آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

پیشبینی آینده

الآن بیشتر مصرف خانگی ما 20 ولت هست. اما چرا ما باید نیروگاهی داشته باشیم که برقی تولید کنه با ولت بسیار بالا تا بعد 220 ولتش به ما برسه و بعد باز من یک آداپتور بذارم سر راهش بکنمش 20 ولت؟! این همه هزینه آیا لازمه؟!

الآن ما آینده را در برخی کشورهای اروپایی میبینیم. جایی که انرژی خودشون رو نه از طریق کارگران ارزان نیروگاه های برقی-آبی و نه از طریق آلاینده هایی مثل گاز و نفت تامین میکنند. آلمان یکی از کشورهای نمونه در این زمینه است که کار روستاهایشان تولید انرژی برق هست. از این طریق کسب درآمد میکنن و از نظر هماهنگی و مقابله با ظلم و ستم نیروگاهی وضعشون از ما خیلی بهتره. ازهمین جهت هم هست که هواشون هم با وجود توسعه یافتگی بیشتر خیلی خیلی کمتر آلوده است.

برای کشور ما هم ممکنه این اتفاق بیفته که بستگی به یکی از دو شرط زیر داره:

1- کمر ما کامپیوتری ها که تکنولوژی روز رو داریم ولی مثل برقی ها نظام مهندسی نداریم، توانایی خم شدن بیشتر از این رو داشته باشه تا بتونیم به خوبی جای کارگرای خیلی ارزان قیمت نیروگاه ها رو بگیریم. پس تولید برق اونجوری ارزان و بدون آلایندگی به صرفه دربیاد

2- بقدر آلودگی هوا و کمی آب زیاد بشه که دعوا کنیم نیروگاه ها مجبور بشن از ظلم و ستمشون کمی عقب نشینی کنن

البته من چون خودم کامپیوتری هستم شرط دوم رو بیشتر دوست دارم. ولی اتفاقی که داره میفته اینه که معمولا از همون روز اول شرط اول برقراره. کمر ما کامپیوتریها هم ظرفیتی داره. ولی دعوامون اگر داشته باشیم فکر نکنم به جایی ببره. بهترین راه حلش اینه که برق کشی ساختمانمون رو خودمون انجام بدیم ولو این که اول مجبور باشیم امضا از مهندس برقش بگیریم (اون پول حروم امضا رو بدیم بهشون در عوض نریم برق 220 ولت شرکت برق رو بگیریم) و دوم این امضای مهندس عمران هم بگیریم (این هم تحمل کنیم، در عوض میریم با مصالحی مثل چوب که از نظر زلزله مقوام ترن ساختمونمونو میسازیمو انرژی خودمون رو خودمون برنامه ریزی میکنیم).

مستاجر که باشین خونه مال فراتر از صاحبخونه ست

در تمام طول عمر سی و چند ساله م ما مستاجر بوده ایم. دلیلش هم این بوده که بابام نخواسته.

ولی من خودم کمرم بشکنه سعی می کنم مستاجر نباشم. چون مستاجر که باشی خونه نه تنها مال صاحبخونه ست، مال همسایه ها هم هست. فقط این رو باید بدونی که خونه مال تو نیست. اگر به حقوق خونه ت تجاوز شد، حتی اگر 17 سال مستاجر آن خونه باشی، حق هیچ حرفی نداری، جز اینکه از صاحبخونه ت بخوای تسویه حساب کنه و بری یک خونه دیگه.

این روزها یواشکی هم که نمیشه مستاجر شد. چون به محض ورودت به خانه جدید همسایه ها آمارت رو میگیرن و براساس اون کار «مافیا» شکل می گیره.

اگر مرکز شهر نشین باشی، «مافیا» برات معنی پیدا می کنه. نهال ها شبانه دزدیده میشن. هر چند تا خونه کنار هم دوربین مدار بسته چندتا چندتا میکارن. بفهمن اجاره نشینی بدون این که ازت اجازه بگیرن 50 تا 50 تا پنجره رو به خونه ت میکارن. 70 درصد وقتشون رو صرف تجسس و بررسی اوضاع خونه ت میکنن. و تو اگر پول داشتی که میرفتی دوربین میکاشتی مثل بقیه صاحبخونه ها.


خونه قبلیمون، بعد از 17 سال همسایه ای داشتیم که طوری تیمی کار کردن که با وجودی که خودمون نمی خواستیم بریم با همکاری املاکی محله خیـــــــــلی دوستانه صاحبخونه رو راضی کردن که برای بیرون کردنمون خونه رو بفروشه. پیرمرد، سال ها دیوار خونه رو میتراشید. بچه ها و عروس هاش هم هر کدوم یک پستی داشتن. یکی شرخرشون بود. یکی مامور تجسس کوچه بود. یکی از پنجره تجسس میکرد. و خلاصه سر همه شون شلوغ بود. طوری ما رو از خونه مون کردن بیرون که ما فکر کردیم شاید این ها از همون صاحبخونه هایی بوده ن که اوایل انقلاب خونه رایگان صاحب شده ن.