آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

حضرت موسی یهودی یا مسلمان؟

اول این که پایه همه ادیان یکی هست. وقتی خداوند دین های جدید را می آورد در ادیان جدید ممکن بود برخی چیزها که حرام بودند را حلال اعلام کند و برخی هم برعکس. مثلا در دین قبلی خوردن گوشتی حلال بوده و در دین جدید حرام اعلام میشده. بنابراین وقتی دین جدید می آمده اصل و پایه دین قبلی رو قبول داشته. حضرت موسی هم در زمان خودش از جانب خدا دین یهود رو پایه گذاری کرد. بعد از حضرت موسی، کوروش معروف و حضرت زکریا1 که اسمش در قرآن هم آمده یهودی بودند. در زمانی که آن‌ها یهودی بودند هنوز دین مسیح و بعد از آن اسلام نیامده بود. اما نکته پیچیده‌ای که وجود داره اینه که ما مسلمون ها بدلیل اینکه معتقدیم برزخ و رجعت به دنیا وجود داره، معتقدیم که در حال حاضر دین حضرت موسی اسلام هست و نه یهود.

اما از این جهت که من بگم من مسلمون هستم کاش میتونستم مثل خیلی ها که عملا مسلمون هستن ولی میگن یهودی هستن و یا مسیحی، میگفتم یهودیم یا میگفتم مسیحی هستم. جدا الآن گیر کرده ایم. امروز اون اروپایی تزش میشه مبحث اقتصادی که شهید صدر تعریف کرده، زبان فارسی رو هم میره یاد میگیره بعد میره بانکداری اسلامی رو عملا اعمال میکنه. اصلا مهم نبود که طرف مسلمونه یا یهودی یا مسیحی. اصلا شاید این کار خمینی اشکال داشته که یک پرچم قرآنی بلند کرده و یک سری ابوموسی اشعری رو زیر اون به اسم اسلام گرفته. به همه شون هم گفته مسلمون در صورتی که نبوده اند.

یک جامعه ای داریم که همه اش میخوان ژندگی بکنن، فقط در قالب تعریف شده اسلامی خانواده. هر کاری میخوان بکنن برای انجامش اگر بهشون پول ندیم و اگر بهشون متن رو ندیم دست به کاری نمیزنن. من الآن در یک ساختار مسلمون به دنیا نیومدم. نه کشورمون اسلامی بود، نه خانواده مون. وگرنه شرایطی که من در آن زندگی میکردم هیچ فرقی با ساختارهای کافرها نداشته. چه فرقی الآن من با اون ارتودکسه داشتم؟! چه فرقی با یهودی اسرائیل دارم؟! برای خودش صلح هم داره. میتونست صحرای سینا رو هم پس نده. از همه فاسدتر و مفسدتر هم خودمون هستیم. سیخمون رو هم بلند کرده ایم تا بگیم میخوای به اسلام فحش بدی؟! کی گفته که ماها مسلمونیم؟! کتاب، بله کتابمون کتاب خوبیه. اما چندین ساله که عمل نمیکنیم. خیلی از داستان های قرآن ما با تکرار در کتاب های ادیان دیگه هم اومده. اصلا بگیم منبعشون هم قرآن باشه. حالا مگه بده؟! اصلا به همین دلیل چرا من ارتودکس نباشم؟!

نه این که حالا هی نگران این باشم که آی این شلوار من رفت تو شلوار اون. نه این که هر آیه ای که خواستم مطرح کنم رو بیارم تو شلوار خودم و خانواده. یک ابزاری هم به اسم روانشناسی هم این وری ها بگیرن دستشون هم اون طرفی ها تا بگن اول از خودت شروع کن و خانواده ات.

 

1-      Zachariah (Zechariah)، پیغمبر دین یهود در قرن 6 قبل از میلاد مسیح

 

پیام زنان در راهپیمایی روز قدس

به تصویر زیر نگاه کنید:

زنها دیگه فهمیده اند چی میخوان. این پیامشون تو راهپیمایی روز قدسه: اولویت ما زنان، اشتغال همسران و فرزندانمان است. نه رفتن به کنسرت و ورزشگاه. احتمالا منظورشون از فرزندان هم فرزندان پسر هست. اسمش روز قدس هست. ولی زن ها الآن رفتند راهپیمایی تا آرمان هاشون رو این طوری فریاد بزنند.

پ.ن.: البته این تصویر به تفسیر بیشتری نیاز داره: همسر همون شوهره. فرزند همون پسره. کنسرت و ورزشگاهش هم حاشیه سازی کاره. خیلی بهش توجه نداشته باشین.

باز نشدن صفحات سابمیت تبلیغ دار پابلیشرهای غربی

این روزا خیلی سایتهایی که باهاشون کار میکنم صفحاتشون باز نمیشن. فیلترشکن هم ندارم. هیچ وقت نداشته ام. دیروز رفتم تو صفحه جان-وایلی، صفحه باز میشه و معمولا به مقالات دسترسی داری ولی مثلا نمیتونی ثبت نام کنی مقاله بفرستی، یک پیغام گذاشت تو از Iran هستی، آیا سایت Iran میخوای یا سایت US؟ خب منم خیلی نفهمیدم چی میگه. ولی خب بهش گفتم سایت US میخوام. تو دلم هم کیفیت کار پابلیشرهای آمریکایی و انگلیسی بود. احتمال اینکه یک پابلیشر خارجی با کیفیت بالای پذیرش مقاله، مقاله ت رو ظرف مدت حتی کمتر از یک ماه چاپ کنه خیلی بالاست. مقاله ت رو چاپ میکنن بدون اینکه از نظر زمانی دچار مشکل بشی. پابلیشرهای اینجا اصلا کل پُزشون به اینه که کارت رو بخوابونن و دیر بهت جواب بدندو وقتی هم جواب دادن توگوشیشون یادشون نره. یاد دوست اردبیلیم افتادم که دانشگاه ترکیه درس میخوند. اونموقع هنوز بحث داعش بود و میگفت یکی از نگرانی هاشون اینه که قبل از اینکه تنش سیاسی بین ایران و ترکیه بیشتر بشه زودتر درسش تموم بشه و فارغ التحصیل بشه. چون تنش سیاسی بالا بره حتی ممکنه دانشگاههای ترکیه دانشجوهای ایرانی رو اخراج کنن.

خلاصه، ما که فعلا هنوز فارغ التحصیل نشده ایم. کمی فقط تنش کمتر میخوایم و یا فارغ التحصیلی زودتر، لطفا.

پ.ن: باید برم بشینم پیش جهرمی مقاله م رو برا ژورنال بفرستم. بعضیا کامپیوتراشون فیلترشکن نداره. خودشون فیلترها رو میذارن

آلودگی هوای مشهد از مرز هشدار گذشت

دارم لپ تابم رو خاموش میکنم تا دراز بکشم. اوضاعم مثل یک سرماخورده شدید هست. خیلی وقته که پنجره ها و در اتاق بسته است. ولی هوا بشدت آلوده است. امروز شنبه 12 خرداد 97 هوای مشهد به طور بیسابقه ای آلوده تر از چند سال اخیره. هم شنبه است و هم ادامه طوفان دیروز جمعه است. دیروز جمعه بود و عجیب بود که بجای بارون روزی که هوا رطوبت داشت و ماشین ها درنیومده بودن فقط با شدید و طوفان بود. امروز یک روز ماه رمضون هست  و گرد وغبار تو هوای مرطوب مونده اند. بیچاره بچه هایی که چند سال اخیر به دنیا میان و زنهایی که این روزا باردارن


"دُن آرام" و "اگر قره قاج نبود"

کتاب میخاییل شلوخوف روسی رو میشه گفت معادل دایره المعارف مارسل پرست فرانسوی درباره روسها دونست. معادل این کتاب رو میشه درباره ایرانی ها در قرن 19 تو کتاب محمد بهمن بیگی پیدا کرد. شاید روزی درباره کتابهای مارسل پرست خواستم چیزی بنویسم. ولی فعلا مطلبم درباره دن آرام روسی و اگر قره قاج نبود ایرانیه. البته خیلی نمیشه کار بهمن بیگی رو دایره المعارف دونست چون کتاب کلا 180 صفحه است. ولی دن آرام بیش از 2000 صفحه است و نویسنده اش هم 12 سال برا نوشتنش زحمت کشیده. وجه شبه این دو کتاب تو موضوع شورانگیزشون هست که به جنگ جهانی دوم میپردازن. تا قبل از اینکه این کتاب رو بهمن بیگی در سن 70 سالگیش بنویسه، ما فکر میکردیم که وقتی روسها از شمال به ایران حمله کردن و انگلیسی ها از جنوب، مردم ایران به جز قحطی زدگی پُخی نبودن. ولی این کتاب موضوع رو خیلی شورانگیز نشون میده، از دید یک قشقایی که قصدش حفظ موقعیت ایران بوده و با قرارداد ترکمن چای مخالف بوده. اخیرا این فیلم دانکرک انگلیسی هم که کلی جایزه برده بود ما رو با اون موقعیت جغرافیایی تو جنگ جهانی دوم آشنا کرده، یک اشاره یک خطی هم تو این کتاب بهمن بیگی بهش میشه.

البته شاید بشه گفت که ما شانس آوردیم بهمن بیگی موفق شده همین چند ورق رو در سن 70 سالگیش بنویسه. چون مطلب در این زمینه تقریبا نیست.

کتاب دن آرام رو هم بگم که در مورد زن ها نظرش فاسد بوده. البته این باطن نظر خیلی ها رو در مورد زن ها نشون میده، حتی تو ایران که بدلیل اسلامی بودنش حفظ ظاهر میکنه. مثلا میگه زنی هی دلش میشنگیده و میخواسته. بعد باید مردی پیدا میکرده. حالا پیدا نکرده رفته به بچه ها یاد داده و اینا. این البته که خیلی خوب شاید یکی از منشاء های نظر فاسد خیلی ها راجع به زن ها رو نشون میده. مثلا نشون میده که بابای من هی میگفت بشین تو خونه چه دیدی از نظر شلوخوف داشته و یا حتی برادرام، و یا خیلی مردای دیگه که ماها دلیل باطنی ذهن خرابشون راجع به زن ها رو نمیدونیم.