آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

حکیم

یک مقاله ای دارم که توش درباره نحوه تربیت حکیم، مثلا در دانشگاه های آینده گفته بود. اصلا یک مجموعه مقاله بودن. یکیشون هم درباره نحوه تعریف ارکان جامعه بود. مجموعه مقالات، از آخرین باری که اسباب کشی کردیم به یک خونه کوچکتر رفتن تو کارتنو از اون موقع هم هی میگیم الآن میریم الآن میریم، درشون هم نمیارم.

چند وقت پیشا، یعنی شاید دو سال پیش یک مطلبی تو این تلگرام دست به دست میشد، تحت عنوان اینکه تا سال 2020 چند مهارت باید داشته باشی، وگرنه نمیتونی گلیمتو از آب بکشی بیرون. یعنی، این روزا نه اینکه من بگم ما به چیزی مثل حکیم1 قدیم نیاز داریم، خیلی ها میگن و این راز موفقیتشونه که چند مهارتی هستن.

قبل از ماها هم اگر داستان بیل گیتسو شنیده باشین، بعد از مدتی دانشگاه رو ول کرد، و چون به یهودیت اعتقاد داشت مورد توجه قرار گرفتو الآن شرکتش که چند مهارتیه هنوز که هنوز حرفای مختلفی نه تنها داره که برای طب بزنه، بلکه در مورد کامپیوتر و فلسفه هم کلی حرف تا حالا زده و پولشو به جیب زده و الآن هنوز که هنوزه، یکی از پولدارترین هاست.

خب، پس این چیزی که میگم، چیز جدیدی نیست. در ایران هم، اون استادایی که در کار هستن، چندین نفر در حوزه پزشکی زیر دستشون کار میکنن، چند نفر هم ستاره شناسو زیست شناس و غیره دارن، مثلا علوم فضایی رو در نظر بگیرین. پس در ایران هم جدید نیست. آدم هم میتونه بره دنبال این علوم و خودش یاد بگیره و فقط کسی بهش مدرک نمیده! قدیم هم همینطور بوده، الآن هم همینطوره. یعنی با وجودی که نیاز هست، و دانشجو هست، این تغییر نه در حوزه و نه در دانشگاه صورت نمیگیره که بابت یادگیری این مهارتها در حد تبحر به کسی مدرک داده بشه! حوزه راه خودشو میره، دانشگاه هم همینطور. در حوزه که تا همین چند قرن پیش ریاضیاتو ستاره شناسی هم درس میدادن، دیگه درس نمیدن. برای مدرکش هم زنو مرد میکنن. یعنی مدرک حوزه که مدرک اجتهاد هست رو به هر دو میدن، ولی زن فقط میتونه برای خودش نسخه تجویز کنه و مرد هم که اشکالی نداره برای هر کسی نسخه بده. در دانشگاه هم که تا زمانیکه عضو هیات علمی نباشیو تحت عنوان شرکتی مثل شرکت دانش بنیان خودتو تعریف نکرده باشی، اینطور نیست که بتونی از چند تبحر بهره مند بشی. پس اینم از دانشگاه؛ میتونی بری یاد بگیری، ولی برای خودت. کسی بهت مدرک نمیده که باهاش بتونی پول دربیاری! یعنی، کار حقوقی روش نشده.

کلا چالشی هست امروز، قبلا هم بوده، ولی الآن بیشتر احساس میشه. برای آینده که این چالش جدی تر میشه. آدم میگه حوزه؟ دانشگاه؟ هردو؟ هیچکدوم؟

اصلا به نظرم باید تعریف دانشجو به این معنا تغییر کنه. اولا که الآن، دانشجو کسی هست که شغلش دانشجوییه، و داره زیر دست بیشتر کار میکنه تا اینکه دانشجو باشه. پس باید بهش حقوق داده بشه. بعد هم  حالا که چند نفر آدم اینطوری زیر دست کسی که استاده کار میکنن، بهتر نیست به دانشجو بها داده بشه و مدرکی تحت عنوان حکیم داده بشه؟ تو که استادی که دارن چند نفر زیر دستت اینطوری کار میکنن! چه اشکالی داره که به دانشجو هم بها بدی



بعدا اضافه کرد: اغلب ماها اذعان داریم که مهارت و دانشی که داریم مربوط میشه به کلاس دوم تا سوم دبستان. همین مادربزرگ من هم که بعد کلی پول پارو کردن رفت مدرک تحصیلی گرفت تا پنجم دبستان بیشتر نخوند. الآن خونه، ماشین و زندگی برای خودشو عمه ام و نوه های اون سمتش گذاشته، مکه اش رو هم رفته. اذعان داریم که هرچی اشکال در یادگیریمون هست به همین دو سال تحصیلی برمیگرده، چون هربار که مقطعت بالاتر میره، میبینی همین کلاس سوم دبستانه که هی داره تکرار میشه. کلاس هفتم که باشی میگی دارن درسای سوم دبستان رو دوباره بهت میدن. از دانشگاه مدرک لیسانس هم که بگیری، میگی اگر خطم الآن ریزه دلیلش اینه که در کلاس دوم و سوم دبستان روی خطم خوب کار نشده، و باید دوباره این سوم رو بگذرونم. بنابراین، دانشجو کسی نیست جز انسانی با دانش سوم دبستان. کسی نیست، جز کسیکه داره برای کسی دیگه به اسم دانشجو، دانش رو میجوید و تحویل کسی به اسم استاد میدهد!



1- حکیم کسیه که از چند علم تا حد تبحر میدونه، مثلا علم طب، فلسفه، ریاضی، اخلاق و ستاره شناسی. در این علوم که اغلب تجربی هم هستن، تبحر در حدیه که بتونن باهاش کار کنن.