آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

چرا با آشوب مخالفم و با اعتراض موافق؟

دلیلش زیاده. یکیش اینه که آشوب های اخیر، در واقع آشوب نبودن، بلکه اغلب ترور بودن. یادتونه اوایل انقلاب و تا ده هشتاد و حتی اوایل نود شعر میخوندیم که دیو چو بیرون رود، فرشته در آید. آیا الآنم اینو میتونیم بخونیم؟!

یا شایدم برعکس، باید بخونیم فرشته چو بیرون رود، وای به ما کی درآید؟!

نکته بعدی، نمیدونم. گوه هم زن نبوده ام، که بدونم فایده اش چیه. با این کار بسیجی مسیجی ها هم موافق نبوده ام. در واقع به نوعی مدنی نیستن. نمایشی هستند و کار ریشه ای و با برنامه ای نیست. یک باری یکی بدون برنامه گفته بریزین تو خیابون تا عکستونو بگیرم. اونا هم مثلا جلسه امروز دوشنبه 4 آذر 1398 و یا جلسه دیروز که توش 4000 دختر پیدا شده، بعد از سرکاراشون سوار سرویس مدرسه میشندو یک جایی پیاده میشن. بعد یک چند قدمی راه میرن تا عکس ها و فیلم ها گرفته بشه و دوباره سوار میشن که برگردن. زحمت خاصی نیست، یک وقت.

قبلا هم که گفته ام. مخالف قطعی اینترنتم، مخصوصا که میبینم طبق معمول این قطعی ها و فیلترها برای آدم آزاد، مستقل و کاردرستی مثل خودم بوده و هم خودشون، هم دشمنا قطعی ندارن! دیگه چی بگیم دیگه! شاید باید شعر بسازیم فرشته چو بیرون رود، وای به ما که کی درآید!