آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

شش صفر یا چهار صفر؟

از این بورس دیگه کم کم دارم رعشه میگیرم. تو سایتی که میریم توش هربار یک توف میندازه رومون. قشنگ یک تبلیغ گذاشته: «مدیریت سرمایه مرد»، یک چشمک هم کنارش.

حالا فروشنده ان دیگه، ما هم خریداااااار.

ده ساله، ده ساله، دارن میگن میخوایم 4 صفر از پول رو برداریم. شاید بشیم آرژانتین، شاید ونزوئلا و شاید هم اگر اقتصاد شکوهمند ترکیه رو ببینید، بشیم ترکیه!

حالا ترکیه کیه؟ ترکیه یک لیر داره که همون ده سال پیش که ما گفتیم میخوایم این چهار صفر رو برداریم اون شش صفرش رو برداشته بود.

شش صفر. شش صفر رو فروشنده های ما که واردکننده جنس از ترکیه هستن، الآن چند ساله برداشته ان.

هربار میخوایم بخریم باید شش صفر برداریم. بعد اون وقت، این دولت و مجلس هی میگن ما قانون گذاری داریم که معلوم نیست کی تصویبش کنیم. میدونید چقدر کاره؟

اصلا ما شفافیت رای مجلس میخوایم چی کار؟ منتظریم این قانون های حذف چهار صفر و مالیات گرفتن از خانه های خالی رو تصویب کنن.

وقتی من هربار میرم مغازه، به خاطر این قانون تصویب نشده حذف چهار صفر از پولم شش صفر برمیداره، فایده این موندن تو این اقتصاد چیه؟

حسابی موندم چی کار کنیم. قشنگ میریم این حقوقی و دولت یک طوری رفتار کرده که خوب این سیلی تو صورتمون جاش درد بگیره. دولت اومده میگه تنها راه زندگی تو تو سرمایه گذاری نیست، تو مصرفه. اومده میگه شونزده میلیون داری، میخوایم ازت بدزدیم. سکه هم نمیتونی بخری. چی کار میکنی؟

بهترین کار این نیست که مصرفش کنی؟


بعدا اضافه کرد: هربار هم میخوان بفروشن تا ما بخریم، بهمون میگن ریاله. میدونی ریال چقدر؟ یک صدو پنجاه و هفت ریال قیمت این سهم رفته بالا. میدونی چقددددددرررر؟ میریم مغازه میگن شش صفر ازش کم کن، ببینی قیمت الآن چقدره!

چند وقت پیش یادتونه میگفتن به این حقوق بگیرهای دولتی که فراتر از سقف بگیرین حق بدین. بلافاصله تا عرضه اولیه یکی از سهام های بانکی (بانک صادرات) رو آوردن، زودی یک خبرنگار که اتفاقا خیلی هم شبیه کارمند بانک بود آوردندو سریع فیلم درست کردن که بگن خب به بانک ها حق بدین با بولدوزر دارن از روتون رد میشن!

قشنگ، میری تو بورس، جلو چشمت یکی پیام میذاره و میگه امروز کدوم سهم باید قربانی بشه؟ سهم بانکی یا فلزات اساسی؟! ما هم سوسکیم، فقط میشینیم چطوری باید قربانی بیشیم.

یک چیز عجیبی که این بورس داره، نمودارش شبیه نمودار تعداد مبتلایان به کروناست. احتمالا باعث شده خیلی مردم به خاطر پر کردن سوراخ بورس ارتباطات مخصوصا بانکی و هشدارآمیزشون زیاد بشه. به چه مناسبت؟ به این مناسبت که عاقا دزده هربار نگران بشه و از سر حباب زحمات ما بره بالا و قربانیمون کنه. بعد هم دربیاد بگه خب به من حق بدین! حق بدین به استاد دانشگاه اونقدر الکی فاز میدم. حق بدین، حق بدین. ماها خوبیم حق بدین. ماها خوبیم الآن آلمانیم! ماها خوب بودیم، ببین چقد قشنگ دارم فاز میدم.

ماها نشسته ایم چطوری موهامون سفید بشه که هی ببینیم حقو حقوق اینا که رو دلمون نشسته ان چطوری انقدر راحت از گلوشون پایین میره.

ولی صبر کنید. الآن این آمریکا انتخابات داره، وایسین تموم شه و این فاز رو رد کنه. یک شورش دیگه در پیش داریم. تو تاریخ مورد علاقه ش هم. یک آبانی، آذری چیزی. آمار قربانیان کرونا قراره از آمار یک ورزشگاه صدهزار نفری بالاتر بره. ببینید کی گفتم. روزای سخت تری در پیشه تا اسفند.

این عکس گیر منه. امروز 31 شهریور 1399، گیری ساخت ترکیه رو عکس میگیرم که خودم نخریدمش ولی هدیه گرفته ام. تمام چیزهایی که ما داریم استفاده میکنیم، ساخت چین نباشه، ساخت ترکیه است؟

ما مواد اولیه و نفت داریم. هیچ چیز که نتونیم بسازیم گیر به این سادگی و کوچکی رو که دیگه میتونستیم تولید کنیم.

پس این شش صفر که میگم باید برداریم، درسته. چون تصمیم گیری های اقتصادی کشورم از داخل صورت نمیگیره. من به این کشوری که کوچکترین چیزش وارداتیه، افتخار نمیکنم. ما کشوری کاملا مستعمره داریم.

بعد از گذشت چند دهه کشت و کشتار تو این کشور، بعد از گذشت چند دهه کوتاه، دیگه مادران این کشور به جای گیر طلا بر سرشان، گیر پلاستیکی تولید کشورهای خارجی داریم. ببینید، امروز ما رو به کجا رسونده اند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد