آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

پیشنهاداتم برای اخبار دیدن

در رو باز میکنم، بوی تند چوب سوخته دماغمو میسوزونه. با خودم تخمین میزنم که آلودگی هوای مشهد آیا تا خود 5شنبه هم ادامه پیدا میکنه؟

شماها که البته خوشحالین و من بهتون تبریک میگم. چون اصلا اخبار نمیبینید. ولی بقول تلویزیون همه دیگه شهروند خبرنگار شده اند، اما چقد در عوض سواد رسانه ایشون بالا رفته؟!

جناب ماها بی تقصیریم. یک عمر گولتو خوردیم تا پله های سواد و ترقی رو کم کم با سعی و خطا، و نه آموزش در هیچ جایی از دنیا یاد گرفتیم. یکیش مثلا نتیجه گیری از اعلام آتش سوزی های شما در جنگل های کالیفرنیاست. وقتی تلویزیون زیرنویس میکنه کالیفرنیا داره هنوز هم میسوزه، معنیش اینه که جنگل هایی از ایران هنوز هم دارن میسوزن. حدود نیم ساعت بعد اگر زیرنویس کرد که مثلا جنگل های اندیکای خوزستان 5 روز بود که داشتن میسوختندو حالا مهار شده، اصلا جای تعجبی نیست.

وقتی زیرنویس کرد که قیمت نفت کمی رفت بالا، شاخص سهام و بورس کمی رفت بالا، و در عوض قیمت سکه در ایران رفت پایین معنیش چیه؟ معنیش اینه که مثلا یکی از نفتکشای ما رو زده اند، دیالله پولشو بدین. چطوری؟ کافیه اعلام کنی میدونی همه دارن تندتند بورس سرمایه گذاری میکنن تا پول نفتکش رو جور کنن. دآفرین جناب. زودباش برو تو بورس سرمایه گذاری کن که سکه و پول ایران بی ارزش شد.

دیگه کم کم عادت میکنین. چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید.


بعدا اضافه کرد: گربه نره و روباه مکار داریم ماها. گربه نره میشه مثلا اداره اطلاعاتو تبلیغات بدردنخورش. روباه مکار میشه اصحاب رسانه، تلویزیونو امثالهم. طبق معمول هم آدمایی ساده دلی مثل ماها قراره پینوکیوهاشون باشیم.

وقتی برا ما نقشه میکشن ما چی کار میکنیم؟

بیست سال پیش یک نفری از انجمن اسلامی آوردن مدرسه خواهرم. طرف از جمع بچه های سن کلاس ششم و هفتم پرسید: وقتی برای ما نقشه میکشن ما چی کار میکنیم؟ از بین بچه ها خواهرم جرات کردو جواب داد: ما هم براشون نقشه میکشیم. طرف لب هاش رو گاز گرفتو گفت: نه نه نه، ما دفاع میکنیم!

وقتی در امر به این روشنی از یک بچه میپرسن کسی در حال نقشه کشیدن برای تو هست و اون قادره جواب بده که پس من هم توانایی نقشه کشیدن دارم رو اینطور نابود میکنن چه انتظاری از سرانو پران کشورمون خواهیم داشت.

مملکت ما دوست داره هرچیزی از خودش نشون بده خوشگل باشه. مثلا همین خوشگلی تلگرام. چقدر تا این اواخر هی تبلیغات این شبکه های اجتماعی به اصطلاح داخلی رو کردن؟ خیلی، بعد ولی یک چیزی راه انداخته بودن به اسم طلاگرام و هاتگرام که یعنی پوسته تلگرامه. فقط خدا میدونه که تا الآن هم هنوز اون پوسته هست که مردم بهش میگن تلگرام و یا بالاخره ازش کپی گرفتن.

من از بین تمام این برنامه ها عضو یکیشون شدم که حتی الآن اسمش رو هم درست یادم نیست. هربار هم میرفتم توش انگار خودشون میدونستن که کارشون تصنعیه! تنها خنگ روزگار فکر کنم خودمم. چون اصلا تو این کانال ها که تو این نرم افزار ایرانی گذاشتم اصلا کسی حتی نیومد سر بزنه!

رفته ام تو یکی از این سایتهای معروف تعویض کالا یک سری محصولاتم رو معرفی کرده ام. هرچند وقت یکی زنگ میزنه میپرسه: میشه تو اینستاگرام هم بذارینش؟! بعد یکی میاد میگه مدیر اینستاگرام رو کاملا اسرائیل نشین کرده اندو حالا صفحه سردار سلیمانی رو حذف کرده اند. بعد مثلا تلویزیون میاد به رقصو عشوه ازین اعضای حذف نشده اینستاگرام مطلب میذاره که بعله ما در توئیتر و اینستا که حالا گوه شده عضو خواهیم موند، ضمن اینکه از سردار سلیمانی به زیبایی تمام دفاع هم خواهیم کرد.

به چه زیبایی! show رسانه ای که میگن همینه. مثل اینه که بری ترکیه فیلم پایتخت رو ضبط کنی و بعد بگی آرزو داشتی جای این فیلمهای گوه ایرانی که به خورد مردم میدی Showهای ترکی رو بازپخش کنی، با تمام سکسی که فرانسوی ها تو دستورات ضبطشون آموزش میدن.

چرا من نباید کامپیوتر بخوانم؟ حتی اگر در عنوانش مهندسی باشد

دلایل بسیاری زیادی هست که نباید در رشته مهندسی کامپیوتر در ایران تحصیل کنی. درسته که این رشته آینده رشته های برق و الکترونیک هست، ولی حداقل به این دلیل که مهندسی کامپیوتر نظام مهندسی ندارد و نظام صنفی دارد بی خیالش بشین تا من بقیه دلایلم رو بگم.

اولین دلیل اینه که تا حالا شما شنیدین یکی از شخصیت های نظام از راس تا پایین بگه که باید مهندسین کامپیوتر رو به کار گرفت؟ خب نشنیدین دیگه، برعکس این جمله یکی از جمله های سرلوحه نظام های دیگری مثل کشاورزی هست.

دلیل دیگه اینه که خود مهندسین کامپیوتر تا بالاترین راسشون هم در تفرقه هستند و زیر پا خالی کردن در این رشته بر اتحاد و همبستگی اولویت داره. من حرفی با بازار کامپیوتر ندارم. من خودم اصلا دانشجوی دکتری کامپیوترم، و بازار و کامپیوتری های بازار رو از دانشگاهش جدا می کنم. حرف من سر دانشگاهشه. شما فکر کنید کمترین ارتباط ما با دانشگاه سر مقاله مجله دادن هست. یک در هزار امکان داره که کسی پیدا بشه خداپسندانه حتی اگر مقاله ت قابل رد شدنه اصلا آقا جان بگه رد شد؛ بگه مقاله ت رو چه می دونم به هیچ دلیلی رد کردیم. ولی متاسفانه انقدر سرشون شلوغه که حتی این جمله هم براشون لابد هزینه هایی داره که جواب نمی دن. البته من منظورم همه جامعه کامپیوتری دانشگاهی نیست. توشون آدم خوب هم پیدا می شه. ولی تعداد آدم هایی که بی پاسخت می ذارن زیاده

دلیل بعدی هم اینه که درسته که می گن قراره CPU بومی بیارن و دیگه ما از حالت وابسته خارج بشیم. یا چه می دونم سرور و شبکه ملی و داخلی و این چیزها. ولی در نظر بگیرین اول این ها دست چه کسانی می آید؟ اول دست همین سرشلوغ های محترم دانشگاهی کامپیوتری و دولتی می آید که معلوم نیست چقدر باید بهشون باج بدیم تا بخوان فقط بهمون بگن رد شدی. پس اون هم اگر پس از هزار سال بیاید، مال ماها نیست

دلیل آخر هم اینه که رشته های دیگه مثل فیزیک و فیزیک پزشکی و غیره  اصلا نمی خوان با کامپیوتری جماعت سروکار پیدا کنن. چهار تا سی دی و دی وی دی می گرن که از هزار تا کار کامپیوتری بهتر و قفل شکسته تره. این طوری اصلا می بینیم که نیازی به رشته کامپیوتر هم نبوده