آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

از فلانی تعریف کن

تو ویکیپدیای آمریکای یهودی اینطوریه: فلانی یه کاری کرده، یه کتابی نوشته و عکسش خیلی قشنگ با لبخند گرفته شده و کنار توصیفات از کاراش گذاشته شده. آدم کار تحقیقی داشته باشه راحت پیداش میکنه، ولی ایران اینطوری نیست. البته، تاحدی هم حق دارن ملت. مثلا همین خود من از یه نونوایی سنگک تعریف کردم، فرداش همون یهودی املاکی فقط برای قدرت نمایی خریدشو گذاشتش کنار! البته من همین جا هم گفته ام که این تعریف کردنه دیگه برای آرشیو مرده ها (شهدا) شاید خیلی اشکال نداشته باشه! اصلا شاید لازمه.

حالا میخوام بگم سخت شده برام که بیامو مثلا از فلانی تعریف کنم! بگم فلانیو چشما بره سمت طرفو تق پرت شه پایین! اولین موضوعی که برام پیش میاد مثلا اینه که از خودم بپرسم زنده است یا مرده! بعد، حتی اگر هم مرده باشه شاید مثلا تعداد آثارش کم باشه و یهودی صهیونیست راه بیفته برا جمع کردنشون!

دیگه اینا به ذهنم میرسه. بعدم حق دارم. همین چند سال پیش یه چند تا راز گفتمو گفتم برام اهمیتی نداره هرکسی بشنوه. بعد دیدم بد شد. بعدا تو قرآن خوندم که نوشته بود با پیامبر هم که صحبت میکنید رمزی بگین! هرحرفی رو همینطوری نندازین که بگین. منم دیدم به قرآنم بلد نیستم عمل کنم. آدم میمونه دیگه، میمونه. اون وقت شاید دوست داره هی بیاد تو این وبلاگ آهو هی به جای اینکه دعوت به خوبی ها کنه، هی بگه آهو این حرفا! میگیم آه دیگه، مثلا همین خبر تلف شدن 8000 پرنده تو میانکاله رو بالاخره قطره چکونی به ما دادن. حالا اگر من میدونستم که یه همچین جای بکری تو ایران هست که اولا ازش تعریف نمیکردم شاید! بعدم از آدمایی که طرفدار محیط زیست بودندو به طور خاص روی این موضوع کار میکردن، از حتی خود پرنده هاش هم سعی میکردم تعریف نکنم. وگرنه که مگر هر آدم انسان دوستی، و یا هر آدم طرفدار محیط زیستی میذاشت یه همچین اتفاقی بیفته! البته، تقصیر خود ماست. من الآن باید بیام یقه محیط زیستو بگیرم با کشف 11 جاسوس توش فقط تو یه سال!؟ شفاف سازی هم که نمیکنه! اصلا شاید من باید برم از همون یه نفر آدم تعریف کنم که یهودیه بیادو بره بخوردش چیکار کنم دیگه! اون که گندهه ست، اونجوری انقدر لارجه. من که این کوچیکه م برم از یه نونوایی سنگک ته کوچه بگم که مونده از قلم افتاده و از یه دوستدار محیط زیست که کارش خوب بوده و این حرفا! اقلا، یه کار مثبت برای نسل بعد کرده ام دیگه.


پ.ن: این عکس اردک مرحوم مغفورمه:

خیلی باهوش بود؛ از مرغا باهوش تره. نگهداریش به عنوان یک حیوون برام سخت بود، وگرنه اگر آدم بود یه جوری باهم کنار میوومدیم دیگه.


بعدا اضافه کرد: معتقدم که آب نطلبیده به کسی دادن گاهی جفاست. در واقع درستش هم اینه که مطلبی چیزی تولید میشه برای کسایی باشه که واقعا بخوان. به نوعی با تبلیغات ارگانیک بیشتر موافقم؛ اینکه مثلا کسی خودش بخواد به نحوی که دوست داره ازش تبلیغ بشه. مثلا همین خود من، اگر کسی ازم به هر نحوی اسمی تو روزنامه ای و یا رسانه ای برد، هم من خودم گفتم ناراحت شدم و هم عملا هم دیدم که مطلب خوبی از آب درنیومده بود کارشون. یه وقت هست کسی زیرکیش به گمنامیشه. یه وقت میبینی کسی خودش نمیخواد اسمش به اون نحوی که ما فکر میکنیم و فرض میکنیم درسته، بیاد. دیگه اینکه حضورم در فضای مجازی رو اجباری برای خودم کرده ام، ولی الزامی برای خودم توش نمیبینم. یه جای ناقصیه که هست، فقط همین.