آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

صلح را با دروغ جمع کنیم

دیروز بخشی از جلسه پارلمانی انگلیس رو داشتم میدیدم که نخست وزیر داشت برای مخالفش توضیح میداد. جلسه اینطوری بود که یک طرف مخالفین نشسته بودن و طرف دیگه کسایی که موافق جنگ نخست وزیر انگلیس بودن. این بنده خدا پیرمرده هرچی میخواست از بدی جنگ و همکاری با آمریکا در این زمینه بگه موافقین نخست وزیر هی وسط حرفاش هو می کردن. ولی وقتی نوبت به خود نخست وزیر رسید هیچ صدایی در نمیومد. فقط خودشون هرچند وقت یکبار محض رعایت بی طرفی برا خودشون سرصدای مجاز درست میکردند. اصلا نخست وزیر خودش نویز درست میکرد. سمت نخست وزیر زنهای فاسدتری نشسته بودند و از مردان موافق قیافه های متعصب قدرت طلب بودند که برای حرف زدن در موافقت با نخست وزیر گاهی بلند میشدن. آخرای جلسه خیلی جالب شد اونطرف پارلمان یکی گفت شما باید برای همکاری با ارتش آمریکا برای شرکت در جنگ به ما میگفتین. نخست وزیر یک لحظه ترسید ولی بعد سریع درستش کرد و گفت که گفتیم، در جلسات قبلی خلاصه ش رو گفتیم، حتی ما به مخالف الآنمون هم قضیه رو گفته ایم! و فقط ترتیب کار رو نگفتیم! بعد باز یکی از اونطرف گفت که اگر گفتین پس برای چی اینجا جلسه گذاشتیم؟! مخالف نخست وزیر تا مرز سکته نشسته بود که فقط یک موضوعی رو روشن کنه و اون هم این بود که ارتش انگلیس بدون اینکه به پارلمان بگه با آمریکا در عملیات جنگی شرکت کرده.

اینطوری میشه که یک جریان الحادی متعصب به راحتی در جوامع متمدنی مثل انگلیس میتونه کار خودش رو بخوبی دنبال کنه.

نتیجه تحقیق جدیدم راجع به مذهب زدایی

به نظر میاد داخل ایران شبیه حزب کمونیست چین هست. هر آن ممکنه که توسط همسایه ت، دوستت و یا فامیلت به حزب معرفی بشی که داری یک کار نادرستی رو انجام میدی. هر کس زودتر بگه و زودتر شکایت کنه، حکم جلبو حکم تعزیری و حکم ... میتونه بگیره.

به علاوه از طرف دیگه ممکنه مورد تنفر برخی باشی و تصادف کنی. ممکنه مورد توجه باشی و همین کافیه که نتونی یک پیاده روی ساده توی خیابون داشته باشی، یا برای زیارت به جایی بری و یا برای تفریح. یا بخوای یک کار درآمدزا انجام بدی؛ هر کاری که هرکسی میتونه انجام بده ولی تویی که معرفی شده ای نتونی انجام بدی. این به نوعی تعریف زندگی مجرمانه کسیه که مورد تنفره. ولی بخش بسیار مهم این اطرافیان اینه که همه به صورتت نگاه میکنند و تو چشمت میگن "ما به تو علاقه مندیم. ما همه با هم دوستیم. لطفا گارد نگیر. با من مهربون باش. ما همه خوشحال و شادیم. همه چی خوبه. تو هم وضعت خوبه. تو یکی اتفاقا وضعت خیلی خوبه. میری تو خیابون پیاده روی میکنی. برای زیارت به جایی میری. تفریح میکنی. کار درآمدزا انجام میدی. آزادی که هر کاری بکنی." اینو بهت میگه، و تو چشمت با تنفر تمام نگاه میکنه. سرت رو برگردونی، پچ پچ و وزوزه که از طرفش میاد. حسادته و یک خوی شیطانی. کاملا تحت سیطره شیطان. همه مدلش هم هست. خنده روی خوش قیافه، مسن جا افتاده، دختر، پسر، با ظاهر مذهبی، باظاهر غیر مذهبی...

کشورهای دیگه فرقشون با ایران اینه که رو هستند. اون ها هم همین هستند. فقط به مردمشون اجازه میدن با ماشین از روی کسایی که دوستشون ندارن رد بشن (یهودی اسرائیل)، چین (تکلیفش از همه روشن تره، همه دین ها رو باهم میذاره کنار. حتی بودا رو)، آمریکا (که دیگه خیلی ماها رو دوست داره، طوریکه روادید به بچه مریض یک ساله مون نمیده)، انگلیس (اجازه میدن آپارتمانمونو بسوزونن)، هند (اجازه تغییر مذهب بهمون میدن)، و غیره

ظرف بیست سال در حالی که ما تو کشور گل و بلبلمون نشسته ایم و خیال کرده ایم که انقلاب کرده ایم و میگیم همه چیزمون خوبه. و درحالی که داریم ادعا میکنیم یهودی اسرائیل داره نابود میشه. میبینیم تغییرات خیلی سریع و متفاوت از اونچه که ادعا میکنیم داره رخ میده. تمام خواسته ها و روشهای سبک زندگی یهودی اسرائیل داره در تمام نقاط جهان اجرا میشه. شیوه عملکردی و بیان یهودی اسرائیل رو در صحبت کردن مغازه دار سرمحلت هم میتونی ببینی، فقط ریش گذاشته و داره نماز میخونه. این شیوه رو هم میتونی تو مردم کلیساهای زیرزمینی چین هم ببینی، فقط انجیل میخونه و کریسمس داره. همین شیوه رو ترامپ تو بلندگو اعلام میکنه.

از داخل و خارج همه به همین سمت میرن که به شیوه سبک زندگی یهودی اسرائیل عمل کنند. همه با صدای بلند میگن همه چیز خوبه، ماخوبیم، مادوستیم، حقوق بشر رو رعایت میکنیم. ما حق داریم. هیچ دشمنی وجود نداره؛ همه دوستیم.

ما هم که ماییم و مثلا سردمدار مستضعفان جهانیم داد میزنیم برای ایران میمیرم.

این یک بیماری خیلی وحشتناکه که معلوم نیست راه فرارش کجاست.