آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

فلانی بچه هاشو ول کرده تو خیابون، ولی ما بچه هامونو دوست داریم

این حکایت روزگار ماست. همه میگن فلانی که پول داره. ما هم میشناسیمش.

به آرزوی خوب ماها ناراحت میشن، و به بدبختی ما خوشحال. بله، هرکسی میتونه دشمن داشته باشه و براش پاپوش درست کنن. ولی با وجود پدری مثل پدر من قضیه اینطوره که: فلانی بچه هاشو ول کرده تو خیابون، ولی ما بچه هامونو دوست داریم.

هنوز چند وقتی از اون جمله نگذشته که شنیدم باباهه به پسرش میگفت: و تو سر از شیراز درآوردی!

این جمله رو قبلا هم ازش شنیده بودم. وقتی که بچه بودن و در سن 10-12 سال که میگفت پشت میله های زندان میبینمتون، و سر از زندان درمیارین!

باباهه یعنی بو کشیده بود که چند وقت بعد پسرش رو به اتهامی دستگیر کرده اندو هنوز به اتهامی در پاسگاه هست. مردم فساد میکنن، به قرار وثیقه آزاد میشندو بعد هم سر از خارج از کشور درمیارن. چطوره که این باباهه هنوز از جاش تکون نخورده! حالا، این پسرش رو یادم نمیاد که تا حالا پاشو از کشور، حتی برای زیارتی خارج گذاشته باشه. اگر تو از بی گناهی پسرت اطمینان داری، برای چی با بلند نمیشی پسرت رو با سندی آزاد کنی؟!

اصلا، ترسیدی مالت رو با پاپوش از چنگت دربیارن، نه؟