آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

مرغم تصادف کرد مرد؛ راننده چشم نداشت ببیندش کشتش

همین امروز آورده بودیمش. ظرف یک دقیقه چاق ترین مرغمون جلو چشممون تلف شد! یک پیرمردی هم هی دوید ببینه میتونه کاری بکنه، ولی نشد. خدا لعنتشون کنه. ماشینه دیگه؛ ماشین از روی سگ رد میشه، از روی آدم رد میشه، از روی مرغ رد میشه. هی دنبال چاقو گشتیم مرغه هی پر پر نزنه. ولی نشد دیگه. آه، این هم از عاقبت رقابت مرغو ماشین. هر چی مرغ زرنگ تر، رقابت ماشین و راننده اش باهاش بیشتر! قطعا ماشینه از عمد زده بودتش. مثل همه چیزهای دیگه که هی باید بگیم از عمد این کارها رو میکنن! حالا این کنترل ماشین دست راننده پول میخواست من بهش بدم این کار رو نکنه!؟


بعد اضافه کرد: حالا شما فکر کنید این ها که ایل و عشایر هستن چه قدر بدبختن! طرف میاد کره اسبش رو ماشین ظرف یک دقیقه تلف میکنه. طرف میاد برای گاوه بوق میزنه، یا شایدم میگه عه عه عه، و بعد هم تموم شد مرد. چقدر راننده غیرانسان کنارش نشسته ایم که سگ جلومون کشتن! آمار تلفات حیوانات از ماشین ها رو دارین؟!


بعدا اضافه کرد: به مناسبت تصادف مرغم و این که میدونم راننده عمدی مرغمو کشته، لینکای وبلاگای خارجی رو اینجا اضافه میکنم. برنامه هم برای خارج رفتن دارم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد