آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آتش سوزی مشهد و دانشگاه

امروز این عکس رو اسکناس 5000 تومانی داشتم میدیدم:

کنار سردر دانشگاه تهران روی اسکناسی که کاغذش وارداتی هست و تغییر نرخ ارز در بدست آوردنش سختی بیشتر به ما تحمیل میکنه، تصویر سیاره و ثریا گذاشته اند. بعد هم یک شعر از فردوسی که وقتی فردوسی شد دانشگاهی در کار نبود. باید تکلیف این دانشگاهی که برای ما نه نون درست میکنه و نه آب و همه اش یکسره خرج رو دستمون میذاره روشن بشه. این دانشگاه از مردم نیست. این دانشگاه محل استعمار دانشجوهای بدبختی مثل من بوده. اقلا باید عکس سردرش از روی اسکناس های وارداتی ما برداشته بشه. دودش تو چشم ما بره که یک عده میخوان ازمون دیوار درست کنن برن بالا؟! امروز طرفدارای امریکایی باز هم آتش سوزی راه انداختن. یک دو سه تا 125 و آتش نشانیش رو که خودم دیدم. دقیقا این دود داره تو چشم ما میره. دانش بنیان یعنی چی که این ها راه انداخته اند؟! اون جا اسمش دانشگاهه و کسی که از سرو کول ما با فساد بالا میره دانش بنیانه. تف به سر این دانشگاه و هرچی دانش دزدی بنیانه...

قدیم هم همین بوده الان هم همینه. قدیم به عشایر میگفتن پول بدین که ما میخوایم مدارس تهران رو تجهیز کنیم! البته صداقتشون بیشتر بود و قشنگ میگفتن پول برای چی ازمون میگیرن. عشایر بدبخت میگفتن ما پول بدیم که تهرانی ها برن مدرسه؟! چه وضعشه؟! الآن هم همینه. ماها پول بدیم که شرکتهای دانش بنیان (سهمیه عضو هیات علمی رو که بدی میشه دانش بنیان) سودش رو ببرن؟! پول بدیم دانشگاه ها تجهیز بشن و هر روز ما فقیر تر بشیم؟! که چی بشه؟! تا کی این مملکت میخواد از ماها بگیره به یک عده مُفت خور دزد پول برسونه. دست این ها از این مملکت باید قطع بشه.


پ.ن: 4 ساله - 5 ساله از وقتی این عارف دانشگاه تهرانی اصلاح طلب و طرفداراش روی کار اومده ان، این مشهد رنگش با دزدی یکی شده. این آخریش که سکه ثامن هم بود از مشهد سر درآورده بود. بانک ها هر روز فکر کلاه برداری بیشترن. در حالی که سکه و طلا هست که داره تحریم میشه اوراق عرضه طلا! منتشر میکنن. دست اونی که دست پدیده رو قطع کرد درد نکنه، وگرنه بعدش پردیسبان داشت میومدو بقیه در همون راه. بانک های ما رو هم اگر از همون اول دست اولی رو قطع میکردن انقدر مار و افعی کلاه بردار نبودن که مثل روز روشن کلاه برداری کنن. دانشگاهی ها هم همین طور. تکلیف این ها باید روشن بشه. دست این ها باید به حدود خودشون محدود بشه. ما با دانشگاه های دانش دزدی بنیان که براشون کیسه از جیب مردم درست کرده ان به ثریا نمیریم.

نبض دانشجو!

تلویزیون پر هست از آدمای حال به هم زن نمایشی که برنامه های "از لاک جیغ تا خدا"، "دخترانه"، و از این آشغالا تحویل آدم میدن تا حالا که امروز میخوام درباره برنامه جدیدی تحت عنوان "نبض دانشجو" صحبت کنم که تو شبکه خبر پخش میکنن. بابای من همیشه صبح از خواب بلند میشه و میزنه شبکه خبر، حتی حالا که خیلی وقته نسبت به اغلب برنامه هاش بی توجه شده. بابای منو دست کم نگیرین. یکی از دولتی ترین و عشق دولتی ترین آدمای رو زمینه. اون اوایل انقلاب با چه عشقو علاقه ای روزنامه های جمهوری اسلامی رو جمع میکرد. واقعا هم قشنگ هم بودن برای آدمی مثل من که روزنامه های امروزو میبینه. ولی خب، برعکسش مادرم تقریبا روزی یک کارتون از اون ها رو مینداخت تو کوچه!

خلاصه، اینا رو گفتم که بگم شبکه خبر شبکه پدرها و مادرهاست (مخصوصا هنوز عشق دولتی هاش). حالا شما فکر کنید یک برنامه درست کرده اند تو این شبکه تحت عنوان نبض دانشجو. دیروز اَه اَه این دانشگاه صنعتی امیرکبیر رو نشون میداد، یعنی دانشجو ترم اولی داره توسط دانشجوی ترم بالایی راهنمایی میشه. یک عالمه جمله الکی که توسط یک مشت آدم عوضی ردوبدل میشد که من صداشون رو نشنیده تف تو روشون میکردم. مثلا یکی میگفت که بله فیلتر دانشگاهها کنکوره و نه اخلاق! بعد دیگه از این حرفا که میخواستن به پدرمادرها بگن دانشگاه جای شورشو از این چیزا نیست.

من نمیدونم چرا پخش برنامه های تلویزیونو پولی نمیکنن که انقدر آشغال تحویل ماها ندن! تاکی میخوان به این اداهاشون ادامه بدن!؟ امروز دختر-پسرهای هم سن من دیگه خودشون پدر و مادر هستن. همون هایی که دیروز جاش بود تو دانشگاه ها شورش کنن! حالا اگر شورش نکردن در عوض این تلویزیون گوهی رو خیلی وقته که توف و حذف از زندگیشون کرده ان. من نمیگم که نسل مثل من الآن نوه داره. ولی خیلی ها هستن در نسل من دهه شصتی که دارن حقوق از کارافتادگی و بازنشستگیشونو میگیرن. این پیرهای تلویزیون گردون تا کی میخوان ماها رو بچه و پپو فرض کنندو تحویل بگیرن!؟