده ایم و گشته ایم فقط یک یا نهایتش دو تا قابلمه دیده ایم شسته. همیشه این سوال برامون پیش اومده که پس اون صدای تقو توق مال چی بوده

بابام قدش از این که تصویر نشون میده بلندتره1. بابام یک اواخواهر کامله. ولی پول داره. انقدر پول داره که هر طور دوست داره خرج کنه. هر طور دوست داره ضرر کنه و چون سرپرست خانواره یارانه 40-50 تومنی رو خودش شخصا نگرفت. حتی با وجودی که ما دختراش نیاز داشتیم.

ننه ش یک بار برای پسرها که خیلی بچه بودن، اومد برنامه هفتگی رو راه انداخت. هفتگی ارث ما دختراش بعد پسراش هم شد. بابا و مامانم تا اندازه ای که ما مستقل نشیم پول دادن. ولی بابام همین پارسال تا فهمید ماها با همون شندرغاز هفتگی هم می تونیم مستقل بشیم قطعش کرد.

بابام انقدر داره که ماهی یک ونیم میلیون اجاره خونه ای رو می ده که وسط بازاره. این خونه تازه بعضی چیزاش غیرتجاری حساب میشه و تازه مسکونی شده. بابام انقدر اختیار داره که حتی اگر پسرش بیاد تو جلو چشمش من رو بکشه، ناراحت که نمیشه خوشحال هم میشه


1- دستش درد نکنه اون روز پلیس زنگ زده بودم 110، قدش از بابام بلندتر بود. ایستاد کنار بابام کلی کیف کردم که بالاخره یکی پیدا شد قدش از بابام بلندتر باشه