آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

گورستان کرم های شب تاب

پسر گفت: میدونی من چرا با تو ازدواج نمیکنم؟

برام مهم نبود که چرا، اون کار همیشه اش بود که با من ازدواج نکنه.

خودش جواب داد که بله چون تو تابعیت افغانستان داری!

دیگه نمیدونم این رو جوک در نظر بگیرم یا نه! زندگی ما که همه اش جوک و شوخی شده

جدای از طنز قضیه، واقعا چرا انقدر کلمه افغانستان با اینکه اولین شریک تجاری ماست در زبانهایمان سالهاست که جاریه؟! این حرف مردمه؟!

فکر کنم اسمش بد در رفته. یک مدتی مد میشه. مثلا الآن در مورد افغانستان حدود سی-چهل سالی میشه که مد شده فقر و بدبختی رو به افغان ها نسبت بدن! حالا اگر جمله پسر رو رمز گشایی کنیم معنی عامیانه اش چی میشه؟

میدونی چرا با تو ازدواج نمیکنم؟ چون تو تابعیت کشور فقیر و بدبختی داری! سق سیاه! اینم تنگش!

یک مدتی که هنوز جمله نه غزه نه لبنان و اون جریان فتنه 88 که باید این جمله در آن بیان میشد، رواج پیدا نکرده بود، دختران همسن من از پوشیدن چفیه ابایی نداشتن. حتی برعکس، اگر ممتازترین شاگرد مدرسه طوری مقنعه میپوشید که بیشتر فلسطینی بنظر برسه که چه بهتر، کلاس داشت!

بعد از اون جریان، این کلاس هم افتاد. برعکس هم شد. البته، نه در حد مغولستان که با اون چنگیزش خیلی برای ما اسمش بد در رفته.

در هر زمینه ای استثنا وجود داره و من انکار نمیکنم.

همینجا میتونم کلام رو تموم کنم. حرف اینه که به حرف مردم نباید کار بگیریم. با این حال، مساله ای که وجود داره ارتباط ما با کشور افغانستانه که باید بهش پرداخته بشه. من هر طور نگاه میکنم در حق این کشور به عنوان همسایه خوب در ارتباطاتمون بسیار ظلم میکنیم!

این بنده خدا افغانها به ما گزارش میدن، با ما ارتباط برقرار میکنن و از اون طرف هم از ما مشورت میگیرن. اینکه خوبه! چرا ماها ناشکریم؟!

یک روزی ما شاید به اونها مشورت بدیم و یک روزی هم شاید نیاز داشته باشیم از اونها مشورت بگیریم. حالا هم راه انداخته ایم اداره مهاجرت میخوایم درست کنیم. قراره مرکزی به‌عنوان «سازمان مهاجرین» در وزارت کشور شکل بگیره و دفاتری نیز در استان‌ها به‌خصوص در خراسان رضوی راه‌اندازی شود تا مسائل مربوط به اونها رسیدگی بشه.

از نظر جغرافیایی هم نگاه کنیم کشور افغانستان حتی اگر اولین شریک تجاری ما نباشه، همسایه خوبیه. اون روز نگاه میکردم این کشور ترکمنستان با اینکه مرز سد دوستی با ما داره و ارتباطاتمون با هم خوبه، ولی از نظر پهنه سیاسی و اقتصادی چه بسا وضعش بهتر از همین افغانستان نیست. مرز کمتری با ایران داره و ارتباطاتش هم کمتره. خیلی کمتر هم درباره اش مثال و حرف داریم! از اون طرف نگاه میکنیم با خشک کردن دریای خزر در منطقه خودش یک خلیج (!) درست کرده. پنجاه ساله مثلا ما انقلاب کرده ایم حالمون بهتر بشه، اینا پنجاه ساله یک گودال آتش زده ان به اسم اینکه گاز بد در بره! (دره جهنم!) یک سوراخی هم ما در مرز کشورمون باهاش داریم و هر روز تفریحی با قطار میریم اونجا رو رایگان میبینیم! سوراخش مثل خندقه. انگار قرار نیست اونجا آباد بشه. شهر مرزی سرخس رو جستجو میکنی، با اینکه این شهر تاریخیه میگن اولین دلیل احداثش پادگان نظامیه! بیشترین دلیلش هم شاید این باشه که اون نصفه اش که تو مرز گیر کرده انگار مثل پادگانی حالت خندقی پیدا کرده! تو اینترنت میزنی خندق با خودت میگی هرجا نزدیک ترکمنستان شده همینه. نتیجه جستجو میاد که مثلا اگر نزدیک ترکمنستان سیل نیومده پس شن های روان خندق ها حالت آخرالزمانی به منطقه داده! نمیکارن. کشت و کار نمیکنن!  استان گلستان ما که دیگه خیلی به دریا نزدیک تر هم از همین خندق ها پیدا کرده با همسایگیش با این کشور. اسمش رو هم گذاشته ان فرسایش خندقی! طوری در این کشور خفقان هست که میگی اینها دارن قتل عام میشن!

حالا پسره به من رسیده و میگه تو تابعیت افغانستان داری باعث افتخاره که تابعیت این کشور به من داده شده و تابعیت ترکمنستان مثلا داده نشده. هر چی باشه وضعم بهتر از ترکمن های ترکمنستان دیده شده!

دوست نداشتم مقایسه کنم، ولی شد دیگه. لازم بود یک جایی اینها رو بگم.

کلام من سه بخش داره. بخش سوم رو اختصاص میدم به گورستان کرم های شب تاب.

قبرستان های افغانستان، الآن همونطور که چند ماه پیش هم پیش بینی میکردن پر از کشته شدگان جریان نسل کشی شده. آمریکا که پیشتاز در تولید و استفاده انواع سلاح گرمه، تعداد بسیار زیادی آزمایشگاه بیولوژیک داره و از استفاده از هر نوع سلاحی برای برداشتن دشمنانش هیچ ابایی نداره. کودکان زیادی در افغانستان را کشته و حال این کشور رو ترک کرده. پشت سرش روزنامه هاش میگن کشور افغانستان قبرستان امپراطوری هاست! ما نگاه میکنیم که تناقضی اینجا هست. آیا واقعا قبرستان امپریالیسمه؟! گورستان کرم های شب تاب نیست؟ کوچک و بزرگ، نسل اندر نسل با سلاح مخصوص خودشون (هر نسلی با سلاح ویژه خودش) به گور رفته ان و حالا این کشور تبدیل شده به گورستان امپریالیست!

زمانی بود خانه ما سه درخت آلبالوی تافته شده داشت. یک باره، این ها خشک شدن. یک باره، همونطور که یک باره کرونا اومد و کل جهان رو هم گرفت. ما گفتیم شاید به خاطر خاک بوده. بعدها دیدیم آلبالو و گیلاس های بیشتری در منطقه کم کم ناپدید میشن. نمیگیرن و وضعشون رو به وخامته. از اونطرف ژاپن هر روز که یک درخت آلبالو و گیلاس ما قطع میشد، یک تبلیغ از درخت ها و شکوفه های صورتی گیلاسش پخش میکرد!

زمانی رسید که به این نتیجه رسیدیم این درختان بسیار سرما دوست هستن و اصلا شاید دلیل کم شدنشان همین گرم شدن های پیاپی ناشی از تغییرات در منطقه است. امروز، با اون روز که وفور نعمت ناشی از این درختها را داشتیم به قدری فاصله گرفته ایم که به جای یادآوری شکوفه های گیلاس، بیشتر به یاد گورستان کرم های شب تاب می افتیم. در حالیکه نه خبری از کرم های شب تاب است و نه خبری از شکوفه های گیلاس در نزدیکی!

نظرات 1 + ارسال نظر
ملیکا یزدی چهارشنبه 31 فروردین 1401 ساعت 06:56 https://eghareh.blogsky.com

واقعا راست می گی ها

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد