آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

چپی یا راستی؟

تقریبا میان این دو و کمی متمایل به چپ. من دقیقا در دل اصول گرایان زندگی می کنم و آن ها من را احاطه کرده اند. از طرف دیگر روابط زیادی با اصلاح طلبان در طول زندگی داشته ام. جالب است بدانید که اعتمادم به چپی ها بیشتر بوده. هرچند هرگز رئیس جمهور منتخب (به جز آقای هاشمی رفسنجانی) و یا خیلی از کارهای جمعی اصلاح طلب ها را قبول نداشته ام.

بغض، کینه و عداوت اصول گرایان نسبت به من دقیقا از همان اول مشخص، فاحش و عمیق بوده و درگیری کمتری با اصلاح طلب ها داشته ام تاکنون. از این جهت می شود گفت که کمی متمایل به چپ هستم. ولی چون اصول گراها من را احاطه کرده اند و از من دست بردار نیستند به نظر بیشتر اصول گرا می آیم. اصلاح طلب ها هم بعد از مدتی آشنایی عمیق تر با من بدشون نمیومده من رو دشمن مشترک خودشون فرض کنند.

با این اوصاف من میان اصول گراها و اصلاح طلب ها هستم و البته کمی متمایل به چپش

نگرانی اصلاح طلب ها از کمیابی "دشمن مشترک"

خانم فائزه هاشمی نگران شورای شهر یک دست 21 نفره همه اصلاح طلب شده. توضیح بیشتر اینکه فائزه هاشمی از لیست شورای شهر ناراضیه چون در آن نه شخصیت اصول گرا و نه شخصیت مستقل هیچ یک پیدا نمی شن؛ شخصیت نه اصلاح طلب و نه اصول گرا از نظر فائزه هاشمی و دوستان هم خوب می اومد. فقط همین که دشمن مشترک در راستای اتحاد به اصطلاح اصلاح طلب ها باشه کافیه. یادم نمیره، یک مدتی اوایل کار روحانی در دولت یازدهم من به یکی از شخصیت های اصلاح طلب کامپیوتر یاد می دادم، او هم از من بعنوان یک زن دعوت کرد در کارگروه بیان مسائل زنان به استانداری خراسان رضوی شرکت کنم. بعد همون خودش فکر می کرد که خیلی زرنگه؛ داشت من رو دشمن مشترک و بی اعتماد خودش معرفی می کرد. این شد که من آخرای کار کارگروه رفتم بیرو. بعد از آن هم یک بار دیگه وقتی رفتم بعضی وسایلم رو که جا مونده بود بردارم دیدم کلا آخرشه و دو نفر فقط بعنوان کارگروه کار می کنند.

مردم هم اینها رو بعنوان سرمشق میگیرن. حالا اگر این روزا که اصلاح طلبا رو هر جا دیدین تعجب نکنید که اگر به عنوان دشمن مشترکشون فرض شدین.