آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

Ahora quien

مغز کوچیکم معمولا کمتر از اون که جا داشته باشه، پر میشه. بعد هم کار رو یا رها میکنم تا فردا و فرداها روش فکر کنم، یا اینکه سرو تهش رو هم میارم که زودی تموم شه تا شاید بعدا بهش بپردازم. این خصلتم گاهی برام خوب تموم نمیشه. آدمای زیادی هستن که بارها شاید در حد له کردنم پیش میرن که بگن Ahora quien؟ بگن این 95 درصد چیزهایی که الآن میدونی رو خودت نمی دونستی؛ تو چه کسی بودی، اگر من نبودم؟ گاهی من با خودم فکر میکنم و میبینم تعداد کارهایی که پیش برده م زیاد بوده ن. ولی حقیقتا من آدمی شاید کمتر از هیچ کس بوده م. برای همین، ناراحت میشم اگر با کارهایم نتونم آدمای خوبی رو که هدفی دارن، به اهدافشون برسونم، برعکس با کارهایم مانعی برای رسیدن به اهدافشون باشم.

بخشی از مشکلات ما ناشی از ناآگاهی رهبر

دور و ور رهبر عزیز ما چه کسانی هستند؟ من، شما یا آنها؟

باید خدمت شما عرض کنم، آن هایی که قدرت طلبن و آن هایی که ساده لوحن دور و ور رهبر جمع شده ن. ولی، ماها که نیستیم. ماها رو مامورین حفاظتی رهبری کاملا حساس پیگیری و دنبال میکنن تا صحت و سقم تفتیش عقاید بالاخره منجر به تو سری خوردن ماها بشه. نمونه ش، هم همین قربانی شدن اخیر من در دادگاه، که ناجوانمردانه بود. و تیری که از پشت نفاق هر کسی بود که خوردم.

رهبر عزیز ما، خیلی عزیزن. آدم شوخ طبعی هستن، و این ها امتیاز بزرگیه که هر کسی نداره، مخصوصا اگر در مسئولیت باشه. یک چند ناآگاهی دارن که من میشمرم:

1- امام خمینی به فرزندانشون و به رهبر توصیه کرده بودند که کتاب بنویسن. ولی رهبر عزیز ما به همین کتاب درست کردن جوجه ریشوهای اطراف خودش که در اطرافش جمع شده اند، بسنده کرده.

2- رهبر به دور وری های خودش میگه که برین پایان نامه در مورد زنان غربی بنویسین.1

3- رهبر علوم دینی (faith) رو از علوم دنیایی، و دانشگاه رو از حوزه، جدا کرده. یا لااقلش اینه که اگر این کار رو نکرده، دوستان زیادی داره که چون خودش کتاب نمینویسه، دوستانش به جایش این کار رو می کنن، و جداسازی های لازم رو انجام میدن.

این موارد خیلی جای بحث دارن. مثلا مورد 2. من اگر جای دخترای جیغ جیغوی چادری دورو ور رهبر بودم، میرفتم در مورد زنان کشور همسایه افغانستان هم می نوشتم که با وجودی که مسلمانن دختران رو از پدرانشون میخرن. زن مسلمان کشور افغانستان، با قدری مهریه که به باباهاشون داده میشه، خریده میشن. آن هم در سن پایین و زیر 18 سال. در اروپا و کشورهای غیر مسلمان، اگر سیستمشون انقدر بد بود که مردمشون که چشمشون به مسئولینشونه تا ازشون الگو بگیرن، تا حالا به دست همدیگه خورده شده بودن.2 کشورهای غربی با ظاهر نامسلمان، در حال اجرای قوانین اسلامی یکی پس از دیگری هستند و اگر بد بودن همین دکتر حسن روحانی ما نمیرفت مدرک حقوقش رو از انگلیس بگیره3، و یا پایه قانون اساسی ما قانون اساسی کشور فرانسه نبود. ما، اگر نگیم که این کشورها مسلمان نیستند، ولی به راحتی میتونیم بگیم اجرای قوانین اسلامی در این کشورها به مراتب راحت تر از کشورهای مدعی اسلامی مثل ایران و افغانستان هست.

زمانی که رهبر عزیز ما، از ما میخواد که مثلا در فلان روز راهپیمایی کنیم4، و بد هم نیست این پیام به شرط هایی، مسئول فرانسوی ها هم راهپیمایی برای چارلی ضد اسلامیش راه میندازه. میگه اگر هنرت به این تجمعه و خودت هم میری بینشون، ما هم این کار رو بلدیم. بگو هنر واقعیت چیه در پیام رسانی؟ چقد اجازه دادین ناشرین مولف نویسنده باشن؟ چقد اجازه دادین مردم 80 میلیونی ایرانی فیلم بسازن؟ چقد در پیام رسانی موفق بوده این؟ حرفو راهپیمایی که شماها بلدین که ماهم بلدیم که. تازه با حالت حدی شما، با داعش، هم به چالش میکشیمتون. خب، حالا دفاع کنید. بگین چه چیز نو و تازه ای این سیستم شما آورده. ماها رو به چالش میکشن و زندگی خودشون هم اون طوری که ما مدعی هستیم بد نیست.

در مورد 3، یک بار مصاحبه ای با رهبری رو دیدم که در آن رهبری میگفت من ترجیح میدم همان طلبه حوزه بمانم تا اسمی در دانشگاه داشته باشم. این برای هر دو حوزه و دانشگاه اسف باره که رهبرش ترجیح میده به علومی که در دانشگاه تدریس میشه این طوری پشت کنه. دانشگاهی که مثلا من 15 سال در آن درس خونده م، چه طوری به من پشت خواهد کرد، اگر رهبر دینیش قبلا نخواسته باشه اسمی از او در دانشگاه برده شود؟ زمانی که من به حوزه پشت کردم، دلیلم واضح بود. خودم به شخصه خیلی خوشحال خواهم مرد. چون وقتی یک انگ اگر عمر زد به زنان که ناقص عقلن، تحت هیچ شرایطی اثبات نمیشه. اثبات نمیشه، حتی اگر فاطمی نیا یک بارهم تو تلویزیون گفته باشه که مشکوکه این حرف، حرف خود حضرت علی باشه. چون تحصیل کرده علوم دینی، میگه این کلامه به من ربطی نداره. اون یکی میگه این فقه نیست به من ربطی نداره. خانوم ها هم که هرچی آقاشون بگن.

من تحصیلکرده دانشگاهی، میام یک کلام حرف از فلان نکته بودایی بزنم. تحصیل کرده حوزه میاد هوم میکنه میگه این رو 1300 سال پیش حضرت علی گفته بوده. انگار که خواستم دین خودم رو انکار کنم که تحصیل کرده حوزه اونطوری در برابرم موضع میگیره. اصلا این اسلام شماها مگر به جز یک قرآن و کمتر از 100 سال سابقه دیدن سنت داشته که حالا تو بخوای با من بحث کنی که اسلام دست بودا رو از پشت بسته؟! تو همون 100 سال هم که امام هاتون یا خانه نشین بوده ن یا زندانی. حالا کار ندارم که یک چند سال هم عمر مفیدشونو مردم دیده ن.

بعد هم مگر بودا بده. بودا و فرهنگ بودا در هر دینی قابل اجراست.

ما وقتی که حرف از مظلومیت زن مسلمان میزنیم، زودی مسئولین وقت میرن سراغ یک بساط نوحه و گریه سازی برای مظلومیت حضرت زهرا؛ یعنی ماها که آدم نبوده ایم، برایمون کاری کنند. مسلمون ها در حق گنده ترین زنمون که به عصمت معروف بوده، چنینو چنان کرده ان، حالا چه برسه به ماها که دشمن شوهران و مردان قواممون هستیمو تنها حالتی رو داریم سپری میکنیم که شب با دشمنانمون در یک سنگر میخوابیم. در این راه هم سعی میکنن سنگ تمام بذارندو بساط وقفو سازمان اوقاف رو هم جاری میکنن که بگن ببینین، ما چه مسئولین و مردای نازنینی هستیم.

این بحث ها، کلی جای حرف دارن و نیاز هست براشون سخنرانی ترتیب داده بشه. ولی چون این وبلاگ آهه، و خیلی ها هم سعی در تبرئه یک دیوانه دارن، اشکالی نداره انقد مختصر پرونده شده باشه.



1- حالا انگار مردهای ما کم بیکارن که کتاب های فمینیسم غربی مردهای اون طرف رو ترجمه میکنن

2- بدی خارجی ها به ماها رسیده، برای خودشون که خوب بوده ن که

3- البته من کار به این حوزوی های ساده لوح خودمون ندارم که حالا نگرانن 20درصد پایان نامه حسن روحانی با تقلب بوده.

4- مدعین قرآنو فرهنگ  ما خودشون راهپیمایی نمی کنن و این ما هستیم که وقتمون رو روزهای تعطیل در پیاده روی راهپیمایی تلف میکنیم و از کنکورها رقابتهای ساخته پرداخته خودشون عقب میمونیم. کسایی که حافظین قرآن معرفی میشن تا زمانی که نبینن کسی میبیندشون تو راهپیمایی ها جمع نمیشن. در عوض چون جامعه شون شنیدن حرف لخت شدن گلشیفته فراهانی رو در فرانسه و بعد در آمریکا میپسنده، همه ش اون رو تکرار میکنن.

من و دنیای اطرافم

ها ها هی هی، داشتم تیزر فیلم کوتاه ایرانی «روتوش» رو میدیم، نفسم تند شده بود. حالا من با این روحیه م، که روزی پنجاه بار میگم مرغو مابقیشو تو گلدونا نشسته م، میخوام فیلم کوتاه بسازم که برنده جایزه بشه. اگر بخوام مطلوب بسازمش احتمالا باید ایــــــــــــــنطوری انقدر وحشتناک بسازم. هرچند وقت یک بار هم یکی رو نشون بدم زبونش زده بیرون زیر وزنه ده تنی.

قبل از اینکه فیلم کوتاهه رو دانلود کنم، اسم خودم رو به انگلیسی سرچ کردم، عکس یک کتاب بعد از عکس خودم اومد با یک مشت رو به آسمون. کتاب جورج ارول بود. کتابش خوب بود. ولی خیلی بده آدم با این همه زیبایی قابل وصف در اطرافش با این چیزا معروف بشه.

گناه کامل

خب براتون گفته بودم که خونه قبلی مون که ویلایی بود، و مال خودمون هم نبود، 50 تا پنجره همه رو به حیاط ما باز کرده بودند. همسایه ها همه میدانستند که ما صاحبخانه نیستیم، پس حق شکایت و اعتراض هم نداشتیم. این بود که راحت با بند ب بهرامی و بعد از بهرامی ها مجوز از شهرداری گرفته بودند و حسابی به حیاط خانه ما مشرف بودند. مشرف بودند و نگاه هم می کردند. اصلا گاهی سر از پنجره در می آوردندو اعتراض رو هم به زن همسایه که مادر من باشه رسما میدادن. گاهی زن بهرامی راننده تاکسی من رو که تو حیاط میدید صدام میزد تا چیزی بهم بگه. هرچند که من هیچ وقت نه بهش سلام میکردم و نه جوابش رو میدادم. ما هم آدمای مقیدی بودیم. یادمه یک بار زنگ زدیم مرکز پاسخگویی سوالات شرعی که یک شیخی اون پشت نشسته تا درباره حکم سرلخت بودنمون در برابر این همسایه ها بپرسیم که گناهش چطوریه. شیخه هم آب پاکی رو ریخت رو سرمون و گفت که گناه اون نگاه همسایه نامحرم، تقسیم نمیشه و بلکه یک گناه کامل به پای شماها نوشته میشه که همسایه زیردستین و یک گناه کامل هم به پای همسایه که بالادسته (!) دیگه، این طوریه دیگه. قوانین الهی وقتی اسلامی ایرانی میشه، اینطوری بی منطق حکمش خروجی میشه. این حکم مثل این میمونه که یک کسی اومده باشه سرت رو بریده باشه و قاضی حکم کنه که گناه کامل به پای هر دو نوشته میشه. اون کسی که سرش بریده شده یک گناه کامل کرده و اون کسی که سر رو بریده یک گناه کامل دیگه؛ هر دو مقصرند.

آه، یک سالی میشه که ما دیگه اون جا نیستیم. چند روز پیش رفتیم به خونه قبلیمون سر زدیم و دیدیم گند آشغال همسایه ها همه جای خونه قبلیمون برداشته، و هنوز نه کسی بازسازی کرده و نه کسی  ساکن اون جا شده.


پ.ن.: البته فکر نکنید چون ماها مسلمان هستیم، خیلی دوست داریم خونه هامون چند طبقه ای نباشه. شما فکر کنید در کشور نامسلمانی مثل آلمان، شهرداری یکی از شهرهای بزرگش (فک کنم هامبورگ بود) سالهاست که مجوز ساخت خانه بیش از یک طبقه رو نمیده. همه هم میمیرن برای یک ذره جای بیشتر. برای همین ارزش کار معمارهاشونو میدونن که طوری یک طبقه تو زیرزمین براشون تعبیه کنن که در همون فضای یک طبقه، خانه ای بسازن که بیشتر از یک طبقه به نظر برسه.

خلاقانه

من تا به حال به طرق مختلف تبلیغ کرده م، و درخواست داده م تا یک مجری مرد، برای تبلیغاتم داشته باشم. کسی هم استقبال نکرده خداییش. حالا من میخوام دنبال یکی بگردم که حاضر باشه در یک گروه برای دل خودشون کارهای هنری، ویدئویی گروهی بسازن. نه اینکه من تنها باشم. نه، ما یک گروهیم. یک تیم هستیم که من خوشحال میشم گسترشش بدم. الآن به نظرم رسیده درخواستم رو بین شماها هم بذارم. کار رو در حد شرکت در مسابقه تعریف میکنیم و هدفمون شرکت در مسابقه فیلم کوتاه یکی از کشورای خارجیه. الآن یک طرح اولیه هم ریخته ایم. همه چیز آماده ست و در مسابقه هم شرکت میکنیم. ولی باز هم من از پیدا کردن کسی برای نشون دادن استعدادش به طور کامل همین جا دعوت میکنم.

هدف من الآن پیدا کردن کسیه که بتونه خوب طرح بکشه، در نویسندگی تعاملی همکاری کنه و خلاقیت های هنری و ظرافت اخلاقی داشته باشه. قابلیت پذیرش بالایی داشته باشه و پول هم نخواد.


قبلا از همکاری شما تشکر میکنم.