آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

قدرت رو نمی دونم، نمی خوام هم بدونم

بعد از اینکه از اون جلسه تهرانی ها اومدیم بیرون، برداشت کردیم که طرف میگه قدرت رو نمی دونم، نمی خوام هم بدونم! وکیل پزشکه رسما می گفت اگر تو انقدر بالایی چرا اومدی سراغ ما؟! و اگر هم پایینی چرا دو قورتو نیمت بالاست؟!

اتفاقا در مورد پدرم هم همش همین مشکل رو داریم. ماها رو مستخدم خودش میدونه و نه دوست یا همکار. دنیا از کنارمون در حال تغییر و تحوله. چه قدر امسال که میگفتن مزیت تو بچه بدنیا اومدن دخترای جوان همسن من و از من خیلی کوچکتر شکم دومو سومشون رو زاییدن. چقدر مردم پولدارتر شدن. و چقدر عرب اومد به شهرمون. چقدر بین المللی شده ایم همین یک امسال. سال 92 هم یادمه. اون موقع که داشتم برای دکتری میخوندم میگفتم من دوست ندارم خونه بشینم. میرم بیرون از خونه و میبینم کلی تحول رخ داده؛ مردم در حرکتو جنبو جوشن! حتی آدما و مواضعشون نسبت به من بیرون از خونه بقدری تغییر کرده که از خودم میپرسم آیا مردم 10 سال پیش هنوز زنده ان؟! مثلا اون دختره اسدی الآن زنده است؟! یا رفته مثلا جایی مثل آلمانو یک دهه است که خبری ازش نیست! از اون موقع 6 سال میگذره و هنوز من مثل سوسکی سرجای خودم در حال پوست انداختن هستم. میدونم که مشکلم سرمایه اولیه ام بوده!

نظرات 1 + ارسال نظر
محمد یکشنبه 9 تیر 1398 ساعت 18:27 http://delirium.blogsky.com/

تجربه من نشون داده که گاهی آدم سالها درجا میزنه و گاهی در مدت کوتاهی کلی تغییر تو زندگیش پیش میاد
یه شرکت کامپیوتری مال یکی از دوستان بود برای مذاکره یکیو می فرستادن که روانشناسی خونده بود ! کارهای جالبی میکرد قرار کاری می‌گذاشت بعد یکم قبلش قرار رو تغییر میداد
هماهنگ میکرد یکی وسط جلسه بهش زنگ بزنه و ...

همیشه می‌گفت هنر تأثیرگذاری روی دیگران از خود کار مهمتره

بهتر نیست بگی هنر تاثیرگذاری روی ایرانیان؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد