آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رما

دو گروه تروریستی موتوری اومدندو در بازار مرکزی ایذه مردم و نیروهای امنیتی رو به رگبار بستن و تا حالا 7 نفر جان باخته (شهید شده) و تعدادی زخمی شدن. در اصفهان هم همینطور و یک چند نفری شهید شدن!

گویا از یکسال قبل از خروج ترامپ از برجام و تشدید تحریم ها و خودتحریمی ها این ها از جمله مواردی است که ماها باید نوش جان کنیم (دستوریه دیگه، نوش جان میشه)!

شهدای شاهچراغ رو که دیدم. بین آنها کودک سه ساله ای به نام علی اصغر بود. چه اتفاق نادری! در سال 1401 با نام ابجد علی اصغر گویی کسی او را گلچین کرده!

برنامه زندگی پس از زندگی، یکی از بازمانده های حمله تروریستی مسجدی در کویت رو نشون میداد. مردی که به شدت هم زخمی شده بود روی تخت بیمارستان از اطرافیانش میپرسید آنچه من دیدم شما هم دیدین؟!

دستی نمازگزاران پس از حمله انتحاری را گلچین میکرد و هر کس با آرزویی میگفت من رو ببر، من رو ببر!

آن دست که بود؟ آیا او همانی نبود که علی اصغر از شاهچراغ را برد؟ او امام حسین بود؟

امام حسین زنده است؟

چه کسی برنامه ریزی کرده بود پدر و مادر آرتین به جای همیشه پنج شنبه ها  این یک بار را چهار شنبه شاهچراغ بروند؟!

آیا دست داعش و امرای آن در کار بود و یا دست خدا؟ آیا کسی مثل امام خامنه ای هر سال را به نامی نامگذاری میکند؟

انتخاب با چه کسی است؟ خدا یا کسی به نام داعش؟

خداوند در قرآن به پیامبر اعظم میگوید و «ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رما»، آن تیری که در جنگ تو انداختی سمت دشمن کار تو نبود، بلکه کار ما بود.

کارآگاه شده ایم. میگردیم ببینیم کی اون پشت برنامه ریزی ها رو کرده بود. نگاه میکنیم دست کوچکی در قالب خوک، در قالب غیر بشری، خیلی زشت، کاری میکنه، ولی نتیجه اش که بررسی میکنیم میبینیم به چه زیبایی بود! وقتی خروجی خیرخواهی و فرجام خواهی نیک میشه، میگم کاش همه نیک بخواهن.

منکه خیلی برام اتفاق افتاده. گاهی در ذهنم جستجو میکنم مثلا یکی رو پیدا میکنم و میگم این کار او بود. بعد از بررسی میبینم نه، او نمیدانسته که من فلان چیز رو میخوام. برعکس هم دقیقا همون سر راهم گذاشته شده.

در جاهای مختلف، در بیابان و در شرایط مختلف نگاه میکنم و میبینم که چیزی که میخواستم مثلا پیدا شد. دیگر دنبال کسی نمیگردم. میگم کار خودش بوده! میگم کار خدا بوده!

وقتی نگاه میکنم انتخاب ها که صورت میگیره شبیه اعمال نیکان و انسانهای زنده اطرافمه. میگم نه، فقط خدا به تنهایی نبوده، بشر هم دست داره! شاید بشر از غیب!

شاید بشر از نوع شهید که خدا میگه و شما فکر میکنید آنها مرده ان، بلکه زنده ان و نزد خداوند روزی میخورند!

منهم افسرده میشم. میگم نرید، مثلا مسجد و به خانه خدا نرید. هوا سرب داره. هوا آلوده است. اینطوره، اونطوره. البته، عقلانیت این رو میگه. ولی اگر رفتین و اگر ناچار بودید خدا به همراهتونه. ماها هم که اینطور زنده موندیم امیدواریم خدا به همراهمون باشه!

جوان ازدواج نکرده فوت میکنه میگن ناکام فوت کرد! از کجا میدونی؟ ماها چقدر از دنیا میدونیم؟! بگم هیچ، گزاف نگفته ام

میگن بچه نداشته، عقبه نداشته! اگر بچه داشته و حالا فوت کرده و یا شهید شده، میگن مثلا این روز بچه ش رو ندیده. باز میگن، فکر خانواده اش رو بکنید که الآن چه حالی دارن!

اونی که بچه نداشته، ای بسا فرزند خوانده داشته. ای بسا خدا مدام بهش داده و ماها ندیده ایم! و آن کسی که بچه داشته و حالا فرزندش  بی پدر شده و بی مادر شده که وظیفه ماها میشه براشون کاری بکنیم!

کافران، موقع دادن سهم فقرا از اموالشون میگن برو خدا روزیت رو بهت بده! برای دادن برنامه ندارم و یا خدا تقسیم کرده؛ انقدر به من داده و اگر خدا میخواست به تو هم میداد!  

کافره دیگه؛ خدا رو قبول نداره. نتیجه اش این میشه که به ماها میگن صبر کنیم. عوضش همین دار و درخت و بلکه بهتر در جایی به اسم بهشت هست. همه هستن، ولی کافر نیست! دیگه حالا اون کافر کجاست، بستگی به میزان کفرش داره. کافر هست که حتی نمیدونه چقدر کافره! رفته اون دنیا و یقین پیدا نکرده که چقدر کافر بوده!

امیدوارم ماها جای اونها نباشیم. کاش حضرت علی بن ابی طالب ناظر اعمال ما باشه!

بعد از رفتن او

راستشو بخواین برای حضرت زهرا خیلی یادم نمیاد که غصه خورده باشم. الآن هرچی فکر میکنم میبینم برای مصیبت مثلا امام حسین مطلب زیاد بوده، ولی برای حضرت زهرا که شهید هم هست، نه. جوان هم بوده دیگه. ضمنا اینطور هم نبوده که مثلا شهادتش جلوی چشم کلی آدم باشه، و یا مثلا کلی آدم درگیر قضیه بشن. در مورد بعضی شهادت ها، به نظر من باید بگیم، وای نوه اش؟ یکی از اونا سردار سلیمانی بود. در مورد حضرت زهرا هم باید بگی نسل های بعد از اون؟ حق اونا!

ذکر مصیبتی هست که در اون اشاره میکنه به گریه امام زمان برای مادر، زهرا:

علامه بحر العلوم از علمای بزرگی که سابقه تشرف به محضر امام حسن عسگری (ع) رو زیاد داشتن، روزی در شهادت حضرت زهرا میرن سامرا. میبینن روز شهادته، و دریغ از نصب یک پارچه که اقلا نشون بده در فقدان کسی غم زده ای هست. با خودش میگه یک سر هم برم سرداب مقدسو بعد برم خانه. اونجا با خودش فکر میکنه که مرجع تقلید شیعیانی که باش، ولی یه امشبو ذکر مصیبت مادر امام زمان بکنو روضه بخوان.

این علامه مثل من بوده، فوقش یک سلامی با تمام وجود به حضرت زهرا میکنه: السلام علیک ایتها صدیقه شهیده ...

این سلامو با تمام وجودش میگه و یک دفعه با گوش سر صدایی از سرداب میشنوه:

"وا اماه وا اماه" حزینی در فضای سرداب طنین انداز شد. نگاه کردم و دیدم مولایم امام زمان (ع) عمامه از سربرداشته و سر را برهنه کرده است. بر سر و سینه میزند، در حالی که ناله میزند: مادر جوانم زهرا! مادر جوانم زهرا!

وقتی حضرت از عزاداری فارغ شدند، به نام علامه را صدا زدند و گفتند: سید بحرالعلوم سلام من رو به شیعیانم برسان و از قول من به آنها بگو هرجا که روضه مادرم حضرت زهرا سلام الله علیها باشد، اولین گریه کن آن محفل من هستم.


بعدا اضافه کرد: نوشتم "ام" (مادر)، یاد آیه قرآن افتادم که میگه: فامه هاویه1. در روزی که قیامت و محشر میشه. بعضیا که کفه ترازوی اعمالشون سبکه، مادرشون قعر جهنمه. البته، مشخصه که اونی که کفه ترازوی اعمال نیکش سنگینه ساکن بهشته. آدم میگه وای برکسیکه مادرش هاویه است. مادرش آتش سخت سوزنده است. این البته، کاملا جدای از قضیه انسان هاست. موضوع اینه که بعضیا آدم نیستن؛ هیزم جهنمن.


_________________________________

1- سوره قارعه آیه 9