یادم هست مادر پدریم، اون موقع ها که نوجون بودیم میخواست به ما فحش بده، چپ میرفت و راست میومد میگفت:
جوونه و نادون. بعد من انقد جا خودم حرص میخوردم که آخرش دیگه نتونستم تحملش کنم، هرجا میرفتم دیگه نه فکرش و نه ذهن درگیر بهش رو با خودم نمیبردم. اینطوری بود که در صلح قرار گرفتم.
اما الآن چی؟ الآن، انگار یک ننه بزرگی نشسته پشت لپ تاپ من و معلوم هم نیست کیه. جالب اینجاست که مثلا جایی نظری کمی بودار به بسیج، خامنه ای و یا حالا هرچی میذارم. بعد از سه ساعت ثبت نظر اعلام میکنه "خطا در ثبت نظر. آیا شما مطمئنید که میخواهید نظر را ثبت کنید؟"
من هم هربار باید بگم "بله"
واقعا در دنیای خود محور بعضی ننه بزرگای فحش بده داریم کار میکنیم. دیگه کار از سقف های شیشه ای هم گذشته. کارمون به جایی رسیده که باید نظر بذاریمو به زور یک ننه بزرگی بخواد بهمون تحمیل کنه که چی درسته و چی غلط
همه چیمون تحمیلیه...اینم روش
آره دیگه