آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

تاریخ

باید براش کلی شعر نوشت. یعنی مینویسن هم. مثلا همین اخوان ثالث، که میگه این معلم کور و کر تاریخ. تاریخی که نوشته میشه و از شفاهی بالاتره، اون گنجی گران بهاست. چون آدم ممکنه به جایی برسه که احساس کنه (یا بهش القا بشه) دیوونه اس، مگر خلافش در تاریخ مکتوبش ثابت بشه. و اگر آدم خودش تاریخ زمان خودش رو ننویسه، و یا کسی نباشه که نوشته باشه، دیگه چی میشه.

واقعا، به عنوان کسیکه یه عمر ازش گذشتو میتونه بگه بارم رو هم میتونم جمع کنم، خیلی برام سخته که از تو مکتوبات و آن چیزهایی که شفاهی گفته میشه، یافته ها رو پیدا کنم. مثلا، یه عمر از آمریکا به ما فیلم های مختلف در سال های مختلف نشون دادن، ما هم یکسره جلو تلویزیون بودیم، و تازه که رسانه های ایران اراده پیدا کرده ان، سخنی از نمادهای برده داری بسیار زیاد آمریکا بیارن، تازه ما متوجه شده ایم که چقدر اونجا نماد برده داری هست. کریستف کلمب، آپاچی، فرانسیس، و خیلی های دیگه با روتوش انگلیسی سفید با لبخند. اینا خاطرات ثبت شده یکی مثل من از امروز و گذشته آمریکاست. سیاه هاش البته نقش دارن، در Showهاشون، و بازی هاشون. البته، من فقط یکسره پشت تلویزیون نبوده ام، کتاب هم خونده ام. اونجا که دی جی سلینجر ماجرای مرگ دختری سیاه پوست رو تعریف میکنه که بر اثر دیر رسیدن به بیمارستان فوت میکنه. مدتی، تلویزیون ما اخباری شبیه داستان سلینجر برامون میذاشت و این، چون قبلا در کتابی خونده بودم برام عادی بود. اما واقعا، اینهمه نماد گنده برده داری، و این همه نشانه زشت از نظام آمریکا، اولین باره که میبینم. از آمریکا، حتی در رسانه های ما فقط همون مجسمه آزادیشون رو نشون میدادن. حتی در اشعارمون هم این نهفته بود.

از آمریکا که بگذریم، به بقیه کشورها که میرسم متناسب با اونچه که آمریکایی ها برام تعریف کرده ان، چیزایی در همین حد میدونم. البته، یادمه سال های مثلا 2004 اینا، یک بار یه آهنگ از این غیرمجازا1 دستم رسید که توش یه زنی سفید لباس خوشگل پوشیده و میذاره مرد گنده سیاه به چه گندگی فقط عرق اونو بو کنه. زنی بالای سن، میخونه و مردی سیاه... زشت بود دیگه، ولی باید قاطی بقیه آهنگا جا میشد.

بعد از اون، غیرمجاز و از اینا که هرکسی اگر نبینه نصف عمرش برفناست رو تو خوابگاه دست دخترها دیدم. وقتی همه باهم این مثلا آهنگای وحشت رو میبینن، و یا مثلا اونکه ضد نظام تبلیغ میکنه، آدم بینشون قرار میگیره، اگر تاریخ مکتوب نداشته باشه، ممکنه حتی دچار این توهم بشه که دیوانه است، چون مثل همه نیست.

البته، من انیمه ژاپنی، فیلم کره ای و بوروس لی زیاد دیده ام. ولی از چین و ژاپن هم چیز زیادی نمیدونم. چقدر دیروز گشتم دنبال کانال قدیمی وسط چین که امپراطوری مینگ تاسیس کرده بود. فارسی، انگلیسی و چینی، و در سایت های مختلف. زحمت زیاد داشت. عاقبت باید به نتیجه میرسیدم، چون تلویزیون ما ازش فیلم گذاشته بود. اگر ندیده بودم پیدا نمیکردم! اسم شهر ممنوعه رو این اواخر که قصد سفر به چین رو داشتم زیاد شنیده بودم، ولی اون کانال برام معروفیت نداشت. یادمه جغرافی هم که میخوندیم بیشتر از کوه های آلپ، رود سن و دانوب، نهایتش نوشته بودن. تا اونجا که در تاریخ درسی ذهنم هست، چین کشوری پر جمعیت بود مثل هند که فقر حتی رودهاش رو هم خشک کرده بود! بوروس لی هم که نمیومد بگه مثلا ما رود چی داریم! محصولات چینی هم که وارد میشدن چیز خاصی در این رابطه نمیگفتن. البته، با توجه به تعداد انیمه ای که از ژاپن دیده ام، خیلی جاهاش رو حفظم. همینطوری میتونم بگم اکیناوا، هیروشیما، توکیو، ... پل بزرگ فرانسیسکو رو هم که تو انیمیشن های آمریکا دیده بودم. با کتاب ها از فقر مردمی در کالیفرنیا، و یا کاباره های آمریکای لاتین هم میدونم.2  اگر تلویزیون ما دوست نداشت که امروز کانال قدیمی پکن رو نشون بده، نمیدیدم و ندیده میمردم.

چقدر از برمودا برامون در کتابا و روزنامه ها تا الآن نوشتن؟ کوتاه هم نمیان. گاهی میخوان یه سه گانه جدید اضافه کنن، میگن مثلث برمودا رو که میشناسی؟ حالا مثلا دو تا دیگه هم بهش اضافه کن! آه، تازه کجاش رو دیدی، بذار برات از کره ماه بگم که رفتم بالاش. فرداش برامون یک فیلم میسازن، با کلی تبلیغ در سطح دانشگاهی به اسم Gravity، همه اش هم روی زمین درست کرده ان. بدون حتی یک خرج و هزینه، حتی برای لباس فضاییش که تن فضانورداش کرده ان، خرج نکرده اندو همه اش جلوه های ویژه. بهت میگن، تو کجا بودی ما و ناسا رفتیم تو فضا گیر کردیم، فیلمشو درست کردیم و البته، اونجا هم پر بود از ردپای چینی ها؟!

بدبختیش وقتی درمیاد که این فیلم های تخیلیشون فقط به این ختم نمیشه و یه مدت راه میندازن فیلم علمی-تخیلی برای ویروسی حتی بدتر از کرونا برامون درست میکنن. با خودمون میگیم، روزی ممکنه برسه ما مجبور بشیم مثل این فیلما حباب رو سرمون بذاریم؟! جواب مثبته، انقدر که فیلماش رو درست کرده ان، حالا آمادگیش رو داریم که بعد از اجباری شدن ماسک حباب به سر رو زمین راه بریم. البته اگر حباب باشه بهتره. ولی فعلا گذاشتیم تا از این حفاظهای صورت خودمون یکی با دست درست کنیم ویروس تو چشمامون از هوا نچسبه!

اینجاس که آدم احساس میکنه، خیلی چیز هست که نمیدونه، و شاید تا حالا باید میدونسته!


بعدا اضافه کرد: اصلا آدم ندونسته بمیره، ولی کاش انقدر مثلا سردیس ترامپ رو نمیدید. فکر میکنید الکی میگم؟ نه، هیچ بعید از خواهرم نمیدونم سردیس ترامپ رو برداره و بغل کنه و بگه ترامپ دوست ماست. بعد، من باهاش دعوام بشه و کلی پنگولای خواهرم بره تو دستم، چون آستین کوتاه پوشیده ام. روزی بیش از شصت بار، ترامپ رو نشون میدن: ترامپ این کار رو کرد، ترامپ اون کار رو کرد. ترامپ این دروغو گفت. ترامپ اون دروغو گفت. اوه شما نمیدونید، ترامپ گفت هیدروکسی کلرودین برا کرونا خوبه. فرداش تو اینترنت کلی فارسی زبان تو اینترنت و در بخش نظرات اخبار میبینید که میگه من هیدروکسی کلرودین برای کرونا میخورم. حالا، شاید رسانه ما داشت مسخره میکرد (؟)

تو متن من، یه امپراطوری مینگ نوشته شده، الآن کلی ایرانی حس ملی گرایی و دموکراسیشون گل میکنه، ولی ترامپ چاق، سفید، موبور و خوشگل بقدری روزی صدها بار در همین رسانه های ما نشون داده میشه، که اصلا تابو نیست. اون، یه خوشگله که جاش باید قاب تلویزیون های ما باشه، و زنده باد ترامپ که وقتامون رو حسابی باهاش پر کردن.




1- اون زمان سی دی آهنگ غیرمجاز راحت تر به چشممون میخورد، شاید چون برادر داشتیم/

2- در واقع، نگاه میکنم از غرب خیلی میدونم. با تاریخش زندگی کرده ام، از همون موقع که در کلاس های زبان داشتم Carpet ، و Hello رو به انگلیسی میخوندم.