آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

طرز تهیه جوجه یکی یه دونه

وقتی آقاجون بابام مرد، ما خیلی خونه شون بودیم. اون جا من با عمه مرضیه ام فکر میکردم که آشنا شدم. خب زیاد مونده بودیم دیگه. برای همین حتی با آب جوش سوخته شدن عمه مریم، سرشلوغ عمه زهرای 10 ساله، و آب-جارو کردن قالی خونه توسط عمه مرضیه رو دیده بودم. اون موقع، یعنی دهه هفتاد فکر میکردم که خانواده ای هستن مثل خانواده ما. البته اشتباه میکردم. مثل همیشه که چشم میبینه و چون میبینه فکر میکنه خودش هم مثل بقیه است. ماها رو از بقیه دنیا خط بکشین.

اما امروز موضوع این عمه مرضیه امه. عمه مرضیه ام، دختر یک نونوا و نهایتش دختر مادر شوهر مرده مستمری بگیری بود. بسیار دور هم از خونواده بابا اینای من. چون بابام برادر بزرگ ناتنیشون میشدو این اهوازی ها خیلی راحت بلدن فحش بدن. اسم بابام رو هم همه خلاصه کرده بودن تا یک وقت بزرگ فامیل محسوب نشه بعد از فوت باباش، یک وقت بزرگترین پسر خونواده محسوب نشه و غیره.

بعد از فوت باباش اینا هم یک چند باری اومدن خونه ما تلافی. اومدنشون و راکد موندن وضعیت و تحولات خونه ما بقدری زیاد بود که دیگه بعدش منصرف شدن کسی بیاد دیگه. البته از اون سالها تا حالا مرزهای غربی و جنوب غربی ما بیشتر باز شده اند و اینا بیشتر میتونن سفر خارجی داشته باشن تا بیان مشهد خونه ما.

میخواستم از عمه مرضیه ام بگم. اون مثل همه دخترای خونه باباش ازدواج کرد. شوهرش یک سیدی شدو دخترش میرزا. پس دخترش حتی میتونست به دخترای خونه ما برتری داشته باشه. این پس رو مثل اون پس بابام بگیرین که خواهرش که همسن من هست رو میگیره 40-50 ساله تا بهش نزدیک تر بشه. اون زمان که بچه اینا کوچیک بود، یک بار آوردنش خونه ما. قشنگ یکی یه دونه و تربیت شده برای یکی بودن. مادرش از این رو به اون رو. داشت لوسش میکرد. این بچه هم کوتاهی نمیکرد. مثلا یک روز داشت مرغ عشق ما رو تو قفس نگاه میکرد، تا من دستمو نزدیک قفس میووردم دختره جیغ میکشید. بلافاصله مادرش هم میومد تا این دختره حتما جیغه رو بکشه. تو یک چند دقیقه یک چند باری این بچه جیغ کشیدو به همون تعداد مادرش ظاهر شد. من همون جا از این زن بدم اومدو فقط فکر میکردم از ویژگی های تک عمه مرضیه امه. ولی بعدا، اون رو تو مرغ سفیده خونه مون موسوم به مرغ کون گشاد دیدیم.

ماها مثل شماها نیستیم اسم خوب رو حیوونامون بذاریم. اسمشونو همونطور که شخصیتشون رو نشون میدن میذاریم. مثلا مرغ حسود، مرغ برفی، مرغ کون گشاد و غیره. این مرغ کون گشاد از تمام جوجه هاش فقط یک خروسی دراومد. خروسه هم همه اش هی جیغ جیغ. مادره هم هی بیشتر خودشو ترسو نشون میده و کم مونده بره پشت جوجه خروس یکی یه دونه چند روزه اش قایم بشه. این خروسه هم هرچی خروس بزرگتر از خودشه رو میزنه. بعد عین همین عمه مرضیه ام، وقتی جیغ بزنه به تنهایی کاری بهش نداره، ولی اگر پای آدمی وسط باشه چنون نقش ناجی رو بازی میکنه بیا به دیدن. ماها مرغ و جوجه یکی یه دونه دیگه داشته ایم، مثل اینا نبودن، جدا. گاهی پرورش خانگی جوجه اعصاب خورد کن میشه با این اخلاق مرغا.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد