آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

بنی آدم اعضای یکدیگرند

دیروز که کنگره آمریکا گفت پول بیشتری به اغتشاشات میدیم پشت سرش ملت دنبال بامبولهای مختلف گشتن! عینا هم این کلمه را به هرکسی رسیدن گفتن!

طرف گفت ببین من مودم ایلان ماسک رو میخوام وارد کنم و هیچ چیزی رو با اینستا عوض نمیکنم! حالا من هی جوابش رو میدادم مثلا من تولیدکننده  ام از تولید داخل حمایت میکنم!

حدود دو-سه سال پیش باهم میگفتیم اینجا یک چیزی فروش داره. غیرقانونی بفروشیم خوب میشه! همون موقع هنوز رمزارزها رو آمریکا کامل دستش نگرفته بود و ملت داشتن اون رو باد میدادن! ما دیدیم دست کثیف آمریکا توش رفت، ما رو باهاش شروع کرد به تحقیر کردن ازش اومدیم بیرون!

ناراضی باشیم. میخوایم با کی درگیر بشیم؟! سران سپاه خوبه؟

اونا که آماده درگیری هستن!

من نظرم رو گفته ام. یک کم صبر میکنیم و بعد تولید منحصر بفرد خودمون رو میزنیم. از درگیری پرهیز کنیم که راه به جایی نمیبره. چون ما دقیقا نمیدونیم دست خائن کی در کاره، نمیتونیم برگردیم دو نفر آدم رو که آماده ان بزنیمشون بزنیم!

آمریکا اومد اسم این مریم رجوی رو آورد که این رئیس جمهور باشه! قیافه پمپئو رو دیدین؟ چطور ضد زنه؟! این داره مریم رجوی رو رئیس جمهور اعلام میکنه! چه کسی!

حالا چرا اینطوری؟!

بنظر نمیاد که داره میگه بیاید سر آشغال بودن جنس زن ها با هم بخندیم و مسخره شون کنیمم؟!

من که زن هستم احساس کردم به من توهین شد! از هر دوطرف جریان درگیر.

ایران اول سال شمسی تو این سازمان ملل بی صدا رفت کمیسیون «مقام زن»، و خیلی باصدااا نزدیک سال نوی مسیحی انداختنش بیرون!

خوبه سردرش هم این شعر سعدی هست که میگه بنی آدم اعضای یک پیکرند!

هیچ چی که نخوان درست کنن، انگار خیلی دوست دارن علیه این زن ها دشمنی کنند. چند روز پیش داشتم این کتاب پرسش و پاسخ جوادی آملی رو میخوندم. برام جالب بود که در مورد مقام زن نوشته بود که زن قبل از تفاوت فیزیولوژیکی با مردها روح هست. روح ها با هم فی الذات تفاوت ندارن. بنابراین، اگر مثلا زنی تحصیل کرد و دانشمند شد، در آن زمینه میشه ازش مشورت گرفت!

این جواب خیلی مسلمانان (!) هم هست که به راحتی میگن با زن مشورت نکن! و یا اینکه مثلا من خیلی شنیده ام که میگن با زن مشورت کن و برعکسش عمل کن!

حتی زن میشه مرجع تقلید بشه، و البته در این مورد پیروانش مرد نباشد که این احتمالا به خاطر تفاوت فیزیولوژیکی اش هست!

هرچیزی رو راحت نپذیریم. اول بررسی بشه، بحث بشه و بعد. و تازمانی که میتونیم کارهای خوب بکنیم و حرفهای خوب بزنیم از درگیری، ولو با فرض اینکه طرف مقابل درگیری خودش میداند (!) بپرهیزیم

گفتم بنی آدم اعضای یکدیگرند. این خیلی جای بحث داره.

امروز، میگن اقتصاد داره به بلوکهای رقیب تقسیم میشه! آیا این از نظر اجتماعی هم همین هست؟

منکه نمیبینم. فقط گاهی میبینم از این نظر عقب گرد میکنیم به هزار سال پیش. شاید هم دلیلش اینه که هرچی کاشتیم رو برداشت میکنیم.

امروز اگر مهاجرت بنی بشری از یک کشور خارجی به ایران صورت بگیره، آیا مثل سابقه؟ شاید روش مهاجرت مثل هزار سال پیش شده باشه! ولی خب، اگر مثلا این مهاجر استاد دانشگاهی بود که از کشور سرمایه دار اومد به روش هزار سال پیش و اذیت شد، شاید تقصیر خودش بوده. حالا اون روز که مثلا من دکترا گرفته رو راه نداده بود خوب بود؟! حالا من هم یادم نمیاد این اصلا کی بود!

بنی آدم اعضای یک دیگرند. شورای مشورتی تشکیل میدیم و برا منافع خودمون تصمیم گیری میکنیم؛ این بلوک اقتصادی مال من و اون ته آشغال ماهیم مال تو که زرنگی! بعد که صدای طرف درمیاد میگیم برای «بویو» این کار رو کردم! به خاطر منافع ایران این تصمیم رو گرفتم!

یک کار دیگه که خیلی رایجه میبینم این هست که میگیم مثلا تو داری بمب اتم میسازی! نگاش میکنی همین دیروز که دهه هفتاد بود اساسا دنبال «Gold Quest» بود. بعد که این رو برداشتن و معلوم شد که چیز بدیه، حالا هنوز هم دنبال همون گلد کوئیست و شرکتهای اخلال گر ارزیه، ولی به تو که میرسه میگه: دنبال گلد کوئیستی؟! چه غلطا! خودش این کاره است و به تو نسبت میده! خودش بمب اتم میسازه و پیشدستی میکنه و میگه تو داری بمب اتم میسازی!

مثال در این مورد زیاد هست. دروغ بزرگی به نام اتم! "بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند" در این دوره بودی اگر سعدیا و می دیدی از ما دروغ و ریا چنین شعرِ زیبا و با قیمتی نمی گفتی از ما به این


بعدا اضافه کرد: یک چیز دیگه تا یادم نرفته، اساسا نظام آموزشی مختل ماست. کلا نگاه کنی از جنگ جهانی دوم چقدر میگذره؟! از اونموقع تا حالا نظام آموزشی ما تغییر نکرده! آموزش ایران سه مرحله داره:

1- آموزش به 10000 روش هیتلری

2-

3-

2و 3 مهم نیست. خیلی ها تو همین بخش 10هزار روش هیتلری میفهمن که این آموزش براشون فایده ای نداشته! نگاه میکنن به مادرشون مثلا، یا به پدرانشون که اونها هم با همین روشها بازی داده شده ن! از اسمش معلومه که روش حسابی تبلیغ شده. الآن، حتی کتاب آشپزی هم که انقدر دایره المعارفه و کلی تبلیغش میشه 10هزار تا تو تبلیغش نیست! اصلا همینکه گفتم رو جستجو کنید نتایج جالبی براش میاد:

یکی اینه: طرز ساخت اینورتور 12 ولت به 220 ولت!

دومش جالبه: کت ادولف هیتلر به قیمت 10000 دلار فروش رفت (عکس)

یادمه سر کلاس مثلا معادلات مینشستیم و از استاد اعظم که همه موهایش سفید شده بود میپرسیدیم این معادلات و این انتگرال ها برای چیه؟! میگفت بعدا خودتون میفهمین! انقدر هم حل کردنشون سخت بود که یا کامل باید میفهمیدی و نمره کامل میگرفتی و یا با مرز نمره ده چند بار باید می افتادی!

من خودم تو مدارهای الکتریکی نمره کم آورده بودم. نگاه کردم این استاد دانشگاهمون که نمره یک دانشگاه فردوسی بود کلی این درس رو حفظ بود! در نتیجه، به نظرم اومد برای دکترا لازمه! حتی تو کنکور هم آورده بودنش که فکر کنیم با ساخت یک چیزی مثل چیپست و آی سی طرفیم! من هی همه درسهای کنکور رو گذاشتم کنار و هی خرج این مدار الکتریکی حل کردن کردم. هی به روش های مختلف کاغذ سیاه کردم و تونن نورتن زدم. هی مدار اتصال کوتاه کردم و هی منبع ولتاژ و جریان کردم! نتیجه چی شد؟! اول دانشگاه اونی که مستحقش بودم قبول نشدم. دوم با کلی هزینه دانشگاه که قبول شدم دیدم اصلا خبری از ساخت کامپیوتر و چیپس و مدار نیست! استاده اومده یک چندتا کلمه میگه کاتالوگی! بعد هم میگه من استرالیا بودم و فلان و بیسار! تفکر نازیسم در خونهای این استااااااد جاری بود! انقدر که اصلا شاید حتی عمدا موقع ارائه من بااینکه از اساتید مدعو رساله دکترام بود نیومد و با قدرت بی نهایتش خودش رو بازنشسته کرد!

کل چیزی که به کارم اومد فقط برنامه نویسی بود که اونم خودم پایه اش بودم سایتم رو بعنوان یک کسب و کار خرد ببرم بالا و دیگه حالا که میگم آموزش ما به روش هیتلری بود و با تبلیغات دهن پر کرده بود!

پیرامون مناظره اول انتخابات ریاست جمهوری 1400 (مناظره 15 خرداد)

با این مناظره معلوم شد اگر بخصوص در این 8 سال کاری انجام نشد، دلیلش اصول گراها و قضات بوده اند. منم که فرزند قاضی هستم برا همینه لابد شوهر نمیکنم و در هیییچ دستگاه اداری شغلی ندارم.

پدر من قاضی نبود، به گفته خودش حمال بود. ماها باز بدتر از اون. خودم و خانواده ام.

خوابگاه که بودم هنوز مفهوم اسمش رو نفهمیده بودم که یعنی جای خواب. یک ماه که گذشت گفتم امام جماعت بیارین برای ما نماز بخونه. نمیدونستم که. بعدا که یک چند بار دانشجوی لیسانس فیزیک بهم گفت نمازت بخوره تو کمرت فهمیدم که چون اونجا محل خواب و خوابگاه بوده، هم اون خواسته اولم اشتباه بوده و هم اون نماز خواندنم آنجا. بعد از مدتی که خوب آموخته شدم دیگه فقط شب و فقط موقع خواب نهایی روی همان تختی که برام تعیین کرده بودن میخوابیدم و باقی را در جای دیگر سپری میکردم. هرچند که البته این جا و مکان فقط در همان حد اسم برای من باید کاربرد میداشت و برای بچه های فرهنگیان و سایر کاربردهای بیشتری باید میداشت. حد و اندازه من که باید فقط در حد تعریف اسمی کلمه خوابگاه میبود.

حالا در این مناظره این آقای نماینده دولت خاتمی و دولت اصلاحات، آقای مهرعلیزاده گفته این شیخه چی میگه شش کلاس هم بیشتر درس نخونده و اون هم درس حوزه؟! این بیاد حرف از اقتصاد بزنه؟

حالا از اسرار این دولت اصلاحات اینه که اتفاقا با نگاه هم اگر شده به کسی مثل سید علی خامنه ای هم همین نظر رو دارن. حرف از وزارت فرهنگ و ارشاد نزن، حرف از جریان اقتصاد کشور نزن. تو قاضی هستی، بله تو از 16 سالگی قاضی بوده ای!

من عذرخواهی میکنم که پدرم هم مثل همین رئیسی قاضی بوده، و البته با هر پست عذرخواهی میکنم، همونطور که شما خواسته این.

پدر من اگر کسی بود که بهش میگفت چقدر ضرر داره این قاضی شدنه حتما شغل های دیگری رو انتخاب میکرد. کما اینکه بازنشسته که شد، دیگه سمت دستگاه های دولتی و اداره و این چیزها نرفت، بسکه خوب بودن.

اما، در مورد درس حوزه. خوب بود که اون زمان که مصادف با چنین روزی 15 خرداد 1342 بود، مردم ورامین و چند شهر دیگه کفن پوش راه افتادن، و در همان زمان کماندوهای محمدرضا شاه پهلوی در مدرسه ای که یک مکان برای آموزش بود، ریختن و مردم و طلاب حوزه را به رگبار بستن، و از آن بالا بله، تپ تپ انداختنشون پایین.

تویی که تپ تپ دیدی اینها رو انداختن پایین، باید عاقبتت رو اون دنیا دید. به ما که خیلی ظلم کردی.

این ها افتادن پایین. اما چرا؟ چون در آن مکان آموزشی چه کرده بودن؟ تجمع در پس قانون اصلاحات ارضی شاه نبود؟ دروغ شاه و انقلاب سفید که هنوز که هنوزه به خاطر اونه که مردم بسیار مشتاقن شهرنشین بشن، نبود؟

اون حوزوی ها که از دم مرده بودن، رو خوب بود میرفتین میخوندین و بدانید برای چه بود که انقدر مردم به اونها اعتقاد داشتند. تویی که سنی نداری، برای منفعتت سراغ همین شیخ ها و حوزوی ها میری و بعد پشت سر همین ها میگی چقدر خوب که تپ تپ افتادن و چقدر خوب که شاه بود، بچه کسی هستی که پدرت سر سفره شاه نشسته و حالا برادرت یک حرکتی هم در جهت انقلابی کرده که تو امروز مستقل بشی، ولی نتیجه چیه؟

نتیجه اینه که انقدر راحت قضاوت میکنن، تا وضع بهتر نشه که بدتر بشه.

آیت الله سید روح الله خمینی، شیخی بود و سیدی از خاندان اولاد پیغمبری بود که با نفس مسیحایی که داشت آمد و بسیاری از اتفاقات ناگواری که در آن دچار بودیم فقط با اقتدای به او بدون هیچ زحمتی عجیب حل شد، به طرزی باورنکردنی. ما مردم ایران او را انتخاب کردیم و به او اقتدا کردیم. خوب است که قدر بدانیم.

امروز در شرایطی هستیم که همه خیلی چیزها میدانیم. این باید اینجا باشد، آن باید آنجا باشد و خیلی چیزا. من سوالم اینه، امروز که به آیت الله سیدعلی خامنه ای اقتدا کردیم، خوب بود در شرایط کرونایی از ما میخواست تجمع کنیم؟

در همین دولت که چیزهای عجیب بسیاری دیدیم از عجایب همین وزیر ارتباطاتش آقای آذری جهرمی بود. این هرکار میکرد هیچ بد نبود. در توییتر که برای ماها فیلتر بود این هر روز توییت میکرد. در شرایطی که وزیر دیگر دولت روحانی، وزیر بهداشت میگفت سفر ممنوع است، اتفاقا تصویر میگرفت یعنی من یک پدرم بچه ام سرش رو گذاشته روی پایم، در حالیکه داریم میریم سفر!

بخشی از جستجوی رمزارزها برای ما فیلتره، و این وزیر ارتباطات میگه چقدر این رمزارزها خوب هستن. اصلا بی برو برگرد خوبن!

حالا خودمون قضاوت کنیم. آیا این جوان تحصیلکرده که برای هر کدام از این کارهاش باید استیضاح میشد، بازخواست میشد، ولی آب از آب تکون نخورد، وجودش مفیدتر بود؟

مگر این دو وزیر هرکدام دو وزیر متخصص در حوزه خودشان در دولت روحانی نبودن؟

کف زدن مجازه، ولی خرید و فروش مجاز نیست

واردات که زاهدی میکنه مجازه، ولی خرید و فروش محلی که ممکنه دست من هم توش بره مجاز نیست. تو دانشگاه هم همینطور بود. یارو میومد آلمانی بود، ما شصت میلیون و خیلی بیشتر تومن پول داده بودیم برای یک جلسه که این استاد دانشگاه بذاره ما برای آلمانی کف بزنیم. که چی؟ که پس فردا که چند مقاله به اسمش ثبت کردیم و اون گفت هرچند شماها اونی نبودین که من میخواستم، ولی حالا ازتون تا میتونم باید استفاده رو ببرم، آلمانیه قبل از اینکه بخواد ما رو راه بده استاده رو راه بده.
استاد دانشگاه کارش چیه؟ واردات. واردات کامپیوتر، سوپر کامپیوتر و ماینر. ماها بعد از کلی خرج کردن حق داریم فقط برای اونی که فروشنده خارجیه دست بزنیم. درآمد استاد دانشگاه از فروش کامپیوتریه که آمریکائیه و آلمانیه توزیع کننده و فروشنده ش هستن. علم در اختیار کسیه که فروشنده است. ما رفتیم دانشگاه برای اینا یاد بگیریم کف بزنیم.
میگن واردات رمزارزها مجازه، خرید و فروش آن غیرمجاز. مثلا اگر من توکن تولید کنم، هرچند با کامپیوتر سطح پایینم که سال های پیش از وارد کننده استاد دانشگاه خریدمش، حق فروش اون رو ندارم. چرا؟ چون توکن چیزیه که باید با سوپرکامپیوترهایی تولید بشه که این استاد دانشگاه با اون شصت میلیونی که من بهش اخیرا داده ام و تازه خریدتش تولید بشه و لاغیر. آقا کیفیت چیز مهمیه که اون سوپرکامپیوتر برآورده میکنه.
کف زدن مجازه. من مجازم وارد کنم. مجازم فارم (مزرعه) بذارم تو خونه تا بیت کوین استخراج (واردات؟) کنم؟ مجازم دمای هوای شهر و کشورم رو بالا ببرم (کف بزنم) صدای بیت کوین رو بشنوم با چیزی به اسم استخراج بیت کوین (واردات؟)؟  هوا رو آلوده کنیم که برق این کامپیوترها رو تامین کنیم، درحالی که خودمون آب نداریم بخوریم پول برق بدیم برای چیزی به اسم صدای بیت کوین؟
صدای بیت کوین رو بشنویم. رمزارزهای خارجی رو وارد کنیم و حق خرید و فروش هم نداشته باشیم! اسم این کارها چی میتونه باشه؟
فکر میکنم آدرس غلط دادن به این دولت مزه داده که دست از ماها برنمیداره. من دکترا دارم. بارها کدی رو برای رمز کردن نوشته ام و فروخته ام که تحریم بودیم. وقتی تحریم بودیم بهترین راهش رو دیده ام که خودم تولید کنم. حالا فروشنده تولید خودم هم یک مدت بودم تا زمانیکه تکلیفم رو روشن کردن که غیرمجاز بوده ام. حالا بالفرض بیام و رمزارز تولید کنم، حق خرید و فروش ندارم، نه؟ چون واردات مجازه، خرید و فروش مجاز نیست؟
البته، چون ما تحریم کامپیوتر و سوپر کامپیوتر هستیم، مثلا من هم میلیون ها خرج تحصیلم برای واردات این دستگاه ها کرده ام، رفته ام سراغ کالاهای دیگه به جز فروش کامپیوتر. مگر این بیت کوین و سایر رمزارزها کالا نیستن؟ کالاهای من هم شامل این ها میشه و هم شامل موارد دیگه که دستم میرسیده. حالا برای چی من ایرانی باید برم صداش رو بشنوم، کامپیوترهای آمریکایی ها رو پر پول کنم که باز این دولت و اون دانشگاه واردکننده ش باشن؟ باوجودیکه برای امکان خرید و فروش بیت کوین و سایر رمزارزها روی سایتم کار کرده ام، من که تا دکترای کامپیوتر رفته ام تو سایتم این امکان رو به نمایش نگذاشته ام. چرا؟ چون این قیمت ها رو داره همون آمریکایی تعیین میکنه که یک دوره با شگردهای کلاه برداری پول ما رو با همون خارج کرده. ماها جو گیر قیمت این یک روز دو روزش میشیم میریم میخریم غافل از اینکه با تحریم هایی که بهمون اعمال کرده ان، قانون عدم استفاده از اونها رو هم برای ما تعیین کرده اند. میریم انگلیس، به جرم دور زدن تحریم ها میبرندمون آمریکا! الآن مگر همین مدیر عامل پیمنت 24 نیست که همین بلا رو سرش آوردن. کارش چی بود؟ تا اونجا که ما از سایتش استفاده میکردیم، مقاله ای چیزی میخواستیم پولش رو مثلا به هندیه بدیم اول میدادیم به یک کیف پول در امارات، بعد اون هم برای ما با یک درصد سودی واریز میکرد. ما داشتیم پول میدادیم تا کالایی مثل چاپ مقاله بگیریم. این رو مجازات کردن، نه در انگلیس، و بلکه در آمریکا.
بردنش آمریکا و بیست و سه سال هم به جرم همین دور زدن تحریم ها محکوم به حبس شد. اینه اون چیزی که دولت ما برای ما میخواد؟ واردات چی مجازه؟ چرا باید اصلا مجاز باشه؟ مگر ما کج بودیم؟ چطوره که خرید وفروش اینها برای ما غیرمجازه ولی گرفتنش از اون آمریکایی به اسم واردات مجازه؟ چه تناقضی

بعدا اضافه کرد: هر دو غلطه، هم واردات رمزارزها و هم خرید و فروش آنها. رمزارزها کیسه تنگی آمریکاست. اتاریوم مال اسرائیله. جک ما، یکی از چینی های ضدشرق در چین داره واسه خودش تبلیغ رمزارز میکنه. عملکردشون هم دقیقا مثل عملکرد خودمون تو بورسه. کار واقعی، شغل واقعی و درآمد واقعی به مردم میدادن این بازی ها رو در نمی آوردن. انگار حالا تو دنیا هیچ پیشرفتی نیست که لازم باشه ما دنبال بکنیم، و فقط نباید ما از رمزارز عقب بمونیم. شدیم مثل عرب ها. بهمون گفته ان نفت دارین وضعتون خوبه. ما هم چشم بسته انگار نه انگار که به هفت نسل بعد از خودمون اعتقاد داریم هرچی میگن گوش میدیم. بگن نفت خوبه، میگیم نفت خوبه. بگن رمزارز خوبه، میگیم رمز ارز خوبه. استخراج رمزارز یکی تو میکنی با کامپیوترت که بیشتر نقش لامپ 100 رو داره، یکی اون میکنه با کامپیوتر اسپینی.