آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

زبان فارسی: تنها شباهت ما با دور و اطرافی ها

یک زمانی هی میگن بارک ا... بیا عکس از خودت بذار. بیا خودتو لو بده. چه جوون خوبی. چقد خوشگل. همه ش هی میگفتن بنویسو ایران هم بده که موندی بیا پیش خودمون.

الآن بازدید وبلاگ به بیش از 5000 رسیده، تند تند نظر میذارن و کار رو به جایی میکشونن که ما بهش میگیم موضوع بحثو عوض کردن.

طرف میاد تو بخش نظرات حرف بی ربط به پست گذاشته شده میزنه.

الآن دارم فکر میکنم که چی میشد این مطالب رو با اسمو فامیل میذاشتم. روزی 5-6 بار همین مافیای پزشکی و ایضا مافیای اطلاعاتی ها همه ردیف بودن دادگاهو شکایتو شکایت کشی. کم هم که نیستن. مثل مور و ملخ ریخته ن دارن فارسی حرف میزنن...

دیپلماسی شُک، سیاست صهیونی. راه حل: دیپلماسی شُک

"ستاره آبی" سیاستشون اینه که وقتی موقع سال نو میلادی شد و یا موقع جام جهانی شد، میزنن یک تعداد زیادی آدم رو میکشند و تا می آیی به خودت بیای میبینی فاجعه ای رخ داده و با خودت میگی خب حالا چیکار کنم؟ مجبوری قبول کنی


اینجاست که یک عده هم در میان به زبان فارسی شروع میکنن به بازی در آوردن نه غزه مثلا و نه لبنان و فقط ایران. در حالی که خودشون رو هم بذاری میگیرن سر همه رو میبرند. یعنی چی که تو به من میگی جلو دماغتو ببین و سرت تو کار خودت باشه. همین تو اومده ای تو دهن من و نمیذاری حتی اون جلو دماغم رو ببینم.

ضد سیاست دیپلماسی شُک، باز هم باید دیپلماسی شُک باشه. یک دختری از اروپا میره وسط بلدوزرها. بلدوزرها برای پیشبرد تجارتشون زمین های فلسطینی ها رو تخریب میکردند. این دختر میره و میگه که نکنید این کارها رو و خیلی راحت زیر یک بلدوزر میمیره.

این اتفاق یک شُک هست که آن دختر میمیره. بعد از این حرکت که آن دختر میمیره، مردم اروپا و یک سری کشورهای دیگه جمع میشند توی یک کشتی تا به فلسطینی ها کمک برسونند (اسم آن کشتی رو میذارند اسم اون دختره). اتفاقا همه هم متخصص ویژه در تخصص خودشون بوده اند. ولی همین ستاره آبی ها باز در میاند جلوی همین کشتی رو هم با زور میگیرند، بدبختا. ستاره آبی ها میگیرند و میزنن یک یا دو نفر از افراد اون کشتی رو میکشند.

ولی باز موفقیتی حاصل میشه.بالاخره یک مدت بعدش مرز زمینی مصر باز میشه. بعد در همین محاصره است که می آیند که دولت قانونی فلسطین تایید میشود. این در حالی بود که حتی سازمان های بین المللی مثل UN بسته شده بود. باز همین هم برای مدت محدودی بود. واقعا دولت فلسطین دولت ضعیفی هست. نمیتونه هیچ کاری انجام بده. ولی بدون کمک جهانی هم نمیتونه هیچ کاری رو پیش ببره

وقتی صلاح نیست همه پول داشته باشند (2)

رفته م دانشگاه خیلی بزرگ علوم تحقیقات تهران بالای کوههای حصارک. کلی راه رفتم تا اون جا. وقتی دیدم دانشگاه به چه عظمتیه کلی خوشحال شدم. با خودم فکر کردم این دانشگاه به این بزرگی دیگه یک 5 تومن (یک دلار) داره برا کتاب ما بهش بفروشیم. خلاصه رفتمو هی بالا این کوهها راه رفتم تا رسیدم به کتابخونه ش. اونجا صاف طرف در اومد گفت ما تنخواه گردان نداریمو حتی همون یک کتاب رو هم نخرید.

من اومدم بیرون دیدم بسیج دانشگاه کلی پول خرج کرده و گرفته کیکو آبمیوه به مناسبت روز دانشجو پخش کردن. یادم افتاد به اون روزهای سال های 85-86 وقتی کمیته علمی و بسیج برادران دانشگاهمون راهی برای پیشرفت من نذاشته ن (من اون موقع یک چادر غزی بودم که مامانم چادرامونو میدوخت) رفتم سمت بسیج خواهرانو اون ها هم تو زرد از آب دراومده بودندو یک معدلیو نمره ایو شایدم ترقی تا خانوم دکتر الکی ملاکشون بیشتر نبود.

خلاصه من با اون چادر غزیم ملاکها و توقعاتم بالا بودو زمانی که دخترای تحصیل کرده رو لاک ناخونشون کار میکردن من میرفتم کتاب میخریدم. بعد معلوم شد که هرچی میکشیم از همین دختراس که من هم دیگه باید به یک طریقی خودمو هی باهاشون جمع بزنم.

هیچ چی دیگه، این ها رو که گفتم باز یاد اتوبوس برگشت از دانشگاه افتادم که دختره اصرار داشت من از کرمانشاه اومده مو هی با خودش فرضیه میداد.

داشتم به این فکر میکردم که واقعا صلاح نیست ماها به ازای فروش صلاح پولی گیرمون بیاد. هرچند وقت یکبار بریم سری به این دانشگاه ها روزهای خاص بزنیم شاید نذریو شایدم کیکی چیزی گیرمون بیاد و دختر پولدارای تهرانی هم هی باخودشون حدس بزنن شاید دانشجوی دکتری کرمانشاهیمو الآن آوار داره رو سرمون خراب میشه...

یک کم آبروی گوگول رو ببریم

ببینید نتیجه خروجی بررسی من برای "شاخص سهولت "کسب و کار روسیه" 2017" چی بوده این بار تو گوگل:

 

همه ش، سه خروجی. هر سه هم بی ربط و دومیش اصلا نوشته "ضدصهیونیستی". اصلا این خروجی هیچ ربطی به ورودی من نداشته به جز اون کلمه روسیه ش (!)

به جز اینکه در خروجی هاش آی دی من رو دخیل میکنه. دقیقا هم میدونه من کی هستمو دوست داره فقط همین سه خروجی رو بهم بده. ما که رفتیم بقیه موتورها رو مثل bing و yahoo رو هم امتحان کنیم...

القدس لنا

اسرائیل و آمریکا، کاری رو نمیکنن مگر اینکه وقتی باشه که حواس مردم خوب پرت شده باشه. مثل الآن که جام جهانی 2018 فیفا روسیه هستو مردم سرشون گرم بازی هاست. این چند روزه یکسره خبر جابجایی سفارت آمریکا از تل آویو به قدس رو میشنویم.

با انتخابی که با ناظران جهانی صورت گرفت، مردم فلسطین در انتخابات شرکت کردند و دولت خودشونو تشکیل دادن. امروز فلسطین کابینه دارند. بعد آن ها الآن پایتختشون قدسه. بعد حالا این ترامپ اومده داره صافشون میکنه، و میگه من قبلا میگفتم که شماها نیستید. حالا هم که دیگه با دوستان اسرائیلیم داریم پایتختمونو از تل آویو میبریم قدس. این یک موردشه. مورد دیگه اون قضیه نیل تا فراته.

توضیح بیشتر این که سفارت اکثر کشورهایی که با اسرائیل رابطه سیاسی دارند در تل‌‌آویو هست. هر چند برخی از کشورها در بیت‌المقدس کنسولگری تأسیس کرده‌اند.

تصمیم اولیه برای انتقال سفارت آمریکا به بیت‎المقدس در سال ۱۹۹۵ و در کنگره آمریکا به تصویب رسید، اما از آن زمان تا امروز رئیس جمهورای آمریکا از این کار طفره رفته‌ بودند. «مانوئل حساسیان»، سفیر تشکیلات خودگردان فلسطینی در لندن هم اخیرا گفته طرح دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا برای انتقال سفارت این کشور از تل آویو به قدس، به معنای «اعلان جنگ در خاورمیانه» و «بوسه مرگ» بر پایان مذاکرات صلح میان اسرائیل و فلسطین است.

الآن هم تظاهرات فلسطینی ها در بیت الحم به خشونت کشیده شده، حماس هم خواسته که انتفاضه سومی راه انداخته بشه.

العالم هم گفته: تجربیات انتفاضه‌های فلسطینیان در سال های 1990، 1996، 2000 و 2017 میلادی باعث شده بود که پرونده قدس به خط قرمز و بشکه باروتی تبدیل شود و اگر ناتوانی و خواری رژیم‌های عربی نبود، رئیس جمهور آمریکا نمی‌توانست به همین آسانی فتیله این بشکه باروت را آتش بزند.

در ارتباط با محکومیت این اقدام ترامپ من لینک دانلود این ویدئوی قشنگ جشن حماسه «القدس لنا» رو  اینجا میذارم.


پ.ن: من اصالتا یک رگم عربه. پس خواهشا من رو خیلی ایرانی ندونید.

پ.ن 2: ضمنا زمانی فلسطین بخشی از ایران بوده (دوره هخامنشیان). الآن این روسیه یک جزیره کریمه داشته، ازش جدا کرده بودند گرفتش. همین قبل از اینکه بالاخره قبول کنند عضو سازمان تجارت جهانی بشه (قبل 2015). ما ایرانی ها واقعا خاک برسرمونه. یک بحرین داشتیم که تا همین 50 سال پیش جزوی از ایران بوده، برا همونم بخوایم حرف بزنیم میزنن تو دهنمون.