آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

نبض دانشجو!

تلویزیون پر هست از آدمای حال به هم زن نمایشی که برنامه های "از لاک جیغ تا خدا"، "دخترانه"، و از این آشغالا تحویل آدم میدن تا حالا که امروز میخوام درباره برنامه جدیدی تحت عنوان "نبض دانشجو" صحبت کنم که تو شبکه خبر پخش میکنن. بابای من همیشه صبح از خواب بلند میشه و میزنه شبکه خبر، حتی حالا که خیلی وقته نسبت به اغلب برنامه هاش بی توجه شده. بابای منو دست کم نگیرین. یکی از دولتی ترین و عشق دولتی ترین آدمای رو زمینه. اون اوایل انقلاب با چه عشقو علاقه ای روزنامه های جمهوری اسلامی رو جمع میکرد. واقعا هم قشنگ هم بودن برای آدمی مثل من که روزنامه های امروزو میبینه. ولی خب، برعکسش مادرم تقریبا روزی یک کارتون از اون ها رو مینداخت تو کوچه!

خلاصه، اینا رو گفتم که بگم شبکه خبر شبکه پدرها و مادرهاست (مخصوصا هنوز عشق دولتی هاش). حالا شما فکر کنید یک برنامه درست کرده اند تو این شبکه تحت عنوان نبض دانشجو. دیروز اَه اَه این دانشگاه صنعتی امیرکبیر رو نشون میداد، یعنی دانشجو ترم اولی داره توسط دانشجوی ترم بالایی راهنمایی میشه. یک عالمه جمله الکی که توسط یک مشت آدم عوضی ردوبدل میشد که من صداشون رو نشنیده تف تو روشون میکردم. مثلا یکی میگفت که بله فیلتر دانشگاهها کنکوره و نه اخلاق! بعد دیگه از این حرفا که میخواستن به پدرمادرها بگن دانشگاه جای شورشو از این چیزا نیست.

من نمیدونم چرا پخش برنامه های تلویزیونو پولی نمیکنن که انقدر آشغال تحویل ماها ندن! تاکی میخوان به این اداهاشون ادامه بدن!؟ امروز دختر-پسرهای هم سن من دیگه خودشون پدر و مادر هستن. همون هایی که دیروز جاش بود تو دانشگاه ها شورش کنن! حالا اگر شورش نکردن در عوض این تلویزیون گوهی رو خیلی وقته که توف و حذف از زندگیشون کرده ان. من نمیگم که نسل مثل من الآن نوه داره. ولی خیلی ها هستن در نسل من دهه شصتی که دارن حقوق از کارافتادگی و بازنشستگیشونو میگیرن. این پیرهای تلویزیون گردون تا کی میخوان ماها رو بچه و پپو فرض کنندو تحویل بگیرن!؟