آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

به چیزایی که نداریم کم کم درخت رو اضافه کنیم

این روزا کشمکش هست سر اینکه اصلا چرا کشاورزی کنیم؟! سال به سال دریغ از پارسال. همینطوریش در حد چند تن تولید کشاورزی داشته باشیم تو این بورس مورسا بعد از خرید هم ممکنه پولمون رو ندن. بعد یک مدتیه راه انداخته ان آب نداریم چرا کشاورزی کنیم؟! برنامه بدون تعارف مدتیه داره دور خودش میچرخه که بگه مدیریت ایران عالی! ولی اخیرا رسما استانداری اصفهان گفته که ما تولید کشاورزی نباید داشته باشیم وقتی بی آبی هست و در عوض خدمات و صنعت رو باید بالا ببریم! دیروز دیگه این بی تعارف پرسید آقا یعنی باغ های ما درختای 15 ساله هم نباید آب بخورن؟ طرف گفت که چرا! ما کشاورزی که نباید بشه رو دسته بندی کرده ایم و بعضی چیزا مثل باغ ها رو استثنا کرده ایم! کشاورزی شرق اصفهان میگفت آب رو از ما میگیرن تا بعد از آب شرب برا کشاورزی استفاده کنن. طرف مجریه رفت یزد که از کم آبی آبهایش شور شده بود! و از سه-چهار نفری تو کشاورزی و صنعت پرسید آقا از این 40درصد آب اصفهانی که میاد سمتتون و یک بخشش! هم میره فولاد مبارکه شما از آب بهداشتی و شرب برا صنعت و کشاورزی استفاده میکنید؟! همه میگفتن نه! ما که ندیدیم. البته به شرطی که مردم شهر رفتار وندالی از خودشون نشون ندن. و اونایی که این کار رو میکنن که از عمد هست که نمیان جلو دوربین بگن ماست ما ترشه. من خودم بشخصه پارسال تا همین الآن تو همین مشهد دیدم بارون نمیومد و دقیقا وقتی میخواست بیاد بدترین بو چوب سوخته ها و سوختگیهای درختان دقیقا همون موقع بود (1)(2)(3)(4). دیگه حالا عادت کرده ایمو کمی هم شانس آورده ایم امسال کمی خنک تر از پارسال بوده که اصلا پنجره باز نمیکنیم از بس میگرن گرفتیم (1)(2). بعد همین دیروز داشت آخرین قسمت معلم رو تو شبکه امید نشون میداد. اول نشون داد یعنی پسره تو خونه ای هست که نسل اندر نسل گاوداری دارن. بعد هم نشون داد که پسره رفت بالای یک درخت تنومندی که اونجا رو خونه درختی درست کرده بودند. هوس کردیم خونه درختی داشته باشیم. ولی کم کم باید به چیزایی که نداریم درخت رو اضافه کنیم.

مقایسه چ و از کرخه تا راین

دیروز صبح شبکه نمایش فیلم چ رو گذاشته بود که ماجرای چمران رو در مدیریت جنگ پارتیزانی پاوه نشون میداد (وقتی که ارتش به کمک مردم نیومده بود تا دستور مستقیم خمینی). مهم ترین تفاوت این فیلم با از کرخه تاراین حضور زن در فیلمه. تو فیلم ازکرخه تاراین اگر نقش زن رو حذف میکردی اتفاقی نمی افتاد، ولی فیلم چ چند نقش به زنهایی مثل زن شوهردار و زن پرستار داده بودن. اصلا فساد اصلی چ حضور زن در فیلمش بود و اگر فیلم از کرخه تا راین زن رو میوورد فیلم فاسد و یک بارمصرف میشد. کلا اشتباهات اخیر حاتمی کیا رو من در انتخاب زن به عنوان نقش اصلی ماجرا میبینم.

حضور زن در فیلمی خوبه که کلا همه زن باشن. که البته این هم به احتمال زیاد مثل خیلی فیلمای دیگه یک بار مصرف میشه.

اصل روایت گری اون 48 دقیقه فیلم چ قشنگ بود. ولی من خودم بشخصه فکر میکنم روابط واقعی تری بین کلا مردای اون دوره از نظر دوستی و صمیمیت بود که شاید در اون روایت 48 دقیقه نمیگنجیده که آورده بشه. بقدری مردا اون موقع و الآن هم (مخصوصا کمی که به حوزه نظامی مربوط بشه) صمیمی بودن با همدیگه که واقعا صمیمیت تو کارخودشون رو به حضور زن ها ترجیح میدادن. زن های اون دوره هم واقعا خوشی شون به این بود که مردها با خودشون که بودن خوش بودن.

رسانه پایتخت و ایران فدرالی

الآن داشتم این مطالب قبلیمو نگاه میکردم. به قدیم که نگاه میکنم فرق چندانی بین سبک نوشتن خودم از اون موقع تا حالا نمیبینم. نمیدونم چقدر از 3-4 سال پیش در گسترش فرهنگ این جامعه موثر بوده ام. این فایل نمونه ای از حرفای قدیمم هست، که اتفاقا مطلبی هم اونجا داشته ام درباره مقایسه آمریکای فدرالی با ایران جمهوری که کمی از صحبت امروزم رو پوشش میده.

این روزها همزمان یک شبکه داره پایتخت 2 میذاره، یک شبکه پایتخت 4 میذاره. تازه ifilm هم داره باز پایتخت 5 میذاره. بعد از اینکه گفتم ما ایران رو فدرالی میخوایم رفته اند بدترین شهر (قم) را بعنوان موضوع ایالتی شدن مطرح کرده اند تا خوب به تمسخر بگیرندش. جدا ما هرکاری میکنیم تحت کنترل رسانه تهرانی‌ها هست. وقتی دانشجوی 20 ساله الآن که نهایتش پاش رو از مشهد فراتر گذاشته و شده دانشجوی شاهرود و هی نقی نقی (پایتخت 5) میکنه یعنی تحت کنترل رسانه های تهرانی وانمود به علاقه ای میکنه که درش ایجاد شده. امروز این اتفاق افتاده و ایده خاصی در مکالمات عمومی ما پیش نمیاد که فراتر از آنچه باشه که بهمون میدن بخوریم.

من خودم به شخصه بارها گفته ام که به عنوان یک خوزستانی-مشهدی اصلا علاقه ای به بازی های تهرانی ها به جای مشهدی ها و یا خوزستانی ها ندارم. قیافه های تهرانی ها با اون قد کوتاهو رنگو رو رفته شون چطور به خوزستانی ها میخوره؟! که این روزا شبکه امید فیلم پخش میکنن به اسم خوزستانی ها. خودشون رو زشتو سیاه میکنن با اون قیافه قالتاقشون، یعنی حالا شدیم خوزستانی! از ماست که برماست. کوتاهی ماهاست که نتیجه اش این شده. وگرنه یک تبریزی تو برنامه کودک شبکه 2 بهش توهین میشه پرچم آتش میزنه و کاری میکنه که مدیر پخش شبکه اقلا عوض بشه. البته این هم هست که اصلا خوزستانی ها شبکه های ایرانی رو قبول ندارند و یکسره سرشون تو ماهواره و تلویزیون بصره است.

نامه سرگشاده نوآفرین ما

باسلام

بنده در تاریخ 7 خرداد 1397 به دادگاه تجدید نظر سازمان امور مالیاتی کشور واحد خراسان رضوی دعوت شده‌ام که بتوانم این حرف ها را بگویم:

کل آن سه ماه آغازین تاسیس شرکت که سال مالی اول آن محسوب شده است، مدیرعامل نوآفرین آن دستاورد فروش 300 هزارتومانی فروش کتاب ناشر مولفی خود را داشته است که به اسم شرکت مهر میزده و میتوانسته با هر مهر شرکت و یا فروشگاه دیگری با توجه به اینکه خود ناشر مولف بوده است، کتابش را بفروشد. چراکه مهر شرکت الزام خریدار بوده و نه الزام شرکت. بنابراین تنها دخالت شرکت نوپای ما در فروش کتاب های ناشر مولف مدیر عامل شرکت، مهر آن بوده است.

اکنون به دلیل اشتباه مدیرعامل در تایپ این مورد در برگه خوداظهاری مالیاتی سال مالی 1394 یعنی سال تاسیس شرکت (شرکت در آذر 1394 تاسیس شده و اسفند همان سال سال مالی آن بوده) مالیاتی بالغ بر 125هزار تومان پس از مراجعه اول به شعبه قضایی بر شرکت تعلق گرفته است. این مالیات قبل از اعتراض 250هزار تومان بوده است.

در نظر گرفتن این نکته نیز حائز اهمیت است که این شرکت فروشگاه نیست که حال مالیات یک فروشگاه به آن تعلق گیرد. ضمن آن که درآمد 300 هزار تومانی مدیرعامل سود خالص محسوب نمیشده و هزینه چاپ کتاب، کاغذ، چاپخانه و رفت و آمد مدیرعامل به شهرهای مختلف کشور را نیز باید در نظر گرفت.

همانطور که کارمندان دولت که ماهی یک میلیون تومان حقوق می‌گیرند و درآمد سال مالی شان می شود 12 میلیون، از مالیات معاف هستند، شرکت تازه تاسیس برای سال مالی که 300هزار تومان درآمد ناخالص آن بوده و سودی نکرده است باید منطقا و عدلا از مالیات معاف شود. اما اکنون می بینیم که مدیرعامل شرکت به عنوان اعتراض در مرحله تجدید نظر هم چنان در پی استحقاق حقوق خود می باشد.

آن­چه که باعث ناراحتی موسسین این شرکت گردیده است این است که در صورت عدم معافیت مالیاتی شرکت، هرگونه پولی که از بنده گرفته خواهد شد، به عنوان مالیات جمهوری اسلامی ایران، حرام خواهد بود.

 

                                                                                               باتشکر

                                                                                  

مرخصی زایمان دولتی ها

خیلی زشته که سازمان های دولتی بخوان وقت و پول ملت رو بگیرن تا برای این صحبت کنن که چرا وقتی کون زن هاشونو پاره میکنن تا زایمان کنن، 9 ماه مرخصی نمیرن. جدا زشته. طرف زنه هی با ناز و ادا تو شبکه خبر دستو روسری نشون میده. مرده یعنی مجریه هی انگشتر نشون میده! بعد یک بار یک ساعت به خودش میپردازن و یک بار بازپخشش. بعد اون وقت شمار مسمومین ناشی از خوردن قارچ سمی به 1017 نفر میرسه، و شمار کشته های ناشی از مسمومیت به 15 نفر آب از آب تکون نمیخوره! سه نفر هم تو این ماجرا پیوند کبد میخورن. این یارو سازمان قارچ ها رو میارن تا بگه آقایون، خانوم ها قارچ نرین بکنید از بیابون بخورین! این همه آدم یعنی همه رفته اند قارچ کنده اند خوردن مسموم شده ان اینطوری؟! اون هم تو ایران؟! آقایون دولتی من نه دولتم، نه NGO و نه هیچ نهاد وابسته به هیچ کشور دیگه ای. فقط مشکلم اینه که تابعیت ایران رو دارم. خیلی زن های دیگه هم هستن که بهشون مهر خونه دار رو چسبونده این. وقت و هزینه با ارزش ما میلیون ها آدم غیر دولتی با ارزش تر از اینهاست که به کون شماها پرداخته بشه.