آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

عملکرد پول ها تحت صلاحدید چه کسانی؟!

چرا، آیا و چقدر دولت باید در اقتصاد دخالت کند؟! اینها سوالاتی علمی هستند که در درس اقتصاد آنها را مطالعه میکنیم! دولت، نهادی است که متولی دارد و رئیس آن را در کشور ما مردم انتخاب میکنند. من تعجب میکنم که این اقتصاد انقدر بی صاحابه! یک تورمی در کشور درست میکنن که همه جوانان را دچار تنش میکنه، یک خلق پولی میکنن که کسی نیست بگه مرجعش از کجاست. جستجو میکنم در اینترنت و میبینم مدیر بانک سینا، شخص خاصی نتیجه جستجو نیست. در مورد بانک سامان هم همین نتیجه می آید. اصلا کسی هم با عکس نشانمان بدهند که مثلا این آقا شد مدیر عامل این بانک! چیزی دستگیر ما نمیشود! چون مثلا، در فضای مجازی یک شخص را میبینم و در فضای واقعی فیزیکی شخص دیگری را اثر گذار میبینیم! با اینکه انقدر هم تبلیغاتشان را میبینیم، دلیلی از حضور آنها در این اینترنتی که ما یکسره برای بودن مدیریت برند کنیم نمیبینیم! در نتیجه جستجو، چرت و پرت هایی برای آنها می آید، ولی بی ادبی هم برایشان نمی آید. در عوض ما نگاه میکنیم اگر مدیریت برند نکنیم یک وقت میبینی پشت سرمان کلی تصاویر و ویدئوهای نابهنجار اجتماعی با نام ما بالا می آید!

نگاه میکنیم، مثلا پول ایران در بین کشورها بی ارزش ترینه. حالا بی ارزش ترین شد دیگه، پس چرا وقتی یک کاغذ پولی بی ارزش رو یک بانکی میخواد جابجا کنه یک ماشین بزرگ شاسی بلند با یک سلاح گرم کاملا پر در مغازه بانک می آید می ایسته؟! ما اینهمه تولید میکنیم و قراره که به ازای این تولیداتمون ارزش بدهند. پول هم که بی ارزشه، پس به ما ارزش نمیدن. حالا سوال اینجاست که جابجا کردن این پول بی ارزش انقدر خدم و حشم می خواد؟!

اون روز جستجو میکردم در مورد حامی های مالی دانشجوها در مثلا کشور کانادا. نتیجه جستجو هیچ بود تقریبا! جستجو بیشتر کردم نتیجه این شد که چون از نظر دینی سکولار هستند و حتی کشورشان متمایل به صهیونیسمه، پس حامی مالی و مرجع مالی مشخصی نیاز ندارند که برای تو معرفی کنند.

میگن خوبی کاردانو و بیت کوین هم اصلا همین عدم شفافیتش برای نداشتن مرجع مشخصه! میگن این ارز دیجیتال خوبیش اینه که بانک خاصی مسئولیت نگهداریش رو نداره! این هم یک حرکت حیله گرانه دیگه است! اصلا کی گفته که این ها مرجع ندارن؟! اگر ما چیزی در مورد کسی نمیدانیم، دلیلی بر نبودنش نیست. حالا خیلی از بانکها و حامیان مالی در این کشورها میدانستیم که باید از ارز جدیدشان به نام بیت کوین بدانیم!؟

مثلا همین ارز بیت کوین که همه میشناسند. نتیجه جستجو چیست؟

«ایده ایجاد ارز غیرمتمرکز، ایجاد یک اکوسیستم موازی با سیستم متمرکز اقتصاد بود که به وسیله قوانین تعیین شده توسط مقامات اداره می شد، جایی که مردم باید به بانک مرکزی برای حفظ ارزش پول خود اعتماد می کردند. این ارز کاملاً تحت صلاحدید دولت عمل می کرد.
یک مثال کلاسیک می تواند بحران مالی سال 2008 باشد که به دلیل وام های بد صادر شده توسط بانک ها ایجاد شد و در ازای آن، بانک هایی که مدعی بحران بودند با استفاده از پول مالیات دهندگان یا خزانه عمومی نجات یافتند.
امتیاز اخذ مالیات از مردم عادی علیرغم متهم بودن، برای نجات بانک ها مورد استفاده قرار گرفت. این نشان دهنده اختیارات دولت است. بسیاری از مردم عادی، پس انداز و شغل خود را در نتیجه رکودهای بزرگ از دست دادند.»

عملکرد ارز بیت کوین کاملا تحت صلاحدید دولت اعلام شده! اینجا این را نوشته، جای دیگر ممکن است چیز دیگری بخوانیم! آیا نتیجه جستجو نباید این باشد که روباه مکاری به جای آدم صالحی نشسته که به تولیدات ما ارزش بدهد؟!

تکلیف خانه داری و ازدواج جوانان روشن شد

چون اوضاع کمی خراب شد و تا حتی شاید چند ماه بعد از مهر زمان میبره که اصلاح بشه، برگشتم اینجا به نوشتن. اصلا اوضاع خوب نیست. در حال حاضر در حال کیش شدن و عقب نشینی هستیم.

قرار شد یارانه نیمی از یارانه بگیران بشه 350 هزار تومن. ما از اول توشون نبودیم.

کارت هدیه که ظرف مدت کوتاهی از پنجاه هزار تومان رسید به 500 هزار تومن. مهلت ندادن و کردنش 2 میلیون تومان! لابد دارن دیگه. همون ها که دور هم نیستند و هی میگن لاکچری لاکچری حداقل هدیه هاشون باید بشه دو میلیون تومان!

از اونطرف هم یک عده بیکار ننشستن. یکی هنوز میگه من رعنا میخوام! یکی دیگه هم (شاید ساختمون سازی روبروی خونه مون تو کل منطقه پیف پاف منتشر میکنه). صدای آژیر آمبولانس میاد که ما نمیدونیم به مناسبت روز ارتشه و یا تداخل مناسبت ها

این ملت هم از همون اول که اصرار داشتن من جاسوس بوده ام، ول کن ماجرا نیستن و انگار دنبال بهونه برای سفاک بودنشون هستن. البته که انسان موجودی خونریز و سفاکه!

من چند وقت پیش میخواستم از این وزیر کار بنویسم. یک وزارت خانه دو پهلو داریم به اسم وزارت کار و رفاه. ماها که کارهامون درست حسابی نیست بهش میگیم وزارت کار، اونا که در رفاه هستن بهش میگن وزارت خانه مرفهین! اصلا نمیدونم این وزارت خونه برای چی هست؟ شغل ها رو که از اول جدو آبادی تقسیم کرده ان. تا چند نسلشون هم در پزشکی، معلمی، و هر شغل ممکنی که لازم بود برایش وزارت خونه درست کنن برای خودشون جا رزرو کرده ان. حالا این وزارت کار و رفاه نمیدونم روی چه حساب باید باشه؟!

اومدم بنویسم این فلان گفت، ببین جلو اون چی کرد، دیدم وزیر قبلی آب پاکی رو هزار بار بدتر روی دستمون ریخته. بقدری بد عمل کرده که از این بنویسم؟! اصلا، چرا این وزارت خونه رو حذف نمیکنن ما راحت بشیم؟

به وزیر قبلی در ماه تیر از طریق مجلس گفته ان پول های ناشی از سود در شستا و هزار تا زیرمجموعه قبلی رو چی کار کردین؟ گفته دادیم بیمه قالی بافان!

کدوم قالی بافان؟ ما که داریم نگاه میکنیم خیلی از قالی بافان در همین مدت کوتاه به دلیل صادرات نخ و نقشه و واردات همون قالی های بافته شده بیکار شده ان و کارتهاشون رو خیلی زود پس داده ان! حتی کارخانه های بزرگ فرش ماشینی با اون همه درآمد زایی رو هم که تا حالا به تعطیلی کشونده ان! کدوم قالی بافان؟

در مقام قیاس، آدم نمیدونه چی بگه. بذاریم این وزیر جدید هرکار دوست داشت بکنه تا شاید به بدی وزیرهای قبلی برسه؟ در اومده رفته جای یک آیت الله با هزار تا پیری، دانشمندی و کلی آبرو. آیت الله میگه اولویت مردم معیشته. وزیر کار (همین عبدالملکی) میگه نه، اولویت کاره!

دقیقا همین قدر پررو! کدوم کار؟ ما که نگاه میکنیم ملت همه چند تا کار برا کسب درآمد دارن. این جمله آیت الله فقط یک شرط داشت و اون هم این بود که باید درآمد ملت متناسب با کاری که انجام میدادن جوابگوی معیشتشون میشد.

پررویی این وزیره، البته تمومی نداره. باز اون دفعه در اومده به شیخ ها میگه شما تماس چهره به چهره با این ملت دارین، برین بینشون بگین "بپذیرن!"

اصلا مهم هم نیست چی رو. قبلا هم من با این ادبیات مواجه شده بودم. داشتم ارائه میدادم استاد اونطرف داد زد و گفت بپذیر!

ملت بپذیرید. اشتغال پذیری رو بپذیرید! جمله فاعل داره. فکر میکنم دچار تناقض شده ایم. این اومده میگه به ما شغل پیشنهاد میدن، ماها نمیپذیریم؟ دقیقا نمیدونم منظورش چی بود. ادبیات ماها با این ها فرق داره! اصلا سر همین بود این استاده بهم نمره کم داد

دیگه به نظر اسم این وزارت خونه باید عوض بشه لااقل.

از اونطرف هم خودکارهامون داره تموم میشه. رویش نوشته CORONA، ساخت هند! ملت میگن میریم همین ترکیه و هند خونه میخریم، بعد به دلار اجاره میدیم. هرقدر هم با حباب خریده باشیم پولش درمیاد. اصلا هم مهم نیست این دلاری که قرار بود با هر خبر خوشی به کانال ده هزار تومن وارد بشه از جای 26هزار-27هزار تکون بخوره! نرخ و عدد همینی که هست!

البته، باز هم امیدوار هستیم. تا اون دولت قبلی گفت برین صندوق پالایشی بخرین، با خوش بینی تمام رفتیم خریدیم که امروز تو ضرر بفروشیم.

دیگه منتظریم در این دولت طرح اوراق سلفی مسکن متری تصویب بشه بدو بدو بخریم. شایدم خنگیم! در اصل خونه میخواستیم و بعد از اون هم یک خانواده جدید. پولمون که به اون نمیرسیده میرفتیم تو این سوراخ ها که دولت برامون میذاشت و هربار هم تو زرد درمیاد. حتی افغانستان که درگیر جنگه این طور انقدر بانک هایش ول نیستن

نگاه میکنیم حتی این هم روی حفظ ارزش پول ملی اش کار میکنه. درست قبل از اینکه یکباره بخواد ارز کشورش بیاد پایین بالا میبره که تو تبدیل ها ضرر نبینه! بعد اونوقت ماها به هر تندبادی از اینطرف به اونطرف. هر طرف هم قبلا مهره هاشون رو با چیزهایی مثل حباب و اینها چیده ان که فقط ماها ضرر ببینیم!  این مثلا افغانستان که حتی امروز دارن پرچمش رو بدون همه پرسی عوض میکنن، وضعش از نظر مدیریت فساد و رانت شاید بهتره. وگرنه که خیلی شباهت داریم بهشون.

دیگه تنها اتفاق خوشحال کننده اینه که واکسن داره کل کشور رو در مینورده. البته، من صبر کرده ام این یکی علائم کرونای جدیدم بره، تا بعد برم واکسن بزنم!