آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

وقتی مسئول تفتیش عقاید تو دهنت نشسته و فکر کرده که کاره ایه

یادم هست مادر پدریم، اون موقع ها که نوجون بودیم میخواست به ما فحش بده، چپ میرفت و راست میومد میگفت:

جوونه و نادون. بعد من انقد جا خودم حرص میخوردم که آخرش دیگه نتونستم تحملش کنم، هرجا میرفتم دیگه نه فکرش و نه ذهن درگیر بهش رو با خودم نمیبردم. اینطوری بود که در صلح قرار گرفتم.

اما الآن چی؟ الآن، انگار یک ننه بزرگی نشسته پشت لپ تاپ من و معلوم هم نیست کیه. جالب اینجاست که مثلا جایی نظری کمی بودار به بسیج، خامنه ای و یا حالا هرچی میذارم. بعد از سه ساعت ثبت نظر اعلام میکنه "خطا در ثبت نظر. آیا شما مطمئنید که میخواهید نظر را ثبت کنید؟"

من هم هربار باید بگم "بله"

واقعا در دنیای خود محور بعضی ننه بزرگای فحش بده داریم کار میکنیم. دیگه کار از سقف های شیشه ای هم گذشته. کارمون به جایی رسیده که باید نظر بذاریمو به زور یک ننه بزرگی بخواد بهمون تحمیل کنه که چی درسته و چی غلط

ما زیبا هستیم

تو ایران کیف میده مرداش رو نگاه کنیم. نگاه به زن ها کیف نمیده. از بس که زشت لباس میپوشیم. الآن میری خارج میبینی طرف لباس خونه ش رو پوشیده برا بیرون. همه هم این کار رو کرده اندو مشکلی نیست.

منظور من از پوشش زیبا اینه که مثلا این زنهای تاجیک رو دیده این؟ آدم دوست داره نگاشون کنه. اونا به زیباییشون اهمیت میدن؛ یک ماکسی بلند میپوشن و برجستگی هاشون هم زشتشون نمیکنه. چون نپوشیده ن که خودشونو زشت کنند. یا مثلا اینها که اهل کشور مالزی هستند. دیده این این ها رو چقد رنگ ها براشون اهمیت داره؟

ولی ماها چی؟ یک پاکت زشت تنمون کرده ایم، یعنی این مانتوعه. بعد مثلا حالا طرح داده ان مانتو جلو باز؛ از اون بالاش تنگ میچسبه به تنمون بعد از روبروش بازه؛ یک چیز زشت.

اصلا کیف نمیده تو ایران به زن هاش نگاه کنیم. حالا من از زشت پوشیدن خارجی ها هم مثال دارم. ولی دنبال نمونه های نقض نمیگردم. من خودم بشخصه بنظرم لباس تو خونه م خیلی قشنگ تر از لباسیه که بیرون میپوشم. قصد هم ندارم هیچ جاییم رو نشون نمیدم. عادت کرده م تو خونه با حیا لباس بپوشم. ولی خب چون ایرانیم این رو دیگه بیرون نمیپوشم دیگه.

اوضاع بعد از خامنه ای را چطور ارزیابی میکنید؟

دیروز داشتم مصاحبه ای که قبلا روزنامه دنیای اقتصاد با میرسلیم کرده بود رو مرور میکردم که بعد پاکش کنم. داشتم میخوندم که تیتر زده بود که میرسلیم اعتراف کرد بعد از 6 سال که احمدی نژاد رای آورده بوده روشش مشروع نبوده. بعد هم کسی که باهاش مصاحبه میکرده پرسیده بود احمدی نژاد یک کاپشنی داشت که معروف شد به کاپشن احمدی نژادی، حالا ممکنه که لباس مخصوص تو هم وقتی رای بیاری معروف بشه به لباس میرسلیمی؟ میرسلیم هم بهش اوکی داده بودو. ..

داشتم فکر میکردم از اون طرف مثلا میرسلیم میدیده که چطوری احمدی نژاد رو تقبیح میکرده ن، ولی باز هم خود خواسته داره میگه من همون احمدی نژادم!

از اون طرف دیگه هم که میدیدین چطور اصلا گروه رئیسی اینا هی با تلاششون به دنیا میگفتن که یک وقت به ما رای ندین ها (!) اصلا خنده دار بود. یک عده براشون این سوال پیش اومده بود که شاید رئیسی و دارودسته پلیس مخفین. تا این حد براشون قضیه طنزو شوخی به نظر میرسید.

ولی خب، راستشو بخواین هیچ کدوم این ها نبود. رئیسی و میرسلیم واقعی بودند. قصدشون پلیس مخفی نبود. خودشون و حامیاشون واقعا این طورین؛ تو خالین.

داشتم فکر میکردم حالا با این وضعی که داریم آیا بعد از خامنه ای، کسی که میاد حداقل خنثی هست ما چند صباحی نفس راحت بکشیم؟!

سفارشات من

داشتم ویدئوی دختری رو نگاه میکردم که به چند زبان مسلط بود. بعد همین طوری به نزدیک آخراش که رسیده م خواهرم میپرسه دوست داشتی این خواهرت میبود نه؟

کمی فکر کردم گفتم من دوست داشتم به جای برادرام ابراهیم هادی باشه. بعد هم بدم نمیومد به جای اون یکی خواهرم هم این دختره  خواهرم باشه.

بعد خواهرم میگه دیگه چی؟ نشسته برا خودش سفارش هم میده

مهدی بیا

الآن داشتم راجع به این فکر میکردم که اگر واقعا یقین داشتیم حضرت مهدی حضور داشته، چی میشد؟

داشتم فکر میکردم که یک چیز رایجی که خیلی راحت با خودمون میگفتیم، احتمالا اگر قصد خروج از کشور میکرد، خیلی راحت انگ جاسوس بودن بهش میزدیمو با یک درصد کمی از اهمیت میگفتیم عهه، به جای اینکه بیاد نون ما رو خورده به ما خدمت کنه، رفته مثلا آلمان داره خودشو پروار میکنه بعد از 1000 سال برگرده حکومت خودشو راه بندازه.

واقعا انقدر ماها خودخواهیم. یا شایدم مثلا وقتی تو فلان مرز کشور تو سروکله هم میزنیم، میگیم مثلا حکومت خودشو راه انداخته و نمیاد دعوای ماها رو که خودمون بانیش هم بوده ایم حل کنه.