آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

دروغ معروف مامانم اجازه نمیده

بیشتر تو دخترا هست. البته تو پسرها هم هست، مثلا پسره زن نداره میشه: مامانم اینا اجازه نمیدن، وگرنه زنش اجازه نمیداد. حالت کلی ترش اینه که خانواده اجازه نمیده.

جوابش میدونین چیه؟ باید بش با زیبایی بگی که منکه میدونم تو خودت هرجایی میخوایی بری؛ منکه میدونم تو هرکاریو میخوای خودت بکنی.

البته کسی هم که این دروغو گفته خودش عدم تمایل به نیومدن رو نشون میده. پس خیلی اصرار نکنیم خوبه.

این حالتای دخترا تا وقتی بچه دومشونو زاییدن و به زاییدن عادت کردن، ادامه داره. مثل مرغ کرچ. واقعا فصل کرچ، فصل زایمان، فصل Hatching بچه های این زنها فصلای مهمی تو  زندگییشون هست. البته برای مردها هم هست.

بذارین پس بگم. مثلا طرف فصل بلوغشه. اون موقع بهترین چیزی که باید بهش بگین اینه که: تو چقدر فرق کردی. البته این معمولا نشون دهنده دید بده. این یک جور فحشه. این تو خیلی فرق کردی رو موقع ازدواج طرف هم میگن. بعد از ازدواج باید حرفای تخت خوابی بهم بزنن:

بریم باشگاهو اینا...

نکته برای اونا که هیچوقت کرچ نمیشن: به محض اینکه مرغ کرچ میشه باید ترکش کرد. حالا اگر تو مرغی هستی که تو هم داری کرچ میشی اشکالی نداره، ولی کلا باید ازش فاصله بگیری.

قطار قطار راه برو به سوی تهران برو

دست خواهر شوهرایی که در این زمینه کار میکنن درد نکنه. این روزا شیخا راه انداخته ان که بابا تو خونواده داری و ماها هم نه چون شیخیمو همه چیزمون درسته قصد داریم اصلاح بین کنیمو حالا اومده ایم درست کنیم! جدا مسخره است که قانون گذاشته ان زنان نصف ارث مردان میگیرن چون.

چون دیگه. حالا این چون یعنی نصفیش رو از باباهه میگیرندو نصفی هم از شوهره پس عدالت ارث گرفتن زنه کامل میشه! کجا واقعا اینطوریه؟! ما که برادرا رو دیدیم به اسم این که زن میخوان از باباهه پول گرفتن، از مادره گرفتن و هرقدر هم اگر ما خواهراش بهشون رو میدادیم از ماهم میگرفتن!

راه دیگه ای هم نداشتیم ها! همه باهم گفتیم زن قبلی اون یکی برادره که تو عقد سرمسائل اقتصادیو زودتر نرفتن سرخونه زندگیشون طلاق گرفتن. پس حالا اون خونه مرکز شهر رو بدیم به این پسره. بعد دیالله مادر من همه طلاهاتو جمع کن به پسره. بعد دیدیم دختره حالا یک پول اینترنت میخواسته بگیره که اون هم باباش بهش دادو بعد هم شوهرش هی اومد پول اینترنتشو از بابای من گرفتو هنوز هم ادامه داره. بعد ما دخترا گفتیم این پسره همه چیزو حتی اگه شده با دعوا هم میگیره. هنوز باباهه زنده استو ما از حالا از ارث باباهه اعلام سیری کرده ایم تا شاید شکم سیری ناپذیر عروس و داماد تازه سر خونه زندگی رفته رو کمی بتونیم سیر کنیم!

اون روز همین فیلم دهه شصت خانه کوچک آمریکایی ها رو میدیدم که همین رو نشون میداد. نشون داد پسره دختره رو میخواست. دختره هم پاش رو کرد تو یک کفش که من برای تدریس باید برم شهر دیگه. راه حل تو چی بود؟ خب معلومه تو دست خواهر شوهره که هیچ وقت هم شوهر نکرده بود! خواهره یک باری خونه رو ول کردو حتی تدریسشو هم ول کرد که خونهه بشه مال این عروس و داماد تازه عشق در حال از دست رفتنه!

حالا با این کارها هم خواهر شوهره خوب نمیشه ها. همون بده است. بقدری این اقتصاد زن ها در جوامع مختلف اسلامی و غیر اسلامی تو سرش خورده که خود خواهر شوهرا تو بچه هاشون جبهه درست کرده اند با شعرو نوشته هایی شاید مثل من، اینطوری:

قطار قطار راه برو، به سوی تهران برو، برادرم زن میخواد، پولشو از من میخواد...

کمه البته، ولی جای شکرش باقیه که ما زن ها در این جبهه به صورت مبارزاتی حتی مخفیانه در حال اقامه حق هستیم. البته حالا شیخا اومده ان میگن آه ما وقتشه که اصلاح کنیم! چیو اصلاح کنین؟! چیزی که خرابش کرده این؟! کجا اصلاح روابط عاطفی بعد از تخریب روابط اقتصادی زن ها، اون هم با کمک قانونی که خودتون نوشته این ممکنه؟!

باز خوش بحال اون زنایی که اونقدر اقلا قدرت داشتن تا به دختران نسل بعد خوندن این شعرا رو به جای خوندن شعرای آلیسا آلیسا یاد بدن.

شان

با روسری بینیش رو بسته داره پشت سیستم کار میکنه. من هم هر بار یاد بوهای گازوئیل اطراف میفتم احساس میکنم که سرگیجه دارم. بلند میشم که برم شکایت از باباهه رو کامل کنم. میگه فایده ش چیه؟ اون نخواد کاری کنه کسی نمی تونه وادارش کنه.

بهش میگم این خونه زندگی در حد شانش نیست. میگه تو دخترشی و بعنوان دختر هیچ حقی نداری. اونی که بابتش حقی گردنش هست زنشه. و اگر همون مامانم هم بره دادگاه، دادگاه براساس شان مادرت حق مادرت رو حساب میکنه و نه براساس شان بابات. بعد هم دادگاه اثبات میکنه که شان مادرت پایین تر از این حد بوده و حالا که بابات اومده شهر درجه یک و خونه پدر مادرش هم که وسط بازار بوده و در حد شان مادرت بابات حقش رو داده.

بعد خیلی جالبه حالا اگر همین مامانم عروس سادات بگیره که گرفته، شانش از مامانم بالاتر میشه و همین باباهه باید برای پسرش و در واقع عروسش خونه ای در حد شان این دختر 20-30 سال کوچکتر و کم سن تر از مامانم و بهتر از مادرشوهرش بگیره. هه قوانین دنیا این طوریه دیگه. شانت رو این طوری حساب میکنن.

بعد شانت دیگه بالا هم نمیره. دیگه حساب کنید یکی توی خونه لوکس مثلا تجریش تهران یا سجاد مشهد به دنیا میاد چقدر شانش بالاست. خانوما ازدواج کنید. مخصوصا وقتی که اگر شانتون بالاست میتونید پایین تر نرید. ولی بدا به حال زنی که در شان پایین با شوهری ازدواج کنه


عی تفـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به این قانون و این مملکتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ