آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

دوچرخه

برادر من یک خوبی هایی داشت. یکی از این خوبی هاش این بود که وقتی ضربه میخورد آخ نمی گفت. مثلا اون روز با دستگاه تراش زده بود دل خودش رو بریده بود. ولی تا بالا نیومده بود و دنبال پارچه نگشته بود که جلو خونریزی شدیدش رو بگیره کسی چیزی نفهمیده بود. همین این چند سال پیش بابام یک دوچرخه حرفه ای خرید بود از این گرون ها. به جای موتور و ماشین با این میرفت بیرون. ما هر بار میدیدیم وقتی بر میگشت خونه دوچرخه مثلا با ماشین تصادف کرده بودو یک بار به اینجا خورده بود و یک بار به اونجا. دیگه بعد از یک مدتی با دوچرخه نرفت بیرون دیگه؛ پشیمون شد.

بعدش با موتور رفت و آمد میکردو بعد هم که ماشین گرفت. یعنی میخوام بگم این ها که میبینین با دوچرخه میان بیرون ریسک خیلی بزرگی میکنن. به جز حالا آلودگی هوایی که شامل یک عابر پیاده ش میشه، و تو حلقشون میره، از دست ماشین ها، موتورها و وسایل نقلیه سنگین دیگه در امان نیستند.

پ.ن: الان ها که روز درختکاریه، من با وجودی که هی گلدون تکثیر میکنم اصلا یادم نبود، این بار که دقت کردم دیدم از پنجم-18 ام روز درختکاری هست.  حالا کی یادش به این موضوع هست؟ یادش بخیر یک روزگاری روز درختکاری نبود، ولی مثلا همین جاده ملک آباد تونل درخت بود، دو طرفش درختای چنار و وسط هم درختای توت. به اسم قطار شهری درختا رو کندن، و الآن هم همه ش هی دارن جاده وسیع میکنندو وسطش یک جدول گنده میذارن طوری که هرکی ندونه فکر میکنه میخوان درختی چیزی بکارن (!) اما بعدش میبینی به جاش 4 تا گلدون گل فصلی گذاشته اند و به نظرشون این خوشگل تر بوده که هربار المانی فلزی اون وسط بذارن تا این که درخت جاش باشه. این هم یک جور مدیریت پوله.