آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آلودگی بنزینی

دیشب با وجودی که درز گیری کرده بودیم، بو و مزه بنزین زیر زبونامون بود. همه اش هی فکر میکردیم که امروز چه روزیه؟ شایدم جشن میلادی چیزیه! منکه دیگه فشارم رفت روی مرز و برنگشت. وگرنه که بوی بنزین رو حس نکرده بودم، تا اینکه خواهرم دماغشو بستو همه ش هی میگفت بو میادو اینا

بعد شبکه خبر زیرنویس کرد که کارت سوختتونو وقتی میزنید به دستگاه، اول صبر کنید تا اسمتون بیاد. از اینجا ناگهان متوجه رابطه این خبر با اون کار مردم شدیم که قبلا هم مشابهش رو برای این کارت های تلفن عمومی دیده بودیم. خواهرم گفت: احتمالا دیگه ملت یاد گرفته ان با کارتاشون یک کاری بکنن که سهمیه بندی بی معنی بشه. گفتم آره، تو همین وبلاگ آهم هم یکی همینطوری میگفت کرده. احتمالا هم تو این شبکه های ماهواره ای دارن روش کار رو یاد میدن. مثلا میگن دوستامون از تهران یک ویدئویی درست کرده ان که براتون نشون میدیم. بعد اونوقت روش دور زدن کارت رو یاد میدنو پشت سرش بزنو برقص.

دیگه یاد سایفونو فیلترشکن هایی افتادم که اونجا به ملت یاد میدن کدومش بهتره! بعد، یاد خودم افتادم که هیچ وقت استفاده نکرده امو وقتی هم از ملت میخواستم با فیلترشکن برام فیلم نامه ای چیزی دانلود کنن انگار بهشون حرف زشت زده امو حرف ... و شورت و اینا وسط کشیده ام! حالا، خودشون بیستو چهار ساعته تو این چیزان ها! یکی مثل منکه دیگه بهشون بگه، انگار حرف زشت زده.

انگشت خیس در هوا بهترین راه هواشناسی

راه های مختلفی برای هواشناسی وجود داره. از جمله استفاده از یک عدد انگشت سبابه است که قبلا در دهان شما خیس خورده و دیگه توجه به شایعاتی هست که من درست میکنم. مثلا شما امروز وقایع اینجا رو میخونید و پیش بینی میکنید چون مثلا فلان کلمه یا مثلا فلان جمله تو این وبلاگ اومده پس بدا به حالتونو سق سیاه نوشته.

به این جای کلامم که میرسم کمی خب ناراحت میشم انقد سق سیاهم دیگه. ولی خب، دوست داشتم کمی هم اینجا بنویسم. تلویزیون زیرنویس کرد هواشناسی با اون همه دمو دستگاه و حتی گزارش های مردمی نتونسته برای بارش های اسفند و فروردین پیش بینی درستی بکنه. خب، باید بریم دنبال دلیل. چون یکی مثل من هم انتظار وقایع بد رو داشتم بعد از اون همه نشانه!

شاید میخواستن اتفاقات خوبتر سنگین تر بیفتن. یاد داستان بابام میفتم. میگفت یکی از فوت های جلو چشمش فوت سفور تقی آباد بوده. اون موقع که هنوز تازه داشتن متروی مشهد رو میساختن. یک جویبارهای بزرگی هم درست کرده بودن. از اتفاقات بارندگی مشهد اون زمان ها این بود که به راحتی همین تقی آباد آب میگرفت. اون روز هم همونطور بود. یک سفوری هم همون موقع کج میشه توی جوب تا خاروخاشاک ها رو برداره. ولی رفتن سمت جوب همانو غرق شدن سفور بیچاره توی جوب همان. به همین راحتی، در یک روز عادی و در یک بارش عادی سفوری مردو هیچ کس هم خب البته مقصر نبود! دیگه این طوریه دیگه. فقط شاید یک ناراحتی دائمی بشه برای کسایی که داشتن قبل از غرق شدن سفور زنده نگاش میکردندو بعد هم یهویی جلوشون تو یک جریان طبیعی آب مردنش رو دیدن!

اما پیش بینی آبوهوای امروز به گزارش دستگاههای پیچیده و دقیق ما: هوا عجیب بسیار آلوده است. نگاه میکنیم سمت ما ترافیک نیست و فقط هی میگیم باوجودی که باران در حال آمدن هست، این آلودگی عجیب هوا از چیست؟!

خب دوستان عزیز شب خوش. با یک پیش بینی دیگه و اعلام آبوهوای دیگه شما رو به خدای بزرگ میسپاریم

شورای شهر مشهد یک مشت لندهور و لنپنن

ساعت 10 شب که میشه، طرح زوج و فرد ترافیکی که تموم میشه دیگه هوا نمیدی تو؛ قشنگ بنزین می دی تو. مردم جدا مقاومت کردن. مخصوصا مردان جوانی که سرشار از انرژی جوانی یکه تاز هی تو خیابون رفتندو اومدن. شورای شهر مشهد مثل تهرانه که یک هاشمی رفسنجانی گنده داره توش کار میکنه؟! نه یک مشت لندهور لنپنن. مثلا ما آرزو کنیم که این ماشینا و موتورها رو روزی 50 هزار تومن جریمه کنن؟! چه حرفا؟! در عوض از دو هفته قبل خبر میدن که میخوان ابرا رو بارور کنن. در عوض تو این دو-سه روز و چند شب مناسبتی عید ما مردیم از آلودگی هوا.

هوا آلوده است، برا چی میاین بیرون؟! قدم زائرین محترم روی چشم. ولی چرا کسی جلو دود تو چشم اینها رو نمیگیره؟! چه اشکالی داره که بیاندو تک سرنشین با ماشین هاشون جولان تو خیابون ها نیان. تا آخر بارندگی جدا از خودشون مقاومت نشون دادن. براشون نمی صرفه که با چتر بیان بیرون. چترشون یک چند تن آهنو ماشین کله گنده است.


بعدا اضافه کرد:

وقتی تلویزیون میگه وضعیت هوای مشهد در حالت هشدار هست، یعنی حتی بهترین جای خوش آبو هوای مشهد خرابه. این تصویر پشت پنجره اتاق منه ساعت 9:05 دقیقه قبل از پایان طرح ترافیکی:

کم مونده خونه ما رو خراب کنن و از روش رد شن. الآن مشکل جدید ما اینه که کنار ما دو تا بلوار شده!

داشتن روحیه تیمی

یادتونه پارسال چقد سر هوای آلوده غر میزدم؟ الآن هم هوای مشهد آلوده است. منتهی من دیگه از وقتی سرما خوردم و یک چند روز افتادم دیگه شب ها هم حتی برا مسجد بیرون نمیرم. یا مثلا پنج شنبه ها و شنبه ها که ساعت 11 صبح پیک ترافیکه، ممکنه ظهرش هم بیرون نرم. هی حرف میزنی هی حرف میزنی. بعد هم میبینی بی فایده است دیگه. اما موضوع امروزم گزینه روحیه تیمی این هاست که استخدام میکنن. مثلا میگن من باید بدونم کسی که برام کار میکنه حتما داره کار رو هر روز از صبح انجام میده و روحیه تیمی داشته باشه. برا سنجیدنش هم من معیارم زاهدیه. یعنی روش اون رو یاد گرفته ام که البته ازش خوشم هم نمیاد. زاهدی میومد سرجلسات گروهیمون اینطوری:

خب تو بگو چی کار کردی. بعد به نفر بعدی میگفت و این تو چی کار کردی در کل گروه و جلسه عمومی دور میخورد. بعد ولی وقتی میخواست دستور بده و یا مثلا کاری بکنه که عملی صورت بگیره اینطوری کار میکرد: به یک نفر یواش میگفت که دستورش چیه. بعد اگر قرار بود همه اون کار رو انجام بدن، اون یکی باید میرفت به نفر بعدی میگفت. همین طور ادامه پیدا میکرد این دستور درگوشیش تا مثلا برسه به یکی مثل من.

خب من از این روش استعماری خوشم نمیاد دیگه. برا همین یادش هم نمیگیرم. اون روز انقدر استرس گرفته بودم از این کار زاهدی که مثلا میخواست بگه جلسه بعدیمون کی هست. رفتم سر جلسه گروهیش که جلسه عمومیش بود این رو گفتم. گفتم من از راه دور میام و لطفا در جلسه عمومی چند روز قبل اعلام کنید که تاریخ جلسه بعدی رو کی گذاشته این! بعد زاهدی به حالت نمایشی در اومد از همه پرسید: من استاد بدی بودم؟! خلاصه، کلی ناراحتی خوکی کردو قضیه فقط به همون جا ختم نشد. نگو من نباید در جلسه عمومی مدیریت زاهدی رو زیر سوال! میبردم. دیگه اینطوریه دیگه، مدیریت سازمانی.

بنزینمون خوب نبود

از روزی که کوهسنگی رفتیم بدنم شروع کرد به ضعیف شدن. کوه، بله پر از طراوتو سلامتیه. ولی مجبور بودیم قبلش این جاده های پر از دودو گازوئیل رو طی بکشیم. خلاصه، ضعیف شدمو این روزا زاهدی هی میگه میدونم تو نیومده ای امضا بگیری؛ اومده ای التماس کنی. از اون طرف، برای این امضا من بلافاصله راهی شاهرود شدمو حسابی دیگه تو این راه ضعیف شدم. نتیجه اینکه امروز افتادمو از دیروز که ترافیک مشهد توسط خودشونو غیره زیاد شده هی بدتر شدمو سرما خوردم. امروز دیگه بدجوری سرما خوردگیم کامل شده و احتمال زیاد برنامه ام برای رفتن به مرکز شهر رو کنسل میکنم. حالا دیروز تلویزیون گفته بنزینمون خوب نبوده! و به تدریج داریم بنزین سوپر رو جایگزین میکنیم. بنزین سوپر یک سری استانداردهایی رو داره. قبلا اطلاع رسانی نمیکنن که دارن هوا رو آلوده میکنن!