آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

ماجرای وحشتناک تحریف قرآن

اون خاله ها و دایی های آخرم، اهل تفریح، گردش و بازار رفتن. چقدر خوبه؟ و چقدر نیازه؟ خیلی، مخصوصا که اهل داشتن بچه کوچیک باشی. برای ما که بچه بودیم این حسو داشت.

حالا شما فکرشو بکنین که یکی مثل من بزرگ شده باشم. رفته باشم خونه داییمو حالا نوبت زن داییم باشه که یک سری ازم آزمون بگیره و من توشون رد بشم. البته، آزمون نگرفته قبلا رد شده بودما!

1- خاله ت که خیلی دوستش دارم، عروسی داره که به اون یکی دختر خاله ت که همسن خودشه و میاد خونه خاله ش گیر میده. چرا؟ چون دخترخاله ت تازه طلاق گرفته و عروس خاله ت فکر میکنه که دخترخاله ت روی شوهر خاله ت چشم داره. یک جورایی میخواد شوهر خاله ت رو بقاپه. حالا سوال اینه که این درسته یا نه؟

جواب من: احتمالا رفتار عروس خاله م درسته، زن دایی. شایدم دخترخاله طلاق گرفته ام چشمی به شوهر خاله م داشته باشه!

خب، این یکی که رد شدم.

2- بریم بازار؟

- نه، الآن نه.

3- ما به شبکه ماهواره ای منو تو علاقه داریم.

- منکه چیز خاصی توش نمیبینم.

4- منو شوهرم به این نتیجه رسیده ایم، که قرآن تحریف شده.

- آره، بهش یک چیزی اضافه شده.

با وجودی که تاییدش کردم، در این آزمون هم رد شدم. چون، از نظر اونا فکر کنم کلا تحریف زیادی تو قرآن بود!

یک چند چشمه دیگه هم از کارام دید که بدون اینکه سوالی بپرسه، جوابشو گرفت. حالا، انقدرم از حضورم اونجا بدش اومد. یعنی طوری باهام رفتار کرد که روزیکه خیلی به آب و بطریم نیاز داشتم نرفتم خونه ش. اصلا البته، اون روز یادم هم نبود که میتونم آب معدنی از سر کوچه بخرم!

حالا چرا میگم وحشتناک؟ برای اینکه به نوعی رفتاراشون بهایی شده بود. فکرشو بکنین مرد و زن تحصیل کرده، با تحصیلات دانشگاهی، برادر خیلی کوچکتر شهیدی که فقط تو عکساشون دیده ان، حالا به این نقطه از شکوفایی تمدن رسیده باشن؟ تا اونجا که فهمیدم، حتی همین زنداییم لیسانس حقوق، یکی از رشته های علوم انسانی، داره الآن!

اون آدمای خوب، اون آدمایی که دلشون هم نازکه و میخوان کاری هم بکنن، حالا بخوان یک کاری برای دختر خواهرشون بکنن، ولی مفعول باشن؟ ولی در یک جریان فاعلی محو شده باشن؟ آدم چی میتونه بگه دیگه. چقدر باید آدم ناراحت بشه که اینا فامیل اقربش هم باشن!