آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

تکلیف خانه داری و ازدواج جوانان روشن شد

چون اوضاع کمی خراب شد و تا حتی شاید چند ماه بعد از مهر زمان میبره که اصلاح بشه، برگشتم اینجا به نوشتن. اصلا اوضاع خوب نیست. در حال حاضر در حال کیش شدن و عقب نشینی هستیم.

قرار شد یارانه نیمی از یارانه بگیران بشه 350 هزار تومن. ما از اول توشون نبودیم.

کارت هدیه که ظرف مدت کوتاهی از پنجاه هزار تومان رسید به 500 هزار تومن. مهلت ندادن و کردنش 2 میلیون تومان! لابد دارن دیگه. همون ها که دور هم نیستند و هی میگن لاکچری لاکچری حداقل هدیه هاشون باید بشه دو میلیون تومان!

از اونطرف هم یک عده بیکار ننشستن. یکی هنوز میگه من رعنا میخوام! یکی دیگه هم (شاید ساختمون سازی روبروی خونه مون تو کل منطقه پیف پاف منتشر میکنه). صدای آژیر آمبولانس میاد که ما نمیدونیم به مناسبت روز ارتشه و یا تداخل مناسبت ها

این ملت هم از همون اول که اصرار داشتن من جاسوس بوده ام، ول کن ماجرا نیستن و انگار دنبال بهونه برای سفاک بودنشون هستن. البته که انسان موجودی خونریز و سفاکه!

من چند وقت پیش میخواستم از این وزیر کار بنویسم. یک وزارت خانه دو پهلو داریم به اسم وزارت کار و رفاه. ماها که کارهامون درست حسابی نیست بهش میگیم وزارت کار، اونا که در رفاه هستن بهش میگن وزارت خانه مرفهین! اصلا نمیدونم این وزارت خونه برای چی هست؟ شغل ها رو که از اول جدو آبادی تقسیم کرده ان. تا چند نسلشون هم در پزشکی، معلمی، و هر شغل ممکنی که لازم بود برایش وزارت خونه درست کنن برای خودشون جا رزرو کرده ان. حالا این وزارت کار و رفاه نمیدونم روی چه حساب باید باشه؟!

اومدم بنویسم این فلان گفت، ببین جلو اون چی کرد، دیدم وزیر قبلی آب پاکی رو هزار بار بدتر روی دستمون ریخته. بقدری بد عمل کرده که از این بنویسم؟! اصلا، چرا این وزارت خونه رو حذف نمیکنن ما راحت بشیم؟

به وزیر قبلی در ماه تیر از طریق مجلس گفته ان پول های ناشی از سود در شستا و هزار تا زیرمجموعه قبلی رو چی کار کردین؟ گفته دادیم بیمه قالی بافان!

کدوم قالی بافان؟ ما که داریم نگاه میکنیم خیلی از قالی بافان در همین مدت کوتاه به دلیل صادرات نخ و نقشه و واردات همون قالی های بافته شده بیکار شده ان و کارتهاشون رو خیلی زود پس داده ان! حتی کارخانه های بزرگ فرش ماشینی با اون همه درآمد زایی رو هم که تا حالا به تعطیلی کشونده ان! کدوم قالی بافان؟

در مقام قیاس، آدم نمیدونه چی بگه. بذاریم این وزیر جدید هرکار دوست داشت بکنه تا شاید به بدی وزیرهای قبلی برسه؟ در اومده رفته جای یک آیت الله با هزار تا پیری، دانشمندی و کلی آبرو. آیت الله میگه اولویت مردم معیشته. وزیر کار (همین عبدالملکی) میگه نه، اولویت کاره!

دقیقا همین قدر پررو! کدوم کار؟ ما که نگاه میکنیم ملت همه چند تا کار برا کسب درآمد دارن. این جمله آیت الله فقط یک شرط داشت و اون هم این بود که باید درآمد ملت متناسب با کاری که انجام میدادن جوابگوی معیشتشون میشد.

پررویی این وزیره، البته تمومی نداره. باز اون دفعه در اومده به شیخ ها میگه شما تماس چهره به چهره با این ملت دارین، برین بینشون بگین "بپذیرن!"

اصلا مهم هم نیست چی رو. قبلا هم من با این ادبیات مواجه شده بودم. داشتم ارائه میدادم استاد اونطرف داد زد و گفت بپذیر!

ملت بپذیرید. اشتغال پذیری رو بپذیرید! جمله فاعل داره. فکر میکنم دچار تناقض شده ایم. این اومده میگه به ما شغل پیشنهاد میدن، ماها نمیپذیریم؟ دقیقا نمیدونم منظورش چی بود. ادبیات ماها با این ها فرق داره! اصلا سر همین بود این استاده بهم نمره کم داد

دیگه به نظر اسم این وزارت خونه باید عوض بشه لااقل.

از اونطرف هم خودکارهامون داره تموم میشه. رویش نوشته CORONA، ساخت هند! ملت میگن میریم همین ترکیه و هند خونه میخریم، بعد به دلار اجاره میدیم. هرقدر هم با حباب خریده باشیم پولش درمیاد. اصلا هم مهم نیست این دلاری که قرار بود با هر خبر خوشی به کانال ده هزار تومن وارد بشه از جای 26هزار-27هزار تکون بخوره! نرخ و عدد همینی که هست!

البته، باز هم امیدوار هستیم. تا اون دولت قبلی گفت برین صندوق پالایشی بخرین، با خوش بینی تمام رفتیم خریدیم که امروز تو ضرر بفروشیم.

دیگه منتظریم در این دولت طرح اوراق سلفی مسکن متری تصویب بشه بدو بدو بخریم. شایدم خنگیم! در اصل خونه میخواستیم و بعد از اون هم یک خانواده جدید. پولمون که به اون نمیرسیده میرفتیم تو این سوراخ ها که دولت برامون میذاشت و هربار هم تو زرد درمیاد. حتی افغانستان که درگیر جنگه این طور انقدر بانک هایش ول نیستن

نگاه میکنیم حتی این هم روی حفظ ارزش پول ملی اش کار میکنه. درست قبل از اینکه یکباره بخواد ارز کشورش بیاد پایین بالا میبره که تو تبدیل ها ضرر نبینه! بعد اونوقت ماها به هر تندبادی از اینطرف به اونطرف. هر طرف هم قبلا مهره هاشون رو با چیزهایی مثل حباب و اینها چیده ان که فقط ماها ضرر ببینیم!  این مثلا افغانستان که حتی امروز دارن پرچمش رو بدون همه پرسی عوض میکنن، وضعش از نظر مدیریت فساد و رانت شاید بهتره. وگرنه که خیلی شباهت داریم بهشون.

دیگه تنها اتفاق خوشحال کننده اینه که واکسن داره کل کشور رو در مینورده. البته، من صبر کرده ام این یکی علائم کرونای جدیدم بره، تا بعد برم واکسن بزنم!

واکسن کرونا

به بهانه اینکه فاصله گذاری اجتماعی رو رعایت نمیکنیم، هربار، هر دو روز یک سیصد نفری مستقیم، فوتی براثر بیماری کرونا داریم. این خیلی مسخره است.

البته برای کشور مستعمره ای مثل ایران هم چندان مسخره نباید به نظر برسه. زمانی که انتظار داریم جایی مثل بنیاد برکت خبر از روند پیشرفت در تولید و یا امتحان بالینی واکسن کرونا بده، خبر از افتتاح مدارس متعدد میده، کارشناس مربوطه در بورس به عنوان حقوقی کثیفی شناخته میشه که فقط هر 15 روز کاری یک بار سهام بورسیش رو مثبت میکنه تا مشمول قانون تعلیق نشه، خبر از پیش پرداخت واکسن کرونای خارجی میدن، و همه اینها مثل تخم مرغ شکسته های کپک زده ای روی سر ما هستند. همه و همه، عوامل و علل و تابع مستعمره بودن کشورمان است!

کشور چین، کشوری که ما وارد کننده بی نهایت کالا از اون هستیم، در عوض کشوری بسیار رازدار شناخته میشه. یک اعلام کرد که کرونای این سال کشنده است. کلی طول کشید تا ما مورد ابتلا به اون رو درست بعد از انتخابات مجلس اعلام کردیم. بعد از اون نماینده های مجلس آمدن و در هم لولیدن، طوری که هربار جلسه انتخابات مجلس میشه با شروع اون بورس ایران رنگ قرمز به خودش میگیره، و بعد در انتها ما از تریبون مجلس میشنویم که آقایون در هم نلولید، ما کرونا داریم!

اما، کرونا شوخی بردار نیست. پزشکان ما که تحت تعلیم آمریکا، فرانسه یا آلمان هستن، هنوز به روز نشده ان. هنوز عده زیادی از اونها درمان یک بیماری کرونایی بدبخت روو با شیمی درمانی پاسخ میدن.

داروی رمدسیور رو اگر یک ایرانی در آمریکا متولی تولیدش نمیشد، احتمالا ما برای درمان تجویز نمیکردیم، و احتمالا تولید نمیشد.

سوال اینجاست که کشورهای دیگر که تعداد پزشکان تحصیلکرده ما در اون ها کم هستن، چرا انقدر ابتلای کم به کرونا رو گزارش میدن؟

آیا آنها چیزی مثل واکسن رو تا این زمان امتحان کرده ان؟

پاسخ مثبته. به تجربه مثبته. در حالی که صبر ما در روزهای اول محرم و حالا اربعین معلوم بود تمام شده، اعلام میکنند موج سوم کرونا تمام ایران رو فراتر از قرمز گرفته، ولی ما به عینه شاهد موج های چهارم و پنج هستیم.

گزارشگر خبری کروناگیران، همیشه چند پله از اعلام اخبار اونها عقبه. رفته بخوابه تا بعدا یک کسی مثل من از خونه شاید واکسنش رو کشف کنه!

هرچند این کار هم بی فایده است. چون پول ما ایرانی های مستعمره، برای خرید واکسن کرونا پیش پرداخت شده!

آیا چین واکسن کرونای خود را در حد وسیع امتحان کرده؟ ازش بعید نیست. کشوری که ما سال ها درباره کارخانه ابریشم بافیش چیزی نمیدونستیم، کشوری که نام یک درخت رو عوض میکنه تا راز بهره برداریش از داروی تولیدی از اون رو ما ندونیم، حالا ما از اون پی به این راز ببریم که واکسنش رو به میلیارد مردم کشورش زده؟ کشوری که نسل های مختلف کرونا رو به چشم دیده، من حتی معتقدم که واکسنش رو دست و دل بازانه برای مردم همسایه، یعنی کشور افغانستان نیز رایگان تجویز کرده، خصوصا برای کاروان های افغانی که کالا با قاطر و الاغ برای چین حمل میکنن!

البته، پزشکان صبور (!) ما چیزی نمیگن، تا پس از مرگ پی به رازشون ببریم. لعنتمون رو هم باید برای قبله عالم (آمریکا) نگه داریم که تا زمانی که یک ایرانی اونجا نره، و نخواد که خط تولید داروش ایران بیاد، ساخت و تولید واکسن ایرانیش به تاخیر میفته!