آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

خدایا ما را از حرام زاده‌ها شفا بده

این روزا خیلی چیزا مستحبه. یکیش خوندن زیارت امام حسینه، و بعد زیارت عاشورا. در این زیارت که در گذر ادوار اون رو ممکنه بخونیم، کلمات جالبی میان. یکی از اینها برکت جستن بنی امیه از نام امام حسینه. ما از بنی امیه خوشمون نمیاد. میگیم خوب شد که در راس نیستن. اسم هند جگرخوار میاد، و در انتها لعنتی رو کامل میکنیم تا بفرستیم در درجه پنجم به یزید، و بعد به چندتا خاندان؛ خاندان اباسفیان، و خاندان مروان، بیشتر و کمتر.

یک جا میرسه، موضوع حروم زاده میشه. بعد روش بحث میشه. یک عده با خودشون فکر میکنن که تقویتش کنن، و این رو دارن تقویت میکنن. عده ای میگن حالا حروم زاده شد، بیاین درمان کنیم. ما نمیگیم درمان به اون معنا که خودمون رو درگیرش کنیم. میگیم از اول نباید حروم زاده تولید میشد. میگیم وقتی حروم زاده ای گرفت امام ما رو به بدترین حالت شهید کرد، دیگه پا رو فراتر گذاشت و شد شقی. شد شقی ترین آدما. قبلش با هم دشمن بودیم، و حالا تکلیف روشنه، خدایا لعنت کامل من رو بر یزید، شمر، خاندان اباسفیان و خاندان مروان بفرست.

حروم زاده ای بود، امام ما را در خارج از وطن تکه تکه کرد. خون شد، خونی از یک امام مطهر. از امامی که هرچه الآن خوبی داریم برکه میگردیم نسبتش میدیم به ائمه. حالا، اول که باید یادمون بره چی کار باهاش کردن، و بعد هم حالا بیایم برای حروم زاده ها راه حل بدیم. برای چی بدیم؟ تف و لعنت میدیم.

چه بر سر امام سجاد ما اومد؟ میگن در حالت احتضار دست به میت نزنید که بیشترین درد رو اون موقع داره. به ما یاد دادن وقتی خواستیم حیوونی رو ذبح کنیم اول بگیم بسم الله الرحمن رحیم. بهش آب بدیم. این کارها واجبه. سر سفره غذا که میشینیم بسم الله گفتن واجب نیست، ولی موقع ذبح به ما تکلیف کرده اند که حیوون رو با کمترین درد ممکن روحش را از بدنش بگیریم. حالا، مجموعه ای شیطانی، که گفته میشه یک دهمشون حروم زاده ان، میان چی کار میکنن؟ در بدترین حالات ممکن، بدون هیچ آدابی، امام در حال احتضار رو طوری شهید میکنن که فقط راوی اون درد بکشه، چه برسه به خود امام که داشت گلوی مبارکش بریده میشد و بعد هم بقیه اش رو خودتون میدونین. به یک جایی میرسید امام سجاد آب میدید گریه اش میگرفت. حالا این امام صحنه کربلا رو دیده، راوی هم باید باشه. کلمه بگو، کلمه زیبا. حالا باید کلمه بگه کلمه عاشورا. روایت کنه، بوی خون رو، عطش رو، در حالت احتضار درد و رنج رو. چه بر سر راویان صحنه میاد، وقتی باید صحنه رو فقط تعریف کنن؟ دارن کلمه میگن، کلمه شهادت امامشون با چند و چون.

هنوز که هنوزه راوی این ماجرا بار عظیمی از غم و غصه باید بر دوش بکشه. چرا؟ چون یک عده فهمیده ان که ما با حروم زاده ها مشکل داریم. ما آداب سرمون میشه. ما نظام و نظم سرمون میشه. وقتی که وقتش میشه دسته میشن، مثل دسته گرگ ها. یک عده هم پول میگیرن که به یکی مثل من بگن ولش کن، بذارشون برای خودشون. ما داریم و اون ها. ما بله، ما هستیم، ولی اونا رو خدا لعنت کنه. چه بر سر ما آوردن؟

تو کتابای درسی مون که به زور به روز میشن گفتن اون کشت و کشتار عجیب مال زمان بنی امیه و بنی عباس بود. ما الآن هم که داریم هنوز هم همونا رو میبینیم. دنیا عوض نشده، هنوز که هنوزه داستان همون داستانه. مسخره مون میکنن، میگن شماها گفتین کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا. مگر نیست؟ میگن نمیتونی دنیا رو عوض کنی، خودت رو تغییر بده. باشه، خودم رو تغییر دادم. نشستم تو خونه.

هر روز به اسم سلاح و جنگ در آزمایشگاه های بیولوژیکشون یک ویروس منتشر میکنن. اونقدری هوا رو آلوده کردن که دیگه گفتم باشه نشستم تو خونه. هی دارم خودمو تغییر میدم. هی نشستم نگاه میکنم اون حروم زاده ها چی بر سر ما میارن، و هی منم نشستم خودم رو تغییر میدم. میگی نگم کل یوم عاشورا. باشه هرچی تو میگی. نشستم تو خونه تا تو حروم زاده هات رو زیاد کنی. میگی قدرت برای من بده، باشه نشستم تا تو اون رو بگیری. نشستم دیگه. دیگه چی کار مونده که نخواستی بکنی و نکردی. آموزش گرفتم دیگه. یاد گرفتم چطوری با توی حروم زاده بسازم. نساختم. خیلی خوب، از اطرافم حذفت کردم، انقدری که عده کمی به زور در اطرافم نگه داشتم. ولی زیارت عاشورام رو میخونم و میدونم که امامم رو تو کشتی. اینو یادم نمیره.